سلام دوستان عزیز شهوانی من احمدم ۲۶سالمه اهل یکی از شهرستانهای اصفهان من بخاطر اینکه تو شهر کوچیکمون کار نبود مجبور شدم بیام اصفهان ومشغول شغل خودم نقاشی ساختمان بشم چندسالی بود که اصفهان بودم خوب کار میکردم وخوب حال میکردم یه دختر عمه دارم همسن خودم ولی خداییش خیلی خوشگل وخوش استیله این دختر عمم یعنی زهره دانشگاه اصفهان قبول شد واومد باچند تا دختر دیگه یه خونه اجاره کرد من خیلی هواشو داشتم چون دختر سر به راهی بود تا اینکه یه دوسال که اینجا بود چشم وگوشش باز شد وتیپش عوض شد البته فقط اصفهان که بود بی حجاب بودا ولی وقتی میرفت شهرستان محجبه وچادری بود من یه روز تو خیابون با یه تیپ جیغ دیدمش البته یکه خورد که من دیدمش منم بهش گفتم دختر عمم عجب تیکه ای بود وما خبر نداشتیم خلاصه با هم گرمتر وراحتتر شدیم اما در حد یه دست دادن ویه بارم بوسش کردم یه روز بهم گفت تولد یه دوستامه میخوام برم ولی برای برگشت میخوام بگم تو دوست پسرمی وبیایی دنبالم البته خوش تیپ کن وبیا گفتم باشه رفتم آرایشگاه وحموم ویه دست لباس خوشگل پوشیدم وماشینم هم دادم کارواش یه پارس سفید دارم ساعت ۱۱بود زنگ زد برم دنبالش تا در خونه رسیدم بهش زنگ زدم که خودش ودوتا از دوستاش اومدن دم در با یه سرو وضعی بودن دامن کوتاه وتاپ وآرایش جیغ خودش هم یه تاپ صورتی ویه دامن کوتاه وجوراب بلند مشکی ویه جفت کفش پاشنه بلند که البته یه شنل رو تنش بود خلاصه بعد از خداحافظی سوار شد وتشکر بابت اینکه جلو دوستام بهم رسیدی تو را شنل از روپاهاش کنار رفته بود ومن بیشتر هواسم به پاهاش بود واقعا خوش هیکل بود بهش گفتم رفیقات عجب چیزای توپی بودن گفت خیلی هیزیااااا گفتم آخه تا شما را دیدم دلم یه حالی شد گفت چه حالی گفتم دلم هوس سکس کردم گفت پروووو خلاصه چون دیر وقت بود ومیخواست دوستاش نفهمن کجا بوده قرار شد بیاد خونه من اومدیم خونه زهره مشروب خورده بود ومست مست بود یه دفعه گفت وای یادم رفت لباسام را از خونه دوستم ببارم گفتم چه لباسی گفت لبای تو خونه ای ومانتو وشلوارم گفتم صبح میریم میاریم گفت آخه لباس تو خونه ای الان میخوام گفتم با همین لباسا که خوشگل تری گفت میترسم شیطون بره تو جلدت گفتم خوب بزار بره دیدم گفت آقا اگه نمیری لباسامرا بیاری پس چشماتو درویش کن گفتم باشه رفت تو اتاق من تا برگشت باهمون تاپ ودامن کوتاهه وجوراب بلنداش اومد موهاشم باز کرده بود وریخته بود دور وبرش بهش گفتم منم بخوام چشامو درویش کنم اصلا با این هیکل وتیپ تو شدنیه دیدم خندید ومنم رفتم نزدیکش نشستم ودیتمو انداختم گردنش وسرتونو درد نیارم لب تو لب شدیم زهره هم دلش سکس میخواست دیگه شروع کردم به در آوردن تاپ ودامن وشورتش وشروع بخوردن ومالیدن به خودش میپیچید اما دختر وباکره بود نمیشود کاریش کرد بهش گفتم باید بهم کون بدی گفت آخه درد داره گفتم مگه دادی که میدونی درد داره گفت همون دختره که اومد دم در گفت دوست پسرم از کون منو میکنه ودرد داره گفتم خوب منم به قول خودت دوست پسرتم وقول میدم یواش یواش بکنم تا دردت نیاد خلاصه قبول کرد منم شروع کردم به آماده کردن کوووونش اول با کرم خوب مالیدمش وبهد یواش یواس انگشتمو کررررردم تووووش انگشنم تقریبا تا تهش تو کونش بود هم حال میکرد هم درد داشت بهش گفتم بیا کیرمو بخور خیلی ناشیانه ساک میزد اما لبای غنچش را که رو کیرم میدیدم حال میکردم بعد از ساک زدن به پهلو خوابوندمش وکیرمو گذاشتم دم کوووونش وفشششششار میدادم تا با مکافات کله کیرم رفت تو کونش صبر کردم تا جاباز کنه ویواش یواش یواش کیرمو میکردم تو کون تنگش تقریبا نصفش تو کونش بود بهش گفتم باقیشو خودت بخور من لای کونشو باز کردم که خودش کونشو تیز کرد طرف کیرم منم یه سینه هاشو گرفتم تو دستم ومی مالوندم که کونشو فشار داد تو کیرم ویواش یواش تا تخمام را خورد دیگه حالا همه کیرررررم تو کوووون تنگگگگگش بود یکم که اروم شد خودش شروع کرد کونشو تکون دادن گفتم چته گفت دلم کیر میخواد گفتم کیرم که توکونته گفت فقط توشه نمیکنیم که گفتم رو چشمم وشروع کردم به عقب وجلو کردن کیرم تو کونش داشت حال میکرد که همون طوری خوابیدم از پشت روش وبا فشار میکردم تو کونش آبم داشت میومد که با فشار ریختم توش تا صبح تو دلم هم خوابیدیم وصبح با هم رفتیم حموم تو حموم هم دوباره کردمش بعد از اون الان ۱ساله هفته ای ۱ یا ۲ بار میکنمش مرسی که خوندید نوشته
0 views
Date: November 12, 2019