سلام دوستان 6سال بخاطر كار بابام اومديم يكي ازشهرهاي شرقي ايران 4سال اينجا كيرم تو آبليمو بود كه خراب نشه بگذريم ميرم سر اصل مطلب ترم اول دانشگام كه با ي دختره تو دانشگاه نيمچه سكسي داشتم بم خيلي حال داد از مسافرت عيد با داداشم داشتيم برميگشتيم ز زدم به دوستم تو دبي گفتم تلفن جي اف هاتو بم بده اونم 3تا شماره بم داد ز زدم با يكيشون دوست شدم رفتم ديدمشو خلاصه روز 8م اومد خونه لا پاهاش گذاشتم آخه اولين بارش بود كير ميديد بعد چند وقت ز زد گفت ديگه نميتونه بام باشه منم بش گفتم تلفن يكي از دوستاشو بم بده اونم نامردي نكرذو تلفن ي دختر سفيد عينكيو بم داد ي چند وقتي باش صحبت كردم ي شب ساعتاي 12 بم اس داد كه صبح ميتونم بيام ببينمش جا خونه دوستش منم گفتم اره وووووووو صبح زود ساعت 7 رفت ديدم كسي نيست بش ك ز زدم گفت همون خونه روبرو رو بيا داخل رفتم تو ديدم خونه خودشونه رفتم داخل اتاقش تخمام به گلوم چسبيده بود گفت بابا مامانش سر كارن داداش كوچيكشم مدرسس يك 4 با 5 باري به همين منوال گذشت ديگه ديدم هيچ چيزی بينمون نميگذره بش اس دادام كه ميخوام ببينمش رفتم خونشون گفتم بيا بغلم بوس بده اولش نه نوك كه بالاخره داد همينجور كه لب ميداد دستمو بردم رو سينش ناراحت شد اما گفتم فقط سینه تو ميخورم لباسشو كه در آوردم پدر سگ سر سينه صورتي داشت كه تو عمرم نديدم جا همتون خالی خوردم اولش فقط گفتم به سینه اما به خودم گفتم سينش اينه كسش چيه به 1000 فلاكت شرتشو در اوردم چشمتون روز بد نبينه ميگه صورتي بود انچنان خوردني كردم كه نگو كيرم كه ديگه داشت ميتركيد در آوردم گذاشتم لا پاش بدبخت اولين بارش بود سكس ميكرد اينقد حال كرده بود بش هرچي ميگفتم میگفت هركار دوس داري بكن به پشت خابوندمش از ترس كه وقت كم نيارم كرم ضد آفتاب از تو ميزش در اورد به كونش زدم داخلش كردم جيغي زد كه دلم سوخت اما كردم انقد تنگ بود كه كيرم چفتش بود از كونش در آوردم به كسش مالوندم دوباره از كون تلمبه مبزدم تا اينكه ابم اومد تا 1هفته برنامم ساعت 7 صبح اين بود نوشته دوست
0 views
Date: August 5, 2018