اون دوسال از من بزرگتره وقتی که بچه بودیم زیاد با هم بودیم تا اینکه یه کم بزرگتر که شدم .اون جلوی من
لباسای تنگ و چسبون میپوشید و یا اینکه جلوی من لباسش رو عوض میکرد و منم که تازه فهمیده بودم که
دختر چه نعمت گرانبهایی هستش از فرصت استفاده میکردم و قشنگ تمام بدنش رو ورانداز میکردم واقعا
وقتی او پستونهای قشنگش رو زیر کرستش میدیدم دلم میخواست تا جایی که میتونم بخورمشون .یا اینکه وقتی
پر وپای سفیدش رو میدیدم یا کونش رو از خودم بیخود میشدم ولی انگار اون اصلا به این چیزا اهمیت نمیداد
و منم ازاینکه سر صحبت رو از سکس باز کنم میترسیدم و لی همیشه تو ذهنم کس توپول و سفیدش رو لیس
میزدم.
یه دفعه که من داشتم توی اتاقم با اینترنت کار میکردم و چت میکردم بدون اینکه من بفهمم اومد توی اتاقم.
وقتی که فهمیدم یه نفر تو اتاقه از ترس داشتم میمردم چونکه یه دستمم توی شورتم بود و داشتم سکس چت میکردم
وبا یه دختره حرف میزدم (البته این رو بگم که توی رومهای ایرانی ها هیچ دختری رو نمیشه پیدا
کرد که ویس و وبکم داشته باشه اگه زبانتون بدک نیست برین تو رو مهای خارجیا حالشو ببرین) آره همچین
که ما مشغول بودیم برگشتم دیدم که سعیده پشت سرم واساده.دست و پام رو گم کرده بودم . ولی اون با خونسردی
کامل چیزی رو که همیشه دوست داشتم بشنوم گفت.
گفت که چرا این همه خودتو زجر میدی مگه دختر خالت مرده که با این خارجیا داری میچتی؟ من همین جور
ماتم برده بود که دارم خواب میبینم یا اینکه منو سر کار گذاشته. ولی اومد جلو . منم که فهمیدم نه ایندفعه
شانس بهم رو کرده مثل ادمای قحطی زده که غذا پیدا میکنن پریدم و شروع کردیم به لب گرفتن.
واقعا که عجب لبای گرمی داشت. همین که داشتیم لب میگرفتیم و من گردنشو لیس میزدم پیرهنش رو از تنش
در اوردم و با دستام شروع کردم به ور رفتن با اون پستون های بزرگ و سفیدش. کرستش رو سریع
بدون اینکه بفهمم چطوری در اوردم و شروع کردم به خوردن پستونش . وای که حالی داد.
واقعا همونی بود که فکشو میکردم. کیرم راست کرده بود اساسی بعد چند دقیقه که روی پستوناش افتاده بودم.
اون یواش یواش اوماد پایین و شروع کردبه دراوردن شلوارم و شورتم. و شروع کرد به ساک زدن کیرم.
وای داشتم میمردماز هیجان دیگه داشت ابم میومد بهش گفتم الان ابم میاد.اون بس کرد و رفت رو تخت دراز
کشید منم پشت سزش رفتم و شلوار رو در اوردم و یه کم ار رو شورت با کسش ور رفتم و تو دستم گرفتم
کسش رو. یه کس توپول خوشگل . شورتشو دراوردم و شروع کردم به خوردن و لیس زدن کسش.
یه کس بدون موی صورتی.
هرچی بیشتر میخوردم اه و اوه اون بیشتر میشد و داد و هوار راه انداخته بود تا اینکه دیگه طاقت نیاوردم
و میخواستم مثل دیوونه ها بکنم تو کسش که با ترس گفت من هنوز دخترم . منم سریع مثل اینا که میخواد
یه کاری رو تموم کنه کیرم رو کردم تو کونش.وای که چه حالی میداد.اوایل یه کم سخت میرفت تو و داد
و هوار سعیده به هوا رفته بود ولی بعد یه مدت همه چی عادی شد . تا اینکه ابم داشت میاومد کیرم رو
در آوردم و ریختم رو کمرش. بعد با هم رفتیم حموم و اومدیم و یه چند دقیقه ای دراز کشیدیم.)
البته بگم که ابن فرصت استثنائی در نبود داییم توی دفتر کارش که میشه گفت یه جوراییی زیر خونه ماست رخ داد.
من توی شرکت اون کار میکنم دختر خالم هم منشی اونجاست .