سلام به همگي من مهران هستم 20 سالمه قدم 178 وزنم 65 داستانم برميگرده به بعد از کنکور داستان از اونجا شروع شد که من عاشق یلدا شده بودم بهش پيشنهاد دوستي دادم قبول کرد يه مدت از دوستيمون گذشت که عاشقم شده بود اون ١ سال از خودم کوچک تر بود خونه ما 2 طبقه هست و طبقه اول توليدي لباس بابامه طبقه دوم هم خودمون بوديم بابام کلي خياط استخدام کرده بود خالم هم ميومد سر کار خياط بود پيش بابام عشق من و دختر خالم به جايي رسيده بود که واسه هم ميمرديم سنم جوري بود که سکس دوست داشتم با کلي بدبختي تونستم راضيش کنم که با هم سکس کنيم خونه خودمون هميشه صبح ها خالي بود بابام ميرفت بيرون دنبال مشتري بگرده مامانم هم ميرفت کلاس ايروبيک و حسابداري ولي از يک طرف اون صبح ها مدرسه داشت از طرف ديگه اگه ميتونست هم بياد کارگرا پايين بودن و نميتونستم جلو اونا کسي رو بيارم غير از دختر خالم هم اگه بخواستم کسي رو بيارم نميشد همه ميفهميدن هر کاري کردم خونه خالي جور نشد ديگه کنسل شد کل جريان تا يه روز صبح از خواب که بيدار شدم رفتم پايين پيش کارگرا عادت داشتم صبحا يا ميرفتم پيش کارگرا يا اهنگ گوش ميدادم يهو شوکه شدم ديدم یلدا هم اون روز مدرسه نرفته و با مامانش اومده توليدي يه 10مين نشستم سريع رفتم بالا گوشيم رو برداشتم اس دادم به یلدا گفتم بيا بالا اولش کلي بهونه اورد و گفت نميشه و ضايع هست بعد کلي چابلوسي کردم تا راضي شد و گفت 20 مين ديگه ميام منم سريع با موتور رفتم داروخونه يه اسپري بي حس کننده گرفتم اومدم اخه ليدوکائين نداشتيم تو خونه وقتي برگشتم اون بالا بود رفتم دستشويي اسپري رو زدم اومدم بيرون يه اهنگ گذاشتم بعد دست یلدا رو گرفتم بردم داخل اتاقم رو تخت خودم خوابيديم داخل بغل هم و کلي با هم حرف زديم بعد شروع کردم ازش لب گرفتن و کلي لب هم ديگه رو خورديم لاله گوشاش رو ميخوردم گردنش رو بعد سينه هاش رو از رو مانتو گرفتم و کلي مالشش دادم و پا شدم دکمه هايه مانتوش رو باز کردم زيرش يه تاپ مشکي پوشيده اونم دراوردم سوتينش هم مشکي بود اونم دراوردم وااااااي چي ميديدم خيلي سينه هاش خوشکل بود سريع افتادم به جون سينه هاش و ميخوردم سينه هاش رو و با دستم سينه ديگش رو ميماليدم دستم رو برداشتم بردم پايين همينجور که سينه هاش رو ميخوردم از رو شلوار کسش رو ماليدم بعد دست کردم داخل شرتش و کسش رو ميماليديم یلدا ديگه حالش دست خودش نبود همش ميگفت جوووون بمال دوست دارم پاز پاشدم ايندفعه خودم رو کامل لخت کردم اونم خودش شلوارش و شرتش رو در اورد باز رفتيم تو بغلم هم و لب گرفتن از لباش که خسته شدم اومد سينه هاش رو خوردم بعد اومدم کسش رو بخورم ولي چندشم شد بلد هم نبودم چون بار اولم بود با هر بدبختي بود زبون زدم و کامل افتادم به جون کسش و ميخوردم کسش رو چوچولش رو زبونم رو ميزاشتم رو چوچولش و ميچرخوندم هر کاريش کردم گفت من برات ساک نميزنم بلندش گفتم نميشه بايد بزني با هر بدبختي بود قبول و حالت 69 شديم و من کس اون رو ميخوردم و اون کير من يه ٢ دقيقه خورد گفتم بسته بلند شدم رفتم از داخل اتاق مامانمينا ژل مو اوردم اومدم یلدا رو به حالت سگي خوابوندم و کلي ژل زدم به سوراخ کونش اول انگشت کردم کونش رو يه خورده که انگشت زدم به کيرم هم ژل زدم گذاشتم در سوراخش خيلي تنگ بود يه خورد فشار دادم سرش رفت تو دردش گرفت بالشت رو دندون ميگرفت بعد يهو تا ته کردم تو کونش بالشت رو ول نميکرد يه خورد که گذشت شروع کردم تلمبه زدن اونم خيلي ديگه درد نداشت دردش با لذت همراه شده بود همش ميگفت بکن بکن جرم بده مال خودته من تا ميتونستم تلمبه زدم يه ۵ مين تلمبه زدم خستم شد کشيدم بيرون خوابيدم اون اومد رو کيرم نشست البته قبل که بشينه کلي ژل به کيرم زدم وقتي ميخواست بشينه رو کيرم دردش گرفت بعد يهويي نشست بلد نبود بالا پايين بشه برا همين بلندش کردم خوابندمش خودم هم افتادم روش کيرم رو کردم داخل کونش و تلمبه ميزدم يه ۵ مين ديگه کردم اب ميخواست بياد سرعت رو زياد کردم و خودم رو انداختم روش تمام ابم رو خالي کردم داخلش بعد کيرم رو در اوردم و کنارش خوابيدم و کسش رو ميماليدم تا برايه دومين بار ارضا شد بار اول وقتي کسش رو ميخوردم و ميماليدمش ارضا شد بهش گفتم بلند شو برو خودت رو داخل دستشويي تميز کن بيا لباسات رو بپوش منم رفتم خودم تميز کردم و اومدم لباسام رو پوشيدم يه15 مين داخل بغل هم خوابيديم بعد رفتش پايين پيش مامانش ضمنا مامانش خيلي به من اطمينان داشت ولي من از اعتمادش سو استفاده کردم اين بود داستان منو عشقم دختر خاله یلدا الان هم باهاش دوستم نوشته
0 views
Date: August 21, 2018