سلام من محمد هستم امسال کنکور دادمم قد و وزنم رو دقیق نمیدونم مثل بعضیا که چرت مینویسن ماشالا همه هم بالای 175 هستن از کسانی هم که فرهنگ دارن خواهش میکنم که فحش ننویسن من و دختر خالم هستی از بچگی رابطمون خوب بود و همدیگه رو دوست داشتیم اونم هم سن من هست ولی با اختلاف پنج ماه کم تر از من تا بالاخره پارسال سر یه قضیه روش رو باز کردم و هر حرفی که میخواستیم جلوی هم به زبون میوردیم تا گذشت و براش پیام دادم که به نظرت یه نوجوان توی سن بلوغ و توی اوج شهوت چطوری باید شهوتش رو بیرون کنه پیام داد که نمیدونم یا باید با یه کسی هم خوابی کنه یا گفتم مثلا کی گفت کسی که بهش اعتماد بشه کرد و من جواب دادم که چه کسی از تو بهتر هم با من راحتی هم اطمینان داری از من گفت اخه گفتم اخه چی گفت اولا که من روم نمیشه بعدشم من باکره هستم بعدا واسم مشکل ایجاد میشه گفتم کاری به پرده ی تو ندارم از کون فقط گفت نه درد داره و گفتم چرب میکنم تو نگران نباش این پیامک بازی ما چهار روز طول کشید متن بالا خلاصه ای خیلی کوچک از پیامای ما بود خلاصه به یک بدبختی راضی شد اخه خودشم میخواست اما روش نمیشد بگه میخواست کمی طولش بده که بگه خودت خواستی و خاله ی من زیاد میره خونه مادربزرگم و دختر خالم خیلی وقتا تنها توی خونه هست پدرش هم که راننده اتوبوس هست و اونم یا نیست یا شب ساعت 1 میاد خونه خلاصه پیام داد که عصری مامانم خونه نیست بیا ببینیم باید چی کار کنیم منم که قند توی دلم اب شد و عصر شد رفتم دیدم خونه تنها هست و با یک تیپ معمولی اومد جلو و سلام و احوال پرسی بعد ربع ساعت گفتم شروع کنیم گفت اره ولی خیلی قسم و ایه داد که به کسی نگم و این ماجرا لو نره اون خیلی دلش میخواست که یه همچین اتفاقی بیوفته اما اصلا روش نمیشد بگه خلاصه نشوندمش کنارم شروع کردم با بدنش بازی کردن و اونم وقتی رانش رو نوازش کردم لذت میبرد و اولین بارش هم بود که با یه پسر میخواست حال کنه خیلی بهش احساس لذت زیادی دست داده بود خوب که حال کرد یواش یواش لختش کردم بازم با یه بدبختی راضیش کردم که کیرم رو بخوره چون اصلا دوست نداشت بالاخره یه دو سه دقیقه ای خورد و اول از لباش شروع کردم یه کم لب هم دیگه رو خوردیم و رفتم سراغ سینه هاش خیلی سفید بود خودشم سفید بود و اندامی و سایز 75 چند دقیقه سینه هاش رو خوردم و کیرم رو چرب کردم 14 سانت بیشتر ندارم یه کمی با انگشت سوراخ کونش رو گشاد کردم بعد کیرم رو روغن مالی کردم و گذاشتم درش و با یه بدبختی تونستم سرش رو کامل داخل کنم چون دردش میومد و همش میگفت بسه و یواش بالاخره بعد از تلاش و عقب جلو کردن تا نصف یه کمی کمتر کردم داخل و گفت ابت رو داخل کونم نریز و بعد 15 دقیقه ابم اومد و ابم رو ریختم لای پاش بعدشم یه ده دقیقه ای توی بغل هم خوابیدیم بعد باهاش خداحافظی کردم و رفتم باهاش هر هفته هم سکس نداشتم مثل بعضیا که کص شعر مینویسن و این شد اول و اخرین سکس من و هستی ولی عجب کصی داشت ولی حیف که پرده داشت اما چون گفت خیلی درد داشت و تا دو روز دردم میومد دیگه حاضر نشد کون بده فقط بعضی وقتا که جایی بودیم و تنها گیرش میوردم میگذاشت که بمالمش ران و سینه یا میومد خونه ما میرفت توی اشپزخانه میرفتم پشت سرش یه لب کوچولو میگرفتم ازش ولی سکس دیگه هرگز نوشته
0 views
Date: August 23, 2018