سلام من بچه کرجم بچه ی اوقافیه کرج اسمم علی رضاست مستعار سنمم پایینه 19 سالمه من تا الان تا حالا یه بارم کون نداده بودم ولی به خاطر اشتباهاتم تاوان دادم منو دوستم حمید مستعار همه ی اسم ها مستعاره داشتیم تو گوهردشت راه میرفتیم یه هو دوستم گفت علی اونا رو نگاه کن دوتا دختر کسسس بودن رفتیم شماره دادیم بهشون و اونا هم قبول کردن و رفتن رفتیم شیشم گوهردشت دمه دکه ی پارک سیگار بکشیم حمید گفت علی ببین ما چه قد بدبختیم تفریحمون شده دختر بازی سیگار کشیدن خوشیمون همینه پوله سیگارمنوم که از بابامون میگیریم همینجور دردودل میکردیم که برگشتم بهش گفتم حمید میخوای دیگه تا یه مدت از بابامون پول نگیریم گفت چه جوری منم گفتم کارت نباشه پاشو بریم ما رسیدیم فلکه اول گوهردشت گفتم حمید صبر من الان میریم تو این مغازه میام گفت برو فقط سریع بیا رفتم تو یه موبایل فروشی و مغازه رو خوب رسد کردم دیدم بلهههه رویه پیشخون یه موبایله توپه پوه که 2 تومن مایشه گفتم اخ جون همین جوری میزنم بدون کارتون 1 تومن میدم میره رفتم نزدیک گفتم سلام اقا واسه گوشیه من قاب دارید گفت ببینم گوشیتون و نشون دادم و برگشت پشت به من که قاب هارو نشون بده سریع بدون اینکه بقیه ی همکاراش ببینن گوشیو گذتشتم تو کاپشنم مغزه بزرگ بود و دو دهنه و 4 نفر اونجا کار میکردن خلاصه گوشیو زدم و تا یارو اومد برگرده دید من نیستم منم فلنگو بسسته بودم حمید کجا بودی چرا این قدر طول کشید گوشیو نشون دادم و چشاش گرد شد گفت بابا دمت گرممم رفتیم سمته اوقافیا رفتیم خونه و من میخواستم همون شب گوشی رو بفروشم بره و به این اون زنگ میزدم مدلشو میگفتم اخر سر یکی راضی شد 900 تومن بخره و فردا ببرم بهش بدم اون شب گذشت و ما فردا رفتیم گوشیو بدیم که دیدم تو ماشینش 2 نفر دیگه نشستن رفتم جلو گفتم چه طوری حاجی اینم اون گوشی که میخواستی گفت بشین بریم از عابر پول بکشم نشستم و رفتیم یه دفعه دیدم جلو مغازه ای که ازش گوشیو زدم نگه داشت بغل دستیم گفت پیاده شو بیناموس ریده بودم تو خودم گفتم اینا میکشنم پیاده شدم منو بردم تو مغازه همونی که گوشیو ازش زدم اومدم چندتا مشته کیری خوابوند تو صورتم منم ای و اووووی میکردم داداشش گفت گریه نکن گریه کنی میکنیمتااا منم فقط صورتمو گرفته بودم مغازشون دوربین داشت به این پسره که منو میشناخته نشون دادن تصویر و منو پیدا کردن خلاصه داداشش گفت یه نوحه بزارید صداش و زیاد کنید که صدایه داد و بیداد نره بیرون منم ریدم گفتم یا خدا الان میکشنم داداشه گفت گمشو برو بالاهی مغازه به داداش کوچیکه گفت دهنه ی پایینه مغازه رو کرکرشو بکش پایین منو داداشه و اونی که تو ماشین عقب نشته بود رفتیم بالا شلواراشون و کندن بهم گفتن یالا کس کش بکن باید بکنیمت منم شلوارمو در نمیاوردم دوتا کتکم زدن به هر زوری بود شلواره لز پام دراوردن و داداشه خوابید رو با شرت بهم گفت کسکش از ما گوشی میزنی هااا یه مشت خوابوند تو کلم منم کریم گرفته بود اون یکی پاهامو گررفته بود شرتمو داد پایین یه تف تو کنم انداخت و با زور فشار داد توش یه داده کیری کشیدم گفتم واااااای سوختم غلط کردم سه چار تا چک و مشت اومد تو صورتم گفتم خفه الان مشتری میاد تو مغازه میفهمن ما این بالاییم هی فوشه ناموس میدادن کیرش یه چن دیقه تو کونم بود کونم داشت پاره میشد اون یکی که پاهامو گرفته بود امد جلو میرشو گرفت جلو صورتم گفت بخور کسکشی نخوردم دوباره چندتا چک اومد کیرشو خوردم و میلیسیدم که اونی که داشت میکرد ابشو ریخت تو کونم کونم دیگه داشت جر میخورد به رفیقش گفت نوبته توهه میخوام کیری بکنیش اومد پشتم من تو دلم هی یا خدا یا خدا میکردم یه هو کرد توش وااااای چشام سیاهی رفت کیری کلفت تر از اون یکی بود عقب جلو که میکرد یه احساسه بدی داشتم احساسه حقارت همراه با درد اونم ابشو ریخت تو کونم و لباسامو پوندنو بردنم پایین فقط گریه میکردم اخر با چن تا چک فرستادنم بیرون منم رفتم شکایت کردم هر طوری شده میخوام بفرستمشون بالایه دار رفیق اگه ناراحت شدی شرمنده ولی میخواستم درسه عبرت بگیرید دزدی نکنید پایان نوشته
0 views
Date: April 28, 2022