داییم بهم تجاوز کرد

0 views
0%

من خیلی بچه بودم حدود ۱۵ سالم بود سینه های کوچیکی داشتم تعطیلات تابستون بود و همه اشناها و فامیل خونه مادر بزرگم جمع شده بودن اون روز من خونه خودمون بودم و ب اسرار از مامانم خواستم که بریم خونه مامان بزرگم تا من بتونم پیش دختر خاله ها و پسر خاله ها باشم و بازی کنیم مامانم قبول نمیکرد چون شب مهمون داشتیم ولی من ب اسرار خودم تنهایی اژانس گرفتم و رفتم وقتی رسیدم داییم در و باز کرد و رفتم تو و دیدم هیچکس خونه نیست گفتم دایی کسی نیست گفت نه همه رفتن باغ فلانی به گردش گفتم پس من میرم خونمون دیگه حالا که کسی نیست گفت نه دایی بمون اونا برمیگردن زود این همه راه اومدی نمیخواد برگردی و منو نگه داشت تلویزیون رو روشن کردم و شروع کردم تلویزیون دیدن چند دقیقه گذشت یدفه حضور داییمو کنارم احساس کردم کنارم دراز کشید و شروع کرد تلویزیون دیدن من تا اون روز و اون لحظه هیچ تماس و ارتباط جنسی با هیچکس نداشتم چند دقیقه باز گذشت و خیلی غیر منتظره و یهویی داییم افتاد روم نفسم بالا نمیومد خودشو میمالوند بهم و سعی میکرد لباسامو در بیاره یدفه با یه دستش منو از زمین بلند کرد و برد سمت اتاقش و انداخت رو تخت شلوارش و در اورد و من برای اولین بار تو زندگیم کیر دیدم و چه کیری داشت چقدر بزرگ و سفید بود اما من اون لحظه داشتم از ترس میمردم شلوار منم در اورد و شروع کرد کیرشو بین پاهام عقب جلو کردن خیلی سعی کرد کیرشو بکنه توی کونم اما من خیلی تنگ تر از این حرفا بودم برای کیر بزرگ اون و هرکاری کرد نشد و منم از درد جیغم بلند شد با دستش کسمو میمالید و تند تند دستشو میکشید رو کسم و کیرشو بین پاهام عقب جلو میکرد و به سینه هایی که هیچی نبود ازشون میک میزد وحشی شده بود و هیچی نمیتونست جلوشو بگیره کیر بزرگشو به هرکجا که میتونست میمالید توی بدنم و چندین بار تا چند سانت کرد داخل کسم اما جرعتشو نداشت که باکرگیمو بگیره کیرشو ب زور کرد توی دهنم و من هیچ حرکنی نمیکردم و خشکم زده بود و اون داشت همه کارارو میکرد و کیرشو تو دهنم عقب جلو میکرد و من اونقدر تجربه ای از این قضایا نداشتم ک اون لحظه میگفتم این کارارو میکنه که چی بشه حتی نمیدونستم اخرش ازضا میشه منو خوابوند پاهامو بازه باز کرد جوری که احساس جر خوردگی داشتم سر کیرشو و روی کس منو تف مالی کرد و کیرشو محکم روی چوچول و سوراخ کسم میمالید و بعد از چند دقیقه تو این حالت ارضا شد بعد بهم گفت میشه این قضیه بین خودمون بمونه ها خوشت اومد دوس داشتی اگر خواستی بازم انجامش میدیم و رفت دسشویی و من خیلی سریع لباس پوشیدم و از خونه اومدم بیرون از اون روز تا الان همه فکرو ذهنم سکس شد یکی از دلایلی که انقد علاقه به سکس با هرکسی دارم انقد فکر ب سکس توی ذهن من رشد کرد بدون هیچ کنترلی تقصیر داییم بود این که الان توی این سایت بعد از ۱۰ سال دنبال عکس سکسی ام دنبال سکس گروهی و بی بندو بار ام اینک انقد سکس تو زندگیم بُلد شد تقصیر اون شد این ی داستان واقعیه واقعی نوشته

Date: December 9, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *