دختر فراری و افسر وظیفه

0 views
0%

علی هستم و خاطره ای که میخوام تعریف کنم از دوران سربازی هست که اون موقع افسر وظیفه بودم و ساعت دو به بعد میتونستم برم بیرون وسطای خدمتم بود که با چندتا دانشجو آشنا شدم که خونه مجردی داشتن و منم اضافه شدم و رفت و آمد میکردم یه روز بعد از از اینکه از پادگان رفتم سمت خونه و وارد خونه شدم سرو صدا میکنن و میرقصن منم اومدم تو دیدم که یه دختره رو آوردن خونه و باهاش خیلی خوشن و اول دختره ترسید وقتی منو دید که بچه ها بهش توضیح دادن که من هم خونه ایشون هستم و اونم خیالش راحت شد و منم از یکی از بچه ها پرسیدم جریان چیه که گفت دختر فراری و توی ترمینال یکی از بچه ها مخشو زده و آورده خونه و بعد از رقص و بزن بکوب اونی که مخ دختره رو زده بود دست دختره گرفت و برد تو اتاق و درو بست همه بچه یعنی در کل هفت نفری میشدیم منتظر موندیم که نفر اول کارش تموم بشه فکر کنم که کارش یه ده دقیقه ای طول کشید و اومد بیرون وقتی اومد بیرون کیرش که خونی بود تو دستش گرفته بود و گفت بچه ها راه خرمشهر رو براتون آزاد کردم و بقیه میتونین حسابی حال کنین من خیلی ناراحت شدم گفتم گناه داره و از این حرفا که دیدم اون گفت نترس این که صاحب نداره و هیچ خطری نداره خیلی دلم سوخت برا دختره صدای گریه اش میومد بعد نفر بعدی و نفرهای دیگه موندم چطور تحمل داره اون بدبخت خلاصه همه به نوبت میرفتن بعضیا دلشون میسوخت و از کون میکردن دختره رو و بعضیا هم از کوس میکردنش خلاصه همه رفتن و نوبت من شد من واقعیت خیلی حشری و شهوتی شدم دختر خوشگلی بود با اندام خوب و صورت گرد و چشمای درشت دیگه منم حشر زد بالا و رفتم تو اول دید پاهاشو جم کرده تو سینش و کوسشو دیدم که خونی بود بچه های وحشی هم خونه ایم حتا حاظر نبودن خونشو پاک بکنن و تو همون حالت کرده بودنش ومنم یه لحظه اومدم بیرون تو اون یکی اتاق یه زیرپیراهنمو آوردم کمی نمش با آب دادم و آوردم و تو کوس دختره رو پاک کردم خیلی بی حال بود و اصلا نائی برای حرکت نداشت بعد پاک کردن منم لخت شدم و کیرمم که بدجوری سفت شده بود رو تف زدم تو کوسش میکردم اونم تو بی حالی یه چند ثانیه منو نگاه میکرد و بعد چشاشو میبست بعد من گفتم ناراحت نباش وقتی کارم تموم شد دیگه نمیزارم کسی اذیتت کنه اونم با یه صدای خیلی آرومی گفت برید بمیرید حرومزاده ها منم که اصلا حالیم نبود فقط تلمبه میزدم با اینکه کوسشو تمیز کرده بودم باز ازش خون میومد منم باز تلمبه میزدم اصلا دست خودم نبودم هی تلمبه و تلمبه گه گدایی صورتشو میبوسیدم و سینه هاشو چنگ میزدم و تا اینکه دیدم بیرون اتاق سر وصدا شد و بچه میگفتن علی ولش کن و در رو اول فکر کردم کونده بازی در میارن و میخوان ضد حال بزنن منم توجهی نکردم آخه داشت آبم میومد کاندوم نزده بودم ولی بقیه با کاندوم کرده بودن من خر هم بدون اینکه فکر کنم آبمو ریختم تو کوسش یهو دیدم با لگد در اتاق باز شد بله مامورا ریختن تو خونه من بدبخت رو روی دختره گرفتن اونم کلی خون تو کوس و تو اتاق دیده میشد خلاصه ما رو با اون حالت گرفتن و حالا نمیگم چقدر سرباز تو سر کت و کول ما زدن ما یه چند روزی تو کلانتری بازداشت و بازجویی شدیم وبعد دادسرا که صورت جلسه کلانتری تو خونه مجردی علیه ما بود تو دادگاه محکوم شدم به شلاق و حکم زنا و تجاوز به عنف و اینکه باید دختره رو نصف دیه بدن به گردن ما انداختن و مجبور شدم این جنده خانم که الان زنمه رو بگیرم و خلاصه بعد از یک سال و نیم زندان و شلاق بنده با هیچ آبرویی مجبور شدم از کل فک فامیل دور بشم و از طریق یکی از فرماندهام که یه چندباری به عنوان رشوه زن جندمو چندباری حسابی گائید به یه شهری که خیلی از شهر ما دور بود برم خدمتمو بقیشو تمام کنم و توی همون شهر هم ساکن شدیم و ما هم که بخاطر سابقه کیفری هیچ جا بهم کار نمیدادن یه مدت کارگری میکردم که متوجه شدم خانوم جنده ما بخاطر انتقام یا هرچی که بود دست از جنده گریش بر نمیراشت و خیلی از مردای شهر رو سیراب کرده بود و پول درست و حسابی هم در میاورد منم که آدم سست اراده ای هستم و هیچ کاری از دستم بر نمیومد با خانوم همکاری لازم رو میکردم و برای جنده خانوم مشتری جور میکردم اونم رابطش با من بهتر شد و گه گداری هم بهمون کوس میده ولی دیگه نزاشت برم کارگری و از پولی که در میاره خرج زندگیمون رو درمیاریم و حتا الانم پس اندازمون به جایی رسیده که میخوایم خونه و ماشین هم بخریم ببینید دوستان هرچی میخواید ناسزا بگید چون حقمه و حتا درخت هزار ساله رو هم تو کونم کنید باز کمه نوشته علی

Date: January 14, 2020

4 thoughts on “دختر فراری و افسر وظیفه

  1. ب سلام دنبال یه دختر یا زن خوشکل سن زیاد مهم نیست فقط تماس یا پیام دختی یا زن جوان زنگ بزن 09913560094

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *