سلام دوستان نمیدونم باور میکنید داستانمو یا ن واسم مهم نیس ولی مینویسم چون هیچکسو ندارم ک دیگه بخوام واسش دردو دل کنم این اتفاق منو پیر کرد سال سوم دبیرستان بودیم با ی دختر خوشگل دوس شدم خیلی دختر خوبی بود منتهی از شهر خودمون نبود از شهرای اطراف شهر خودمون ینی مشهد بود یک بار رفتم دیدمشو یکم باهم چرخیدیم زود برگشتم مشهد دفه بعدی ک خواستم برم پیشش ب رفیق صمیمیم گفتم داداش میای بریم جای دوست دخترم گف بریم داداش رفتیم یکن چرخ زدیمو خرید کردیم من فقط در حد پنج دقیقه رفتم دستشویی و برگشتم و بعدش با دوستم برگشتیم مشهد این ماجراها گذشت تا موقع عید نوروز با همین رفیقم رفتیم شمال تو اتوبوس من با دختره دعوام شدو بعد از چند ساعتی باز اشتی کردیمو مثلا از هم خدافظی کردیم ک بریم بخوابیم من سرمو گذاشتم رو شونه رفیقمو خوابیدم تو حالت نیمه خواب بودم گوشی دوستم با صفحه روشن رو رون پاش بود ی پیام اومد عع چقد شمارش اشناس عع دنیا رو سرم خراب شد رفیقم عشقم هردو باهم رفتن بعدها فهمیدم ک اینا تو این مدت باهم سکس داشتن و بیرونم میرفتن ولی من بی خبر از همه چی شرمنده خیلی بدبود ولی دلم پر بود باید خالی میشدم نوشته
0 views
Date: April 21, 2019