دختر روستایی

0 views
0%

سلام دوستان این داستانی که براتون مینویسم واقعیه و دوسال پیش اتفاق افتاد من متاهلم واهل این حرفا نبودم از وقتی که از دواج کردم دو سه بار بیشتر سکس با غریبه نداشتم اونم فقط برای رو کم کنی بوده سال پیش یکی از دوستام چندتا شماره تلفن بهم داد اتفاقی بهشون زنگ زدم که باعث شد دونفرشون رو بکنم اولیش یه دختر روستایی بود به اسم فائزه اولش که باهاش تماس گرفتم یه کم برام ناز کرد ولی بعد از چند روز شروع کرد به اس ام اس بازی یه مدت از آشناییمون گذشت اون خواست که منو ببینه من هم باهاش قرار گذاشتم ورفتم تو روستایی که خونه خواهرش بود تو ماشین نشسته بودم اومد جلو در یه نگاهی بهم کرد وبا تلفن باهام حرف زد اونروز گذشت تا دوسه ماه رابطه تلفنی داشتم از پشت تلفن حرفهای سکسی میزدیم وحال میکردیم اون میگفت دستم تو شورتمه دارم کوسمو میمالم من هم حرفهایی میزدم تا بیشتر حال کنه یکبار ازم خواست براش فیلم سوپر ببرم ومن هم براش بردم خیلی حال کرده بود تا اینکه یک روز بهش گفتم بیاد بیرون تا چند ساعتی باهم باشیم که گفت نمیتونه ولی قراره که چند روز بعد خونشون خالی بشه ومنو دعوت کرد تا برم پیشش روز موعود فرا رسید من هم تیپ زدم رفتم سر ظهر بود روستا خلوت بود باهاش تماس گرفتم وگفتم من نزدیک خونتونم اومد جلو در یه نگاهی به اطرافش انداخت وگفت بیا تو منهم سریع رفتم توی خونه منو به سمت اطاقش برد توی اطاق بعد از یکسری خوش وبش یه لب ازم گرفت متوجه شدم که تو کفه منهم ادامه کارو اومدم بعد دیگه کیرم بلند شده بود واینجا بود که دیگه نمیشد کاری نکنم بهش گفتم بیا یه حالی بکنیم اولش ترسید و گفت که من دخترم گفتم عیب نداره لاپایی میکنیم خلاصه با زبون بازی راضیش کردم لباساشو در آورد کیرمو دادم دستش و گفتم ساک بزنه کرد تو دهنش حالش بد شد خلاصه بلندش کردم نشوندمش رو مبلی که کنار اطاقش بود یه کم کوسشو مالوندم تا حسابی حشری شد بهش گفتم به حالت سگی بشینه تا از کون بکنمش قبول کرد قمبل کرد وکونشو به سمت من داد بهش گفتم کمرشو چال کنه تا کونش یه کم باز تر بشه بعد با انگشت کس و کونشو مالوندم ومیکردم تو کونش تا باز بشه یه کم که باز شد گیرمو با کرم چرب کردم به کونشم مالیدم و بعد کیرمو گذاشتم دم سوراخ کونش همین که سرشو دادم تو جیغ و فریادش در اومد من هم محکم گرفتمش وکیرم تا ته رفت تو کونش یه کم گریه کرد وگفت درش بیار دردم گرفته منهم با روش خودم وزبون بازی آرومش کردم کیرم که جای خودشو باز کرد یواش شروع به تلمبه زدن کردم دیگه دردش براش کم شده بود وداشت لذت میبرد به کارم ادامه دادم تا جفتمون باهم ارضا شدیم لباسامو پوشیدم و از خونشون زدم بیرون که اس ام اس داد دیگه باهام حرف نمیزنه دوباره دردش گرفته بود و ناراحت شده بود تا دوسه روز باهام حرف نزد ولی بعدش که آروم شده بود چند بار دیگه منو دعوت کرد خونه مادر بزرگش که توی شهر بود وحسابی بهم حال داد منهم بهش خیلی حال دادم اگر خوب بود بگید تا بقیه خاطراتم رو بنویسم متشکرم که همراهی کردید نوشته

Date: July 14, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *