داستان حقارت ۱

0 views
0%

جاده بارونی بود داشتم از خونه دوستم برمیگشتم به اندازه ده نفر مست کرده بودیم با این حال بازم رانندگی میکردم بارون هیشکی رو امون نمیداد انگار می خواست سقف ماشینو سوراخ کنه طرفای 1 بود خیابون هم خلوت تقریبا تو کیلومتری خونه بودم که دیدم یه دختر که شیک کرده زیر باجه تلفن پناه گرفته ولی با این حال مثل موش آبکشیده خیس شده بود داشتم بهش میرسیدم که خودش دوید کنار خیابون زیر بارون دست تکون داد تا بایستم شیشه رو دادم پایین و گفتم چی شده سرشو از تو شیشه ماشین کرد تو و خیلی مودبانه گفت میشه امشبو بهم پناه بدین قول میدم براتون دردسر نشم از سر مستی هیچی حالیم نبود بدون این که جوابی داده باشم در ماشینو باز کرد و نشست با تعجب بهش نگاه کردم و یواشکی در ماشینو قفل کردم از سر وضعش معلوم بود گدا گشنه نیست افتاد به خواهش و التماس کردن آقا خواهش میکنم امشبو بهم جا بدین نذارین تو بارون بمونم التماستون میکنم امشبو فقط هرچی من بیشتر حرفی نمیزدم و نگاش میکردم اون بیشتر خواهش میکرد و خودشو خرد میکرد دیگه کم کم داشت حس سادیسمیم عود میکرد یجورایی هم انگار خودش راضی بود خرد بشه و به پام بیفته وقتی متوجه شد من خیلی مستم و اصلا تو حال خودم نیستم خواست از ماشین پیاده بشه دید درا قفله به تته پته افتاده بود رو کردم بهش و گفتم اگه میخوای تو خیابون نخوابی باید یه جورایی واسه منم سود داشته باشی دیگه بخدا الان پولی چیزی ندارم ولی فردا پسفردا هرچقدر بخوای میتونم بهت پول بدم الان درو باز کن بذار من برم دستمو بردم طرفش شالشو از سرش انداختم منظورمو که فهمید ترسید و چشماش پر شد موهاشو آروم آروم تو دستم جمع کردمو کشیدمش سمت خودم خمش کردمو سرشو گذاشتم روی پام گفتم گیر بد آدمی افتادی پدرسگ دکمه شلوارمو باز کردم و دهنشو چسبوندم به کیرم موهاشو کشیدمو گفتم یالا جنده میخوام بهش خدمت کنی حسابی بعد این که کیرمو از رو شورت مالیدم به لب و لوچش کشیدم پایین که بکنم تو دهنش دیدم لباشو محکم به هم قفل کرده یه چک سنگین تو گوشش خوابوندم که یهو به خودش اومد و دهنشو باز کرد منم کیرمو با تموم قدرت فشار دادم تو دهنش موهاشو کشیدمو کیرمو هل دادم تو حلقش جا خوردف خواست سرشو بکشه عقب منم محکم تر فشارش دادم به کیرم فهمید تلاشش بی فایدس سرش داد زدم بخور جنده تا همینجا خاکت نکردم تا اینو گفتم اشکش درومد و با کیری که تو دهنش بود بیصدا شروع کرد گریه کردن با کف دست زدم تو سرش شروع کن مادرجنده تا سرتو نکردم زیر آب دستامو ول کردم و اون از ترس بلافاصله شروع کرد ساک زدن کیرمو تو دستاش گرفته بود و گریه کنان سر تا پای کیرمو لیس میزد از ساک زدنش معلوم بود تا حالا تجربه ای نداشته واسه همین خودم سرشو دو دستی گرفتم و تا میتونستم فشار دادم و کیرمو کردم تو حلقش جا خورد و شروع کرد دست و پا زدن داشت سعی میکرد کیرمو از دهنش بندازه بیرون با کیری که دهنشو پر کرده بود صدای گریونشو میشنیدم که میگفت توروخدا خفه شدم ولم کن برم توجهی نکردمو شروع کردم تو دهنش تلمبه زدن اونم همینطور داشت آروم آروم اشک از چشاش میومد خیلی داشت بهم خوش میگذشت گریه کردنش این لذتو چند برابر کرده بود اوج احساسم بود همینطور داشتم دهنشو میگاییدم همراه با تلمبه زدن شروع کردم فحش دادن بهش بخور بی سر و پا همشو بخور آشغال لجن گلوتو پاره میکنم سولاخی یواش یواش احساس کردم آبم داره میاد سرشو چرخوندم و کیرمو گذاشتم رو لباش آبم که اومد ریختم رو لباش یهو تف کرد حرصم گرفت یه چک دیگه خوابوندم تو گوشش عین سگ ترسیده بود زود از سر ترس و اجبار باقی آبمو که دوربر لبش بود کشید تو بعد با صورت گریون و آرایش خراب شده با ناراحتی تو چشمام خیره شد فکش رو گرفتم و فشار دادم گفتم کارت تمومه عوضی آشغال بلندش کردم و دوباره حالت عادی نشست رو صندلی دوباره خواست پیاده بشه که بازم دید در بستس منم با پشت دستم زدم تو دهنش دستاشو گذاشت رو دهنش و دوباره بغض کرد وقتی دید دیگه راه فراری نداره شروع کرد اشک ریختن و گریه کردن توروخدا بذار من برم نخواستم گوه خوردم غلط کردم بذار من برم بی توجه به حرفاش رانندگی کردم تا رسیدیم در خونه یه ساختمون 5 طبقه که طبقه 4ش با دوستم پژمان میشینیم گفتم پیاده شو جنده اگه توی ساختمون جیکت در بیاد بیچارت میکنم پدرسگ بازوشو گرفتمو هلش دادمو بردمش تو آسانسور و پایان بخش اول ادامه نوشته ورست

Date: February 27, 2020

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *