عضو جدید شهوانی هستم اسمم مبین هستش و بیست و دو سالمه امروز میخوام یکی از بهترین خاطره های سکسیمو براتون به نمایش بزارم امیدوارم خوشتون بیاد داستان من از یک سال و نیم پیش شروع میشه که به علت یه دعوای خانوادگی مجبور شدم خونوادمو ترک کنم و به گلشهر کرج بیام هنوز چندروزی از اومدنم نگذشته بود که به خاطره شر بودنم یه دعوای حسابی کردمو یه چاقوی جسابی خوردم طرف مقابل من بعد از انجام دادن کارای بیمارستان و عملم حاضر شد با دادن پونزده میلیون رضایت منو بگیره منم از خدا خواسته با گرفتن پول موافقت کردمو از شکایتم صرف نظر چون دکتر بهم پنج ماه وقت استراحت داده بود مجبور شدم واسه گذروندن وقت بیشتر روزا به کافی نت برمو به نت گردی بپردازم خونه ی من روبروی مترو گلشهر بود و نیاز به رنگ آمیزی و تمیزکاری داشت به همین دلیل جز یه پتو واسه ی زیرانداز و یه بالشت چیز ذیگه ای نیورده بودم یه روز توی روم یاهو به یه پیغام جالب برخوردم که یه پسر داده بود سکس حضوری پول خوبی میدم مکان از شما یادم افتاد من که مکانشو دارم پس چرا قسمتی از پول دیه مو صرف عشق و حال نکنم توی روم پی ام دادم یه خانوم زیبا جهت سکس حضوری از گلشهر کرج پول خوبی میدم یکی دو روزی کارم ارسال این پی ام شده بود بعضی یا یا شارژ میخواستن یا سره کاری بود تا غروب روز دوم یکی بهم پی ام داد که چقد میدی گفتم چقد میخوای گفت من یه دختر بیست و شش ساله ام مجردی زندگی میکنم خونم گیشاست دویصت تومن میگیرم یه شب میام پیشت با خودم گفتم گوره پدر ضرر یه شب هزار شب نمیشه هم این کارش راه میوفته هم من حالم جا میاد درضمن من باخودم فک میکردم اگه کسی بخواد پی ام بده واسه ی یک ساعت میاد از کونم میده زیادم زیبا نیس کارشم جنده گریه اما این با همه فرق داشت شمارمو دادم زنگید گفت من این کاره نیستم نمیخوام مامان بابام فک کنن از پس اجاره ی خونه ی مجردیم بر نیومدم دویصت تومن واسه اجاره ی این ماهم کم دارم پس پولت آماده باشه شب یا آژانس میام با خودم فک کردم سره کاریه ولی آخر شب اس داد نزدیکای گلشهرم بیا دنبالم به راننده آدرس چهل و پنج متری گلشهرو دادم و خودمم رفتم سر چهار راه چند دقیقه بعد یه پراید سرچهار راه وایساد و یه دختر فوق العاده زیبا و خوش لباس یا یه کوله پشتی ازش پیاده شد واااای خدا باورم نمیشد این باشه بخدا توی خیابون ایران زمین و جردنم از این دخترا پیدا نمیشد به طرفش رفتمو بعد از سلام و احوالپرسی باجه ی عابربانک رو بهم نشون دادو ازم خواست که صدتومن از پولو براش انتقال بدم بعدازانتقال پول رفتیم در سوپر مارکت بعد از خریدن یه سری خرتوپرت بردمش خونه وای درخونه که وا شد خواست برگرده که جلوشو گرفتم بهم گفت آقا مبین شما نگفتی تو این سگ دونی زندگی میکنی خنده ام گرفتو فورا فهمیدم این خانوم بیشتر از اون چیزی که فکرشو میکردم حساسو باکلاسه پاشو تو یه کفش کرده بود که لطقا آژانس بگیر میخوام برگردم بهش گفتم یعنی دویصت تومن ارزش به شب موندنو نداره گفت آقا مبین فک نکن پول زیادی دادی این پول حتی قد پول لباس زیر منم نمیشه درضمن پولتو پس میدم اشتباه کردم نباید بهت اعتماد میکردمو میومدم این حرفش خیلی بهم برخورد بهش گفتم نه سکستو میخوام نه خودتو اینجا این وقت شب آژانس نداره بزا شیش صبح با مترو برو مجبور شد قبول کنه فورا مانتوشو درآورد وای یه تاپ مشکی زیبا با یه شلوار دامنی سکسی پاش بود شالشو روی بالشتم انداختو از کیفش پتوی مخصوصشو درآورد کشید روش آخه خانوم فوق العاده وسواس داشت منم مجبور شدم با شلوارکو تیشرتم کنارش بخوابم راستی یادم افتاد اسمشو نپرسیدم که گفت مریمو روشو کرد اون ور و گرفت خوابید به شانس بد خودم لعنت فرستادم که جنین دختر زیبایی رو نتونستم بکنم تو همین فکرا بودم که گفت صبح ساعت شیش بیدارم کن خواب نمونم میخوام هرچه سریعتر از اینجا برم گرفتیم خوابیدیم که بخاطر گرمای خونه ساعت چهار صبح از خواب بیدار شدم آخه خونه ی من کولرش ایراد داشت چشمم که به مریم افتاد دیدم واااااااااای روبه پشت خوابیده سرش روی بالشت لباش باز سینه هاشم رو زمینه کونشم برجسته شده بود آخه بخاطر گرما پتو روش نبود چنانه سیخ کردم که یواش شلوارکو تیشرتمو درآوردمو آروم رفتم پشتشو شلوارشو از پاش کشیدم بیرون وااااای یه کونه فوق العاده زیبا با پاهای سکسی چنان گرم خواب بود که از خواب بیدار نشد از لای شرتش یواشی کسشو لمس کردم واییی خدا زیباترین کس عالم روبروم بود رطوبت خاصی روشو گرفته بود کیرم داشت از شق دردی میترکید که شرتشم تا روی زانوهاش کشیدم پایین کیرمو بردم سمت کونش آخه میدونستم پرده داره ولی چنان حشری شدم که با خودم گفتم میکنم تو کسش یا پرده داره میزنمش میشه زنم آخه واقعا حیف این زیبایی بود که زیر دست کس دیگه ای بیوفته یا پرده نداره که چه بهتر یه ذره کونشو دادم بالاو کیره شق شدمو فرو کردم تو کسش به راختی لیز خرد وای خدا پرده نداشت بیچاره از شوک زدگی میخواست سکته کنه بیدارشد داد زد سرشو گداشتم رو بالاشت که صداش در نیاد هرچی زور زد که بخواد از زیر دستم بره بهش اجازه نمیدادم شروع کرد به گریه کردن ولی چنان گرم کسش بودم که این چیزا حالیم نمیشد یه کس داغ لیز تنگ تا جایی که جا داشت میکردم توش چون میدوسنتم اگه از زیر دستم در بره یک ثانیه ام خونم نمیمونه یه ده دیقیه ای که تند تند تلمبه زدم احساس کردم دیگه من نیستم که فشار میدم اونه که داره میادو میره واااااای نیگاش کردم دیدم چشاش سفید شده صداش سکسی و اشک رو گونه هاشم بالشتو خیس کرده با حس نفرت خاصی داشت یاهام سکس میکرد روبه جلو آوردمشو پاهاشو وا کردم که با گریه گفت نگام نکن عوضیه وحشی آخه خجالت میکشید دستاشو وا کردمو سفت گرفتمو شروع به کردن کسش کردم مرده ی خوردن لباش شده بودم ولی نمیداد بزور لبشو خوردم که انگار از هوش رفته بود چشاشو بستو تکون نمیخورد خوب که کردمش آبمو ریحتم رو کسش وااااای با چشمای گریون خوابش برده بود تاپو سوتینشو از تنش درآوردمو شرتشم کامل اوردم بیرون و گرفتم کج خوابیدم پاهامو جمع کردمو روبه مریم خوابم برد یکی دو ساعت بعد احساس گرمای شدیدی بهم دست داده بود واااای مریم از پشت خودش امده بود بغلم باورم نمی شد ادامه دارد ادامه دارد نوشته
0 views
Date: July 31, 2018