دخترخاله سفیدم نیلوفر

0 views
0%

سلام من اسمم میلاده ۱۷ سالمه و دختر خالم اسمش نیلوفر اونم ی سال از من کوچیکتره ۱۶ سالشه و پوستش سفیده سفید ما خونمون تا خونه اونا ی ۱۵ دقیقه ای فاصلت من زیاد خونشون نمیرم بیشتر خونه پدربزرگم می بینمشون که میان من خیلی دوست داشتم که ی بار باهاش سکس کنم ولی نمیدونستم چجوری رابطمونم خیلی باهم خوب بود تا ابنکه ب روز بالاخره تصمیم گرفتم که ی جوری بهش بگم برداشتم ی چند تا جک 18تو تلگرام واسش دادم ی دو دقیقه بعدش دادم ببخشین اشتبا شد نیلو اونم گفت خخخخ بهش گفتم انگاری تو هم بدت نیومد خلاصه دیگه حرفو باهاش باز کردمو بهش گفتم نیلو تو نظرت راجب سکس چیه گفت خو من که تجربه شو ندارم که نظری ندارم بمم گفتم خو حالا اگه من بخام با هم داشته باشیم نظرت چبه گفت نه و این چیزا یکم باش حرف زدم آخر کار گفت حالا اگه موقعیش پیش اومد ببینم چی میشه ی روز دیدم اس داد من فردا امتحان ریاضی دارم میتونی بیای یکم باهم تمرین کنیم منم که دیدم بیکارم رفتم خونشون وقتی رفتم اول خالم میوه اورد خوردم بعدش نیلوفر گفت بریم دیگه سراغ درس با هم رفتیم تو اتاقش ساعت۳ بود تقریبا ۱ساعتی بود که داشتیم تمرین میکردم باهاش که مامانش اومد گفت من میرم ی ی ساعتی بیرونو بیام میلاد تو هم نریا امشبو شام اینجایی منم گفتم باشه خاله خالم رفتش منو نیلوفر دیگه تنها شدیم دیگه فکرم از درس اومده بود بیرون ی بیست دقیقه ای یکم دبگه درس کار کردیم به نیلو گفتم میگما گفت بله گفتم یادته ی چیزی گفتیا حالا که فرصتش پیش اومده دیدم یهو اصا قیافش عوض شدو تقریبا اعصبانی به نظر میومد گفتم نیلو اذیت نکن گفت آخه من نمیدونم روم نمیشه گفتن آخه این چ حرفیه دیدمی نیش خندی زد منم دیدم انگاری دلش میخاد رفتم بغلش کردمو شروع کردن به خوردن لباش اول بار یکم میخاس مقاومت کنه ولی دیگه خودشم راضی شد منم کیرم حسابی شق شده بود ولی نمیخاستم دفعه اول سریع برم سراغ کردنش ی سارفان پوشیده بود از تنش در اوردمو دیدم ی سوتین سفید تنشه سینه هاش قشنگ بودن ولی بزرگ نبودن ۷۰ بود تقریبا شروع کردم شکمشو مالیدن و خوردن اونم آه و آه میکرد گفتم عزیزم حشرت خیلی رفته بالا گفت میلاد از دست تو منم دیگه طاقت نداشتم سوتینشو باز کردمو شروع کردم به خوردن سینه هاش خیلی نرم بودن چند بار گاز گرفتم جیغ میزد خیلی حال داشتم میکردم اونم که دیگه حسابی حشرش رفته بود بالا دیگه طاقت نداشتم ی شلوار راحتی پوشیده بود در اوردمو دیدم شرتشم با سوتینش سته خودمم دیگه همه لباسامو در اوردم فقط شورت رو در نیاوردم افتادم رو بدنشو شرتشو در اوردم شروع کردم به خوردن کسش اونم دیدم دستشو کرد تو شرتمو شروع کرد به مالیدن کیرم یکم کسشوخوردم بلند شدم گفتم دیگه نوبته منه نیلو گفتم فقط یواش گفتم باشه کونش تنگ تنگ بود تا حالا کونش رنگ کیرم ندیده بود بلند شدم کرمو از رو میز آرایشش اوردمو مالیدم به کیرمو دور سوراخ کونش آروم آروم انگشتمو میکردم تو کونش پاهاشو گذاشته بود روشونه هام منم دیدم دیگه وقتشه پاهاشو دادم بالا سر کیرمو گذاشتم دم سوراخش سرشو آروم آروم کردم توش حسابی لیز شده بود و راحت رفت ولی اون خیلی درد میکشید هی می گفت میلاد درددددد داره بسه میلاد منم گفتم چقد کم طاقتی دیگه آروم آروم داشتم تا تهشو میکردم اونم هی جیغ میزد سینه هاشو میمالیدم که دردش کمتر شه دیکه کیرم رفته بود تا ته توی کونش آروم درش اوردم فقط سرش توش بود دوباره کرم مالیدم به کیرم هم به سواخ کونش دیگه شروع کردم آروم آروم به تلمبه زدن منم دیگه حسابی میکردم توشو در میاوردم اونم فقط جیغ میزدو بهم فحش میداد گفت میلاد چیکار می کنی بسه دیگه گفتم تمومه داشت آبم میومد آروم آروم عقبو جلو کردم گفتم نیلوفر آبمو چیکار کنم هیچی نگفت منم کیرمو در اوردمو ریختم رو سینه هاش پیشش خابیدم تو چشاش نگاه میکردم ی لب ازش گرفتم دیدم ی لبخندی زد یکم سینه هاشو مالیدم دیگه بلند شدیم دوتایی لباسامونو پوشیدم ولی همش می گفت درد می کنه ی ۱۰ دیقه بعد مامانش اومد شبم شام موندم اونجا و رفتم خونه دیگه اونشب تا صبح باهاش حرف میزدم که آروم شه از اون روزم دیگه هر موقع موقعیتش پیش میومد با هم بودیم طولانی شد ببخشین نوشته

Date: August 23, 2018

One thought on “دخترخاله سفیدم نیلوفر

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *