داستان ارسالی – معصومیت کذب

0 views
0%

تا بود و نبود داستان های سکس رو میخوندم وبعضی وقت ها فیلم نگاه میکردم هیچوقت دوست نداشتم داستان سکس بنویسم . بدم می آمد همین حالا بگم این داستان داستان سکس نیست ی نوع درد دل و نوشتن تجربه هست این رو گفتم که بعد از خوندن به هدفتون که خوندن داستان سکس هست نرسید و اعصابهابریزه به هم و خواننده فحش بده من ۴۰ سالمه با شغل مهندسی عمران تو دوران جوانی و دانشجویی به شدت مذهبی بودم . از اون هایی که نماز شب بخونن و قرآن ختم کنن. تا زمان خواستگاریم دستم به هیچ دختری نخورده بود و همیشه بهش افتخار میکردم حالا ۱۰ ۱۲ سال از زندگی مشترکم میگیره ی دختر هم دارم ولی همیشه احساس میکردم دختر ها یا زن های دیگه با مال خودم فرق دارن ی سری دوست هم داشتم و دارم که اهل دوس دختر گرفتن و … هستند وسوسه های او نها هم خیلی به این موضوع دامن زد و باعث شد که بدم تو خط زید بازی و … سرتان رو را درد نیارم دقیقا پارسال همین موقع ها بود که ی خانم روستایی فقیر مطلق با دختر ۲۰ سالش اومدند تو دفترم ی خاسته مهندسی ازم داشتند که قرار شد کمکشان کنم گفتم شماره بدید که زنگ بزنم فقط دخترش موبایل داشت بهش گفتم ی پیام خالی بده تا شمارت داشته باشم گفت شارژ ندارم شکه شدم گفتم خدایا یعنی فقر تا این حد؟ رفتم براش شارژ خریدم و بهش دادم تا خاست شارژ وارد کنه و بهم اس بده مادرش گفت مهندس دخترم دوست داره بده دانشگاه گفتم خوب چرا نمیزاری بره گفت پولش رو ندارم یواشکی به دخترش که ی قیافه خیلی خیلی معصوم داشت گفتم شب بهم پیام بده. با پیام دادن ها رابطه شروع شد بهش گفتم با کسی دوست هم هستی گفت نه گفتم خواستگار چی گفت نه بهش پیشنهاد دادم بیا با هم دوست باشیم منم هزینه دانشگاه رو میدم با کلی ناز و ادا و قر و فر قبول کرد . از همون موقع برای نوع رابطمون با هم مشکل داشتیم بهش گفتم من چه از جلو چه از عقب کاری بهت ندارم پرده ات هم برا خودت ولی بیا تو بغلم سینه هات بخورم و خلاصه در حد مالیدن اون هم قبول کرد ولی دیدم راحت بهم میگه من شرتم در نمیارم همیشه فکر میکردم اون معصومه پاکه چون سنش کمه و فرصت نداشته بعلاوه قیافه معصوم. از اولش دوتا شرط براش گزاشتم یکی این که از لحاظ جنسی بهم برسه در همون جدی که گفتم یکی هم گفتم فقط با من باشی بهش گفتم فقط تک پر باشی و باشم اون هم قبول کرد همیشه هم بهش می گفتم اگه پای کسی دیگه ای بیاد وسط من نیستم و اون هم میگفت باشه.ی دوست داشتم وکیل بودباهاش کات کردم همیشه میگفت هرچی ادا و اصوله هرچی مسخره بازیه تو قشر پایین جامعه هست ولی من به حرفش گوش نکردم . خلاصه من باهاش رفیق شدم دانشگاه ثبت نامش کردم لباس براش خریدم شهریه دانشگاه ش دادم پول تو جیبی میدادم و دادم عینک آفتابی براش خریدم کفش و لباس زیر خلاصه هرچی بگی. ولی همیشه سر شرت در اوردنش دعواها کردیم تا اینه بالاخره قبول کرد ترم دانشگاه شروع شد و اومد دانشگاه چند بار باهاش هماهنگ کردم بریم خونه خالی و با هم حال کنیم ولی چون نخاستم با احساساتش بازی بشه خودم می گفتم بعد یادمه ی روز جمعه قرار گزاشتم م بریم خونه خالی رفتم سواریش کردم که بریم دیدم خماره گفتم چته گفت دیشب تا دیر وقت بیدار بودم گفتم این نامردیه که شرایطش نداشته باشی و من بخام ببرمت حال کنیم نبردم و بی خیال شدم . خلاصه اینکه این رابطه ادمه داشت تا این که ی روز سوار ش کردم دیدم ی نفر داره تعقیبمون میکنه بهش گفتم یکی داره تعقیبم میکنه زدم کنار که بده دیدم نرفت دیدم داره به یکی پیام میده گفتم کیه گفت وااااایییییی یکی از اشناهامونه پیام داده کجایی دیدم سرخ شد. زرد شد گفتم کیه گفت پشت سرمون خلاصه دیدم داره با اونی که داره تعقیبمون میکنه چث میکنه رسوندمش خوابگاه دیدم اونی که تعقیبمون میکرد دلم نمی کنه ازم خاست بزنم کنار زدم کنار گفت تو کی هستی که این الهام ما رو سوار کردی با الهام هماهنگ کرده بودم که بگو فلانی هستم و اقوامشان هستم و …. خلاصه پیچوندم و اون رفت الهام رو چند بار مالیده بودمش تو این مدت پستوناش رو خوردم رونشن رو مالیدم روش هم افتادم و کارهای دیگه یادمه ی بار گردنش میخوردم که نفس نفسش رفته بود بالا حالا بعد از این مدت دو تا چیز برا ثابت شد یکی اینکه واقعا به حرف دوستم رسیدم که میگفت قر و فر تو قشر پایین جامعه هست اون هم کلی تجربه داشت که این حرف رو میزد به خاطر پرونده های طلاقی که بهش میخورد. دوم این که فکر نکنید دختر ها معصوم هستند و پاک و هرچی نامردیه مال مردهاست و اونا پاکن سوم عذاب وجدان دارم چون اون به اعتبار کمک من رفت دانشگاه و من مجبورم ولش کنم چون با یکی دیگه بود و حالا هی از خودم میپرسم خدیا حالا اون تو این شهر غریب چطوری درس بخونه حساب کنید خونشون در حیاط نداره توالت خونشان به جای در پارچه زدن بهش به این خاطر عزاب وجدان دارم من اومدم باهاش باشم و کمکش کنم یکی رو نجات بدم ولی خودش نخاست ولی من عزاب میکشم اون نامردی کرد اون خیانت کرد ولی من عذاب میکشم ولی اون بهم میگه تو نامردی چون داری ولم میکنی همیشه بهش می گفتم معشوقه میخام تک پر هزار بار گوشیم رو چک کرد ولی من پاک بودم این ها رو نوشتم که گول قشر پایین جامعه نخورید که صداقت دارند بهش گفتم اصالت و نجابتی که تو قشر بالای جامعه هست تو پایین نیست و بهش هم اعتقاد دارم

Date: December 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *