داستان های بعد از ازدواج

0 views
0%

سلام با این مقدمه شروع می کنم که همین حالا که دارم پشت میز با لب تاب تایپ می کنم نزدیک صورتم یک باسن خیلی بزرگ خم شد و همچون یک اسب مادیان با کونی پهن با پر رویی و وقاحت بادی مابین گوز و چس را همچنان با قدرت خارج کرد که قبل از احساس کردن بویش گرمایش و خروجش را با پوست صورتم حس کردم این زن با این کون بسیار پهن و خوش ترکیب زنم است یک جنده ی تمام عیار که تقریبن همیشه عطش سکس کون دارد و برایش کون دادن نه تنها مشکل نیست که بنوعی عادت روزانه است من و زنم فریده حدود بیست سال است ازدواج کردیم البته خیلی وقت است که رسمن زن و شوهر نیستیم اینطوری خطری او را تهدید نمی کند چون زنم با کون منحصر بفردش درامد بسیار خوبی دارد مشتری های پولداری دارد و ما از نظر مادی هیچ مشکلی نداریم برعکس صاحب همه چیز هستیم دارای ویلای بزرگی هستیم با دو واحد ساختمان جدا و حیاط و استخر که مادر زنم هم در همین خانه زندگی می کتد و من رسما سرایدار اینجا هستم و در واقع شوهر زنم یک دختر هم داریم که کاملن آزاد است بجز گهگاهی که مادرش بهش چشم دارد و مجبورش می کند با او بخوابد و یا خودش را روی صورت او ارضاع می کند شاید به همین خاطر دخترم وقتی با من تنهاست با همان فرهنگ فاحشگی مادرش سعی می کند مرا تحریک کند و یکی دو بار هم موفق بوده است در هر صورت دخترمان خوشبختانه خیلی زود عشق و عاشقی را کنار گذاشته است و با زرنگی از راه ارضاع شهوتش و سکس بیش از پول تو جیبی و احتیاجش بدست می آورد اما ازدواج من و مادرش از جای عجیبی شروع شد من نوجوانی را تمام کرده بودم و جوانی کم سن و سال بودم و در آن روزها در کمبود و احتیاج به سکس هر زنی که کون بسیار بزرگی داشت برایم جالب و شهوت بر انگیز بود و مادر زن فعلی ام یکی از همین زن ها و گل سر سبدشان بود در محله ی یکی از دوستانم زندگی می کرد و اولین باری که او را با پوشش بیرون و با مانتو دیدم و آن قوس کمر و کون خوش حالت بسیار بزرگش و لرزش را در هنگام راه رفتن آنهم در زیر مانتو دیدم و آگاه شدم که شوهر هم ندارد تصمیم گرفتم با وجود اختلاف سنی بدنباتل رابطه با او باشم با هر زحمتی بود نام فامیلی اش و بعد شماره تلفنش را پیدا کردم من جوان خوشتیپ و زیبایی بودم و بدست آوردن دل زن ها و دختر ها کار دشواری برایم تبود اما داشتن سکس آنهم با چنین زن خاصی موضوع دیگری بود خلاصه چند بار زنگ زدم و با ادب و خوش زبانی مادر زنم شروع به صحبت با من کرد اما هر وقت به سر وقت اصل ماجرا می رفتم او گویی اصلن متوجه نمی شود و یکبار که تقریبن علنی نیازم را مطرح کردم پیشنهاد داد به خواستگاری دخترش بروم و گفت که دخترش گرچه کم سن است و لاغر اندام اما او هم در سن جوانی مثل او بوده است و بعد از ازدواج اندامش مثل او خواهد شد یعنی با زرنگی به من فهماند که همچون او کون خیلی بزرگی خواهد داشت شاید حالا احمقانه و باورنکردنی باشد اما در آن زمان میل به این کون که هیچ جایی نظیرش یافت نمی شد با عث شد که خاله ام را به خواستگاری بفرستم کسی دیگری را هم نداشتم اصلن من خانه ی خاله ام بزرگ شدم که داستانش مفصل است نتیجه ی خواستگاری مثبت بود و تا بخود آمدم شده بودم نامزد دختر دانش آموزی با کونی که کمی زنانه بود و داماد سر خانه شده بودم اوضاع مالی مادر زن خوب بود و بعد ها فهمیدم همه از سر همان کون وحشتناک بزرگ است و با کاری بمدت یکی و دو ساعت و یکی و دو بار در هفته درآمد بسیار بالایی دارد در ابتدا کمی عجیب و نا خوشایند بود اما من که به کونش نظر داشتم بخاطر این کون حاضر بودم بی غیرت هم بشوم و شدم شجاعت لمس کونش را نداشتم صبح ها زنم مدرسه بود و ما تنها بودیم اما آنقدر مشتاق کونش بودم که هر وقت توالت می رفت بلافاصله بعدش من وارد توالت می شدم تا بو کنم حتا از بوی بدش لذت می بردم و کم کم نمایش و لوندی اش شروع شد و خیلی زود یک کون سکسی خیلی بزرگ که برخی برای یک شب حقوق چند ماه یک کارمند را برایش می پرداختند جلویم خم و راست می شد و حتا سوراخ گشادش را از زیر شورت های سکسی و گران قیمتش برایم ظاهر می کرد و در آخر هم کردم و هم لیسیدم اولین بار لیسیدنش را فراموش نمی کنم بوی غلیظ اما ناب کون و سوراخی داغ که با لیسیدن من بعد از چند ثانیه ناگهان باز شد و زبونم تا جایی که کش می آمد تو کونش بود و در هر صورت از آن زمان حدود بیست سال می گذرد مادر زنم تقریبن بازنشست شده است کونش همچنان بزرگ است و بعد از یائسهگی اش بزرگتر هم شده است در میان این خانواده که حالا من هم از همین خانواده هستم و همه با هم رابطه دارند مادر بزرگ با دختر و دختر با دخترش و یا نوه ی مادر بزرگ شوهر با مادر زن و حتا در آن ابتدا سکس سه نفری و کون دختر که هنوز هم از کون مادر و مادر بزرگش تنگتر است و غیره و من که با سه روسپی و دادن هایشان زندگی می کنم چند وقت پیش یک عرب پولدار کیر کلفت که جایی برای کردن زنم نداشت با زنم آمده بودند خانه و من هم در نقش سرایدار از لای در و از توی آینه که تخت را نشان می داد خوب دیدم چگونه کیر بسیار کلفت و سیاهش را که از کیر من هم کلفتر بود و بسیار سیاه تر و زشت تر چگونه تا ته توی کون زنم جا کرد بعد از نیم ساعتی رفت و بلافاصله من باید کون زنم می لیسیم که هنوز ارضاع نشده بود کونی از آن آب کیر قهوه ایی رنگ بیرون می آمد و اما زنم یک کون استثنایی دارد حتا کونش از کون مادرش هم بزرگتر شده است و همین کون بزرگ و ران های شهوت زایش با عث می شود کسش همیشه تشنه باشد تقریبن همیشه در حال گوزیدن است مشکلی است که از کون دادن بسیار پیدا کرده است و جزیی از کارش شده است چون مشتری هایش را تحریک می کند و کارشان را زود شروع و زود تمام می کنند اما راستش دیگر حالا این کون و این کون ها و بویشان همیشه در مشامم هستند زیاد جالب نیست بنوعی سکس برده شدم یک سکس برده بی غیرت که حتا دخترم که تازه از هیجده گذشته با لوندی و نشان دادن کسش و یا از روی گشادی سوراخ کونش که با گوزیدن پی در پی ادنش را برایم آشکار می کند و زنم که حشری می شود اما با کون دادن ارضاع نمی شود کون کثیفش را روی دهنم می گذارد از کیر های مشتر ی هایش می گوید و مرا وادار به لیسیدن کسش تا ارضاع شدنش می کند و گاه روی صورتم پس از ارضاع شدن می شاشد این داستان روزمره من است و هر روزم یک داستان سکسی است گاهی وقت ها سعی می کنم هیجان جوانی را زنده کنم مثلن دیروز که دخترم به خانه برگشت و گشاد گشاد راه می رفت مثل مامانش از پهلوی من که رد شد گوز صدا داری داد صدادار اما با صدایی که از گشادی کون حکایت می کرد و پیامی که از دادن آنهم لابد به چند نفر بر می گردد و با لبخندی وارد اتاقش شد بدنبالش وارد اتاقش شدن لباسش را تقریبن در آورده بود و با شورت و سوتین بود دوباره خندید و پشتش را بمن کرد و در حالی که خم شد مشغول در آوردن جوراب هایش شد احساس کردم از دیدن کون سفید و بزرگش کیرم حسابی شخ کرده است دستم را روی کونش گذاشتم دوباره گوزید انداختمش روی تخت به شکم روی تخت درازش کردم شورتش را در آوردم با سرعت برق لبا س های خودم را هم در آوردم کیرم را لای کونش جا کردم لاش خیس و آغشته به ژل بود کیرم را فشار دادم و رفت توی کونش و شروع کردم وحشیانه تا دسته توی کونش کردن سوراخ کونش گشاد بود گشاد تر از قبلن اما کیرم آنقدر غول آسا شخ شده بود که داشت جر می خورد و در عین حال از بزرگی کیر خوشش می آمد تا اینکه به انتهای کارم رسیدم و کیرم وحشتناک بزرگ شده بود دیگر تحمل نداشت و از درد جبغ می کشید تا اینکه تا ته ته کونش جا کردم و آبم را خالی کردم و بعد از چند دقبقه از تو کونش بیرون کشیدم و بعد در حالت دویدن به طرف توالت ر فت تا جایی که در توالت را نبسته صدای دفع مدفوع تحریک شده اش را شنیدم او هم مثل مادر بزرگش کونش را خوب تمیز نمی کند اما مامانش قبل از قرار خودش را خوب تمیز می کند و بعد از برگشتن باز هم کونش تمیز است البته گاهی و فقط برای برخی مشتری ها کونی سیراب شده با آب کیر که در کونش نمی ماند و بیرون می آید و فقط رنگش کمی قهوه ایست و مدفوعی در کار نیست خوب اینکه نوشتم داستان نیست و شرحی از کل اوضاع است دفعه بعد از ماجراهای خاص تر خواهم نوشت و توضیح اندام زنم و بقیه دلباخته کون نشوید که انتهایش کون لیسی و مزه ی محتویات کون است و نه چیز دیگری و یا مثل من بو کردن گوزیدن مدام زن کون گنده جنده کونی ام نوشته

Date: April 28, 2022

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *