داستان ساک زدن های من

0 views
0%

سلام من اسمم شاهینه 22 سالمه بچه تهرانم این اولین بارمه که میخوام داستان بنویسم ادبیاتم هم همیشه ضعیف بوده پس پیشاپیش عذر خواهی میکنم ازتون اگه جایی کم و کسری داشت ضمنا اگه ساک یا گی دوس ندارین نخونین همینجا بگم که میخام همه چیز رو با جزئیات بگم تا ببینم خودمم تو نوشتن چند مرده حلاجم پس اگه حوصله ندارین هم نخونین ولی اگه خوندین در کنار فحشاتون یه نظر ریز هم در مورد نگارش داستان بدید ممنون میشم خب بریم سر اصل مطلب این داستان تقریبا مربوط میشه به دوران نوجوونی من و زمانی که برای اولین بار ی فیلم سوپر دیدم قبلش هم راجب سکس شنیده بودم و میدونستم ولی اون بار اولی که اون صحنه رو دیدم واقعا ی حال دیگه ای داشت بیشترین چیزی که منو جذب کرد ساک زدن بود یعنی اونقدی که ساک زدن برام جذاب بود خود سکس برام جذاب نبود خیلی دوس داشتم یکی برام ساک بزنه ولی در عین حال خیلی هم دوس داشتم جای زنه باشم و من برای یکی ساک بزنم که خب هیچکدوم از این دو مورد در دسترسم نبود کم کم شروع کردم به ور رفتن با خودم الان ک فک میکنم کار احمقانه ای بود ولی همه ی چیزایی که میشد شبیه کیر فرضش کرد برام جذابیت داشت حتی شیلنگ من واسه شیلنگای خونمون هم ساک میزدم ولی هیچوقت دوس نداشتم کون بدم فقط عاشق این بودم که واسه یکی ساک بزنم کم کم دیگه ساک زدن شده بود آرزوم وقتی به این فکر میکردم که لای پاهای ی مرد زانو زدم و کیرش تو دهنمه واقعا حشرم بد جور میزد بالا گذشت و گذشت کمتر روزی بود که من به ساک زدن فکر نکنم فیلم سوپرای بابامو که تو یه مشما مشکی بالای کمد اتاقشون قایم میکرد و فک میکرد من جاشونو بلد نیستم یواشکی بلند میکردم و نگاه میکردم قسمت سکس و رد میکردم و میرسیدم به قسمت ساک خودمو میذاشتم جای زنه و عشق دنیارو میکردم و جق میزدم بعد یه مدت که ماهواره وارد خونمون شد که واویلا با شبکه آشنا شدم و از اونجایی هم که دستگاهمون از این قدیمیا بود بابام هر رمزی میذاشت با 9876 باز میشد دوستایی که از این دستگاها داشتند احتمالا میدونن من چی میگم یه مدتی هم با این شبکه حال کردم که نامردا اونم بستن و سی دی های بابامم ک دیگه بالای کمد نبود دیگه نمیتونستم تحمل کنم به این نتیجه رسیده بودم که باید یه کیر واقعی پیدا کنم و باهاش حال کنم اون زمان من کلاس ژیمناستیک هم میرفتم و چون سنمم زیاد نبود بدن انعطاف پذیری داشتم خیلی سعی کردم کیرمو به دهن خودم برسونم و لااقل واسه خودم ساک بزنم خیلی نزدیک شدم ولی هیچوقت نشد کم کم تو راه مدرسه و تو اتوبوس سعی میکردم دست بزنم به کیر مردم بیشتر هم با سن بالا ها حال میکردم چون میترسیدم جوون باشه و یهو دوستی هم مدرسه ای چیزی از آب دربیاد و داستان شه واسم اکثر کسایی که به کیرشون البته از رو شلوار دست میزدم روی خوش نشون میدادن و حتی چند بار که اون آخرای مینی بوس مینشستم و خلوت بود کیرشونو درمیاوردند و بی واسطه به کیرشون دست میزدم چند تاشون هم بهم گفتند بیا بریم خونمون ولی ترسیدم خفتم کنند و نرفتم چند سال گذشت ی روز صب ک بیدار شدم واسه امتحان ریاضی اول دبیرستان بخونم خیلی حشرم زده بود بالا نگاهم افتاد به داداش کوچیکم نیما که سه سال از من کوچیکتره نتونستم دووم بیارم در حالی که طاق باز خوابیده بود خیییلی آرووم شلوارشو یخورده کشیدم پایین تا کیرش افتاد بیرون خب بچه بود و قائدتاً کیر کوچیکی داشت آروم سرمو بردم طرف کیرش و کردمش تو دهنم با این که استرس وحشتناکی داشت ولی واقعا حال داد نیما یه تکون کوچیک خورد و من نزدیک بود قلبم از دهنم بزنه بیرون شرتشو به حالت اول برگردوندم و رفتم سر جای خودم اونقد استرس داشتم تا یه ربع بیست دقیقه ضربان قلبم بالا بود چند وقت بعد یه روز با پسر عموم محسن که یکی دوسال از من بزرگتره و از شهرستان اومده بودند خونه ما تنها شدیم من و محسن خیلی با هم راحت بودیم با هم فیلم سوپر میدیدیم کیرمونو جلو هم درمیاوردیم ولی هیچوقت به هم دست نمیزدیم اون روز هم یادمه محسن که یه گوشی سونی اریکسون داشت چند تا سوپر با کیفیت افتضاح 3 تو گوشیش ریخته بود و داشتیم میدیدم یهو نمیدونم چی شد گفتم محسن بیا هر کاری اینا میکنن ما هم بکنیم در اصل فقط قصدم این بود که براش ساک بزنم ولی اینجوری گفتم که پیش خودش نگه طرف کونیه به شوخی گفت باشه پس تو فعلا جای زنه باش کیرمو بخور و خندید منم از خدا خواسته گفتم باشه تعجب کرد شلوارشو کشید پایین کیرش که تقریبا دو برابر کیر من بود افتاد بیرون نشست رو صندلی و چیزی نگفت چون تعجب کرده بود و میخواست ببینه من چیکار میکنم با یه حالت خجالت رفتم سمتش نشستم جلوش کیرشو گرفتم دستش زل زده بود تو چشمام بعد چند ثانیه که کیرشو مالیدم و یه خورده سیخ شد سرمو بردم جلو و کیرشو گذاشتم تو دهنم چند بار سرمو عقب جلو کردم شاید کلا 20 ثانیه نشد که یه ترس عجیبی همه وجودمو گرفت ترس از اینکه نکنه بره به کسی بگه تو فامیل کیرشو از تو دهنم دراوردم و گفتم بسه اون بد بختم که تازه داشت حال میکرد گفت چرا گفتم همینجوری چیزی نگفت شلوارشو پوشید منم زدم بیرون دیگه هیچوقت هم با محسن راجب این موضوع حرفی نزدیم دمش گرم بچه با جنبه ای بود گذشت و من رفتم دوم دبیرستان راهم تا مدرسه دور بود و هر روز حدود یک ساعت و نیم تو راه بودم موقع برگشت از مدرسه باید از تو یه پارک تقریبا خلوت رد میشدم تا برسم به ایستگاه اتوبوس و برم خونه ی روز که داشتم از تو همین پارک رد میشدم ی آقایی حدودا چهل ساله صدام کرد آقا پسر بله بفرمایید میتونی این پیامو برام بخونی من سواد ندارم و به گوشیش اشاره کرد منم گفتم آره میتونم رفتم جلوش وایسادم گوشیشو گرفتم و شروع کردم به خوندن پیام که یهو دستشو گذاشت رو کیرم و شروع کرد به مالیدن کیرم من ک گوشی دستم اومده بود مقاومتی نکردم فقط سرمو از رو گوشی برداشتم و بهش نگاه کردم گفت جوون دوس داری گفتم آره گفت بیا بریم خونمون ولی من قبول نکردم کلی اصرار کرد ولی بهونه آوردم که الان نمیتونم و باید برم مهمونی و این حرفا بالاخره واسه اینکه بیخیال شه گفتم فردا میام اونم ازم قول گرفت که فردا برم شمارمو گرفت تا فردا بهم زنگ بزنه پنج هزار تومن هم پول بهم داد ک مثلا خرم کنه من میخواستم بپیچونمش و نمیخاستم برم پیشش چون واقعا میترسیدم بخواد بکنتم شبش هم هر چی زنگ زد و پیام داد جواب ندادم فرداش هم باطری گوشیمو با خودم بردم مدرسه ک نکنه یوقت خونواده گوشیمو روشن کنن و این یارو زنگ بزنه کلا خیلی ترسو بودم دیگه مسیرمو عوض کرده بودم و از اون پارک رد نمیشدم ی هفته ای گذشت و هر از چند گاهی زنگ میزد ولی من جواب نمیدادم تا بالاخره ی بار گوشیو برداشتم کلی ناراحت بود ازم که چرا جوابشو ندادم منم گفتم من میترسم باهات بیام خفتم کنی و من نمیخوام کون بدم فقط دوس دارم ساک بزنم کلی تلاش کرد ک راضیم کنه برم خونش و کونم بذاره ولی گفتم نه آخرش به ساک راضی شد و آدرس یه حموم عمومی قدیمیو داد و گفت اگه میترسی بیای خونه بیا این حموم اونجا اگه بخام بکنمت داد بزنی همه میفهمن دیدم واقعا پیشنهادش منطقیه و حرف حساب جواب نداره از خدا خواسته قبول کردم فرداش به خونواده گفتم ک من امروز یخورده دیر میام مدرسه ک تموم شد رفتم ب سمت حموم عمومی خیلی هیجان داشتم قلبم تند تند میزد بالاخره بعد چند سال تو کف بودن قرار بود ی کیر واقعی بره تو دهنم رسیدم ب حموم دیدم اون اقا ک بعدا فهمیدم اسمش رضاس یخورده اونورتر از در حموم وایساده رفتم سمتش بهم گفت برو تو یکی از حموما و لای درو باز بذار من بعد تو میام با ترس وارد حموم شدم یه سلامی به متصدی حموم کردم اونم بهم سلام کرد یه راهرو بود که دو طرفش حموم بود رفتم تو آخرین حموم ته ته راهرو قلبم همچنان داشت تند میزد از لای در نگاه میکردم بعد یکی دو دقیقه رضا اومد تو حموم همه حمومارو برانداز میکرد که ببینه من تو کدوم حمومم از لای در اشاره کردم بهش و منو دیدو اومد تو درو پشت سرش بست داشتم از استرس میمردم شروع کرد به دراوردن لباساش گفت خجالت میکشی منم الکی گفتم نه و شروع کردم به دراوردن لباسام دوتایی لخت لخت شدیم کیرشو ک دیدم دهنم آب افتاد ی کیر که زیاد دراز نبود ولی کلفت و خیلی خوشگل لحظه شماری میکردم که بخورمش دوتایی رفتیم زیر دوش یخورده بغلم کرد و صورتمو بوسید میخاست ازم لب بگیره ک نذاشتم و بهش گفتم بدم میاد تازه داشت یخم باز میشد بهش گفتم سینه هامو بخوره چون خیلی دوس دارم اونم شروع کرد به خوردن نوک سینه هام و ور رفتن باهاشون راستی بگم من بدن تقریبا سفید و یخورده تپلی دارم داشت سینه هامو میخورد ک منم دستمو گذاشتم رو کیرش و شروع کردم به مالیدنش سرشو آورد بالا گفت جوووون دوسش داری گفتم آره گفت میخای چیکارش کنی گفتم میخام بخورمش گفت قربون دهنت برم بخور همش مال خودته دوشو بست و گفت بخورش دوباره یه ترس همراه با هیجان وجودمو گرفت جلوش زانو زدم یخورده کیرشو مالیدم بعد سرمو بردم جلو همونطور ک از فیلم سوپرا یاد گرفته بودم اول سر کیرشو یه بوس کوچولو کردم بعد شروع کردم به لیس زدن کیرش همه جاشو لیس زدم و رفتم سراغ تخماش تخماشو دونه دونه لیس میزدم و میکردم تو دهنم پشماشو هم کاملا زده بود جون میداد بخوریش انگار داشتم لذیذترین خوراکی دنیا رو میخوردم چیزی که چند سال تو کفش بودم یهو برگشت گفت بخورش دیگه تو که فقط داری لیس میزنی قشنگ معلوم بود به اوج شهوت رسیده منم با یه حالت شهوت انگیز گفتم چشششم سر کیرشو کردم تو دهنم یه آخ خوشگل گفت ک حشری ترم کرد شروع کردم به مکیدن کیرش با تمام وجود میمکیدمش الان دیگه به آرزوم رسیده بودم جلوی ی مرد زانو زده بودم و سرم لای پاهاش بود و کیرش تو دهنم یجورایی تحقیر شدن به حساب میاد ولی من عاشق این بودم ک اینجوری تحقیر بشم کیرشو با تمام وجودم داشتم میخوردم و چون کیرش کلفت بود دهنم تا جایی ک میشد باز شده بود داشتم براش ساک میزدم و دهنمو جلو عقب میکردم ولی نمیتونستم تا ته بکنمش تو دهنم تا جایی ک میشد میکرم تو دهنم وزبونمو دور کیرش میچرخوندم یاد فیلمایی دیده بودم افتادم ک طرف سر زنه رو میگرفت و کیرشو تا ته میکرد تو دهنش دوس داشتم بیشتر از اینا تحقیر بشم دوس داشتم به معنای واقعی کلمه دهنم گاییده شه دیگه کاملا پررو شده بودم کیرشو از تو دهنم دراوردم و با همون حالت سکسی گفتم خودت بکن تو دهنم تا ته بکنش تو حلقم با این حرفم قشنگ ب اوج قله ی شهوت رسید ی جوون بلند گفت و با دستاش سرمو گرفت و کیرشو کرد تو دهنم منم دستامو بردم پشتم و از پشت به هم حلقه کردم تا هم اون بیشتر شهوتی شه و هم اینکه خودم دوس داشتم حس کنم داره بهم توهین میشه و تحقیر میشم رضا هم ک انگار منتظر همین کار بود رحم نکرد بهم و سریع کیرشو تا ته کرد تو حلقم قشنگ احساس کردم سر کیرش از حلقم داره میره پایین تنها چیزی که تو اون صحنه میدیدم ناف رضا بود کاملا لبم چسبیده بود به تخماش و دماغم میخورد به بدنش دقیق نمیدونم ولی خیلی تو اون حالت نگهم داشت اولش تحمل کردم ولی بعد عق زدم شانس آوردم شکمم خالی بود چون از صب فقط یه کم صبحونه خورده بودم قبل مدرسه وگرنه بالا میاوردم اما اون اصلا توجهی نمیکرد و تو همون حالت نگهم داشت دیگه داشتم خفه میشدم ی کیر تمام فضای دهنمو پر کرده بود و نفس نمیتونستم بکشم به صورت غریضی داشتم تلاش میکردم سرمو بکشم عقب ولی نمیتونستم رضا بدنش خیلی قوی تر از من بود و هیچ کاری نمیتونستم بکنم دستامو آوردم جلو دیگه واقعا داشتم گریه میکردم با یه حالت التماس گونه ناله کردم و با دستام کوبیدم به پاهاش ک ولم کنه ولی بازم تا چند ثانیه ولم نکرد وقتی ولم کرد پرت شدم عقب و تا 20 _30 ثانیه داشتم سرفه میکردم اشک از چشام میومد یجورایی شبیه شکنجه بود ولی من دوس داشتم اینو مث اسباب بازی شده بودم تو دست رضا ک هر کاری دلش میخاست باهام میکرد این برام خیلی لذت داشت رضا اومد جلو گفت نَمیری یهو گفتم نه چیزی نیست ادامه بده و با چشمای پر از اشک دوباره برگشتم به همون حالت ایندفه شروع کرد به تلمبه زدن تو دهنم کیرشو تا ته میکرد تو حلقم و میاورد بیرون داشتم میمردم ولی لذت میبردم چند دقیقه همینجوری گذشت واقعا داشت دهنمو میگایید و تحقیرم میکرد کیرشو از تو دهنم کشید بیرون گفت باید آبمو بخوری منم گفتم چشم همشو میخورم دوباره کیرشو کرد تو دهنم حدود یه دیقه دیگه دهنمو گایید و شروع کرد به آه و ناله کردن که فهمیدم آبش میخواد بیاد بعد کیرشو کشید بیرون طوری که فقط سرش تو دهنم بود و یهو آبشو با فشار تمام تو دهنم خالی کرد با جهش اول تا ته حلقم پاشیده شد داشتم عق میزدم ولی تحمل کردم اگه دروغ نگم 6_7 تا جهششو کاملا حس کردم حالا به جز آخریاش ک دیگه اون قدرت اولو نداشت خیلی زیاد بود آبش خیلی و فوق العاده بدمزه همش که اومد کیرشو کشید بیرون گفت بخورش منم به سختی همشو قورت دادم واقعا داشت حالم بد میشد ولی این تکمیل میکرد اون تحقیر شدنارو بازم بیخیال نشدم و کیرشو که دیگه تقریبا شل شده بودو گرفتم و کردمش تو دهنم و میک زدم تا قشنگ تمیزش کرده باشم و هر چی آب کیر توش مونده بود رو هم خوردم رضا دیگه بیحال نشست رو سکوی کنار حموم و بهم گفت برم براش سیگارشو بیارم رفتم از توجیب شلوارش پاکت بهمن دودولشو برداشتم و دادم بهش ی نخ برداشت و با فندکی که تو پاکت بود روشنش کرد و شروع کرد به کشیدنش سیگارشو که کشید بهم گفت چرا وایسادی بیا دوش بگیر سیکتیر کن برو دیگه انگار اونم فهمیده بود ک من با این مدل حرفا حال میکنم و دوس دارم تحقیر شم گفتم چشم رفتم دوش گرفتم و لباسامو پوشیدم و موقع رفتن رضا در حالی که یه نخ دیگه سیگار روشن کرده بود بهم گفت هفته دیگه بهت زنگ میزنم بازم بیا گفتم چشم خداحافظ هیچی نگفت خداحافظی هم نکرد و به سیگار کشیدنش ادامه داد این رفتاراش بیشتر حشریم میکرد برگشتم خونه همش تو فکر کارام بودم و کیرم داشت میترکید از بس سیخ شده بود تا رسیدم خونه رفتم حموم و جق زدم سی ثانیه نشد که آبم اومد اونم چ آبی هیچوقت تو زندگیم آبم اونجوری نیومده بود بعد از اون حدود 7_8 بار دیگه هم با رضا رفتیم حموم و فقط هم براش ساک زدم الان 22 سالمه ترم 8 رشته مهندسی کامپیوترهستم کاملا سلایقم عوض شده به جنس موافقم حسی ندارم و دوس دختر دارم دوستش داارم و اگه اتفاق عجیب غریبی نیفته باهاش ازدواج میکنم از چیزی ک بودم و کارایی ک کردم به هیچ عنوان پشیمون نیستم به نظر من اون یک گرایشی جنسی بود ک من تو اون زمان داشتم حالا به هر دلیلی شاید ذاتا اینجوری بودم شاید خودم به خودم تلقین کرده بودم شاید هم فشار جامعه و عدم ارتباط با جنس مخالف باعث شده بود این حس رو داشته باشم به هر حال چیزی که مهمه اینه که من در اون زمان اینکارو دوس داشتم و هیچوقت خودمو سرزنش نکردم و نمیکنم به خاطر این کارا چون فکر میکنم هر کسی بایئ اون کاری رو بکنه که ازش لذت میبره الانم ک این داستانو نوشتم به خاطر این بود ک اونایی ک خوششون میاد بیان بخونن و حال کنن و همچنین میخواستم قدرت نگارش خودمو بسنجم ک فک کنم گند زدم ببخشید طولانی شد موفق باشید نوشته

Date: August 4, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *