دستان ارسالی از دوست خوبمون علیرضا : سکس با خواهر زنم سارا

0 views
0%
متن داستان
سلام. من ۳۲ سالم دارم و اسمم رو به دلیل مسائل امنیتی به قول دوستم نمیگم و بر فرض علیرضا ست.‌ ۲۶ سالم بود ازدواج کردم و بعد ازدواج متوجه عشوه های خواهر زنم شدم ولی نادیده میگرفتم .اسمش سارا ست که از زنم کوچیکتره ولی بخاطر ادامه ندادن تحصیل زودتر ازدواج کرد و وقتی من با خواهرش ازدواج کردم اون از خونه پدریش رفت خونه خودش .یک ماهی از عقد ما میگذشت که یه شب اومد اونجا قرار شد شب بمونه خونه پدر زنم ویلایی هستش و دوتا حموم و دستشویی داره .سارا چون هوای بعدازظهرش گرم بود و عرق کرده بود رفت حموم بیرونی بخاطر تعمیر حمومی که داخل خونه بود .خونه پدر زنم یه اتاق داشت که دربش از تو حیاط بود که اونو بخاطر بوی سنجد درخت های کنار اتاق زنم انتخاب کرده بود من که خسته بودم رفتم تو اتاق بیرونی تا بخوام بعد گذشت ۲۰ دقیقه ای درب اتاق باز شد و بلافاصله چشمام رو بخاطر از رو کنجکاوی که طرف کیه باز کردم سارا با یه حوله که دور خودش پیچیده بود اومد تو اتاق و لامپ رو روشن کرد که سریع چشمام رو بستم و بعد چند لحظه باز کردم یه بدن سکسی پشت به من با دست پاچگی داشت لباس تن میکرد رو دیدم خیلی حشری شدم و چوب کرده بودم و کامل داشتم دید میزدم و یهو برگشت من نگاه کرد و با صدای لرزون گفت خواب نبودی گفتم نه و سریع از اتاق رفت بیرون منم خواب از سرم پریده بود داشتم سارا رو تو ذهنم تصور میکردم که سکس باهاش چه حالی داره و …بعد یه ساعت زنم اومد و تلافیش رو از کون سر اون اوردم .صبح از خواب بیدار شدم رفتم تو رفتم آشپزخونه یه چیری بخورم که برم سر کار که سارا اونجا بود و که میخواست بره خونشون که به اسرار من رسوندمش و تو راه نگاهش رو ازم پنهان میکرد و من همش تو مهمونی و خونه و کوچه بازار میدیدمش اون شب رو بخاطر میاوردم و اونم فهمیده بود که بهش نظر پیدا کردم و نگاهش میکم ولی شرم و ترس نمیذاشت که فاصله مون کم بشه. همش سعی میکردم که خبری ازش داشته باشم و چند سالی گذشت و تو صحبتهایی که زنم به من گفت متوجه شدم شوهر سارا بخاطر درد کمری که از جابجایی اسباب خونه ۳سال پیش داشتن تو سکس ضعیف تر شده و بقولی دیسکش زده بیرون نمیتونه تکون و تلمبه بزنه و این حرف منو بیشتر متوجه سارا کرد که ماوجه شدم بیرون از خونه سر گوشش میجونبه و با یکی دوس شده بعد آمار گرفتن طرف رو پیدا کردم و یه چیزایی رو ازش فهمیدم و باعث بر هم زدن رابطه اینا شدم .بعد مدتی بخاطر زد و خوردی که با یه عده شده بودم و همش دنبال من بودن تلافی کنن از شهرستان به تهران اومدم . یه سالی گذشت و تعطیلات نوروز بود که با زن و بچه رفتیم شهرستان دو شب خونه مادرم و یه شب خواهرم و ….. خواهر زنم ما رو دعوت کرد خونشون جهت شام و زنم بعداز ظهر زودتر رفته بود اونجا هوا تاریک بود که منم رفت اونجا بعد چرخ زدن خیابونا با دوست صمیمیم .زنگ خونه رو زدم رفتم تو و درب رو خواهر زنم باز کرد و صحنه ای جلوی چشمم ظااهر شد یه خوشگل خانوم با یه تاب حلقه ای و مو های بلوند و شلوارک جلوم ایستاده بود تعجب کردم خیلی عادی با هم دست دادیم و رفتم تو و همش دید میزدمش و اونو متوجه بود و از بعد شام دور هم بودیم و من با بچم ماشین بازی میکردم که چند بازی لوپای بچه رو کشید و اروم گفتم لپ اینو میکشی من دردم میاد اون با لبخند ملیحی چند باری تکرار کرد و من به بهانه نذاشتن دستش رو گرفتم. و همین حین باجناقم درب خونه رو زد و بعد احوالپرسی میوه هایی که گرفته بود رو گذاشت و رفت سر کارش چون تو شهرداری کار میکرد و شیفت شب .ساعتهای۱۲ شب بود که زنم رفت بخوابه چون تو این چند روز همش چرخیدن این خونه و اون خونه مهمونه و عید دیدنی خسته بود و خاموشی جهت خواب زده شد من که بیخوابی زده بود به سرم رفتم تلویزیون نگاه کردن سارا با صدای روشن شدن تلویزیون اومد سرکی کشی و رفت به نیم ساعت دوباره اومد و گفت خوابش نمیبره درخواست آهنگهای شادی که تو گوشیم داشتم کرد و من تو براش فرستادم و رفت تو اتاقش منم که همش تو فکرش بودم دست به گوشی شدم و اس دادم خوابیدی بلافاصله جواب داد نه .گفتم میخوای عکسهای جالب و خودمون رو بفرستم ببینی جواب داد اره منم چند تا عکس از خودمون که تو مسیر میومدیم و علامت زدم و به یه سرس عکس که یه زن تو رختخواب رفته بالا سر مرد و بالعکس که جنبه تحریکی داشت رو فرستادم و اس دادم ببخش هواسم نبود اونها هم اومد جواب داد اشکال نداره جالب هستن و پر رو شدم چند تا دیگه که در حال لب گرفتن بودن فرستادم و نظرش رو پرسیدم جواب داد خیلی قشنگن و بلافاصله یه فیلم کوتاه سکسی فرستادم و نوشتم این چطوره جوابی نیودمد و سکوت و ترس داشت خفه میکرد منو که درب اتاق باشد و رفت سمت اتاقی که خانومم بود و سریع تو ذهنم داد و هوار زنم و ابرویزی رو تصور کردم که سارا چند بار تکرار کرد ابجی خوابی و ….منم از رو ترس و کنجکاوی رفتم سمتش و گفتم چیزی لازم داری گفت نه و رفت سمت دستشویی و اومد بیرون دوباره برگشت تو اتاقش و حرف نزدنش داشت منو دیوانه میکرد تازه واسه رهایی از فکر و خیال میخواستم برم بخوابم که جواب داد خیلی تحریک کنندس و من که شوکه بودم انگار فراموش کرده بودم گفتم چی ؟ جواب داد عکس و فیلم سکسی من که هنوز ترس تو وجودم بود رفتم دراز کشیدن و بعد چند لحظه به خودم اومدم و فهمیدم سارا خوشش اومده و با کلی فکر و خیال سکس با اون رفتم سمت اتاقش بچه ش تو تختش بود بغلش کرد بردم تو اتاق بچه و اکمدم سر فت سارا که یواشکی لمسش کنم و با صدای اروم گفت بچه بیدار نشد بردیش و گفتم نه و گفتش سرم درد گرفته و حوصله سر صداش رو ندارم دو دلی داشت منو میکشت دل زدم به دریا گفتم میخوای سرت رو بمالم و گفت و با اسرار راضی شد و همین حال داشتم سینه هاشو دید میزدم و تو دستم تصور میکردم که رفتم کلید درب اتاق رو چرخوندم برگشتم سمت سارا و اروم گفتم سارا بیدار جواب نداد و من داشتم از شدت حشر دیوانه میشدم با ترس یه بوس از گونه هاش گرفتم و با مکس رفتم سراغ لبش که داشت نفس میزد و میلرزید و اروم دست گذاشتم رو سینه هاش و سفتی سینه هاش حالم رو عوض کرد و بعد مالوندن کوتاهی دکمه های لباس خوابش رو باز کردم و شروع کردم به لیس زدن نوک سینه هاش متوجه بیداری شدم با بوسه و لمس رفتم سراغ شکم و و بعد پایین تر و از رو شلوارکش حرارت دهنم رو میدمیدم رو کسش اروم کش شلوارک رو داشتم میدادم پایین که در بیارمش که یهو خودش با دستاش شروع کرد پایین دادن و اروم گفتن زود باش کیر میخوام منم که ترسم ریخته بود سریع لخت شدم و پریدم رو سینه نشستم و لای سینه و روی گردنش با کیرم نوازش میدادن و نوک کیرم رو هدایت دادن رو لباش که دهن و چشماش با هن باز شدن با یه نگاه به کیرم گذاشتم تو دهنش و بعد چند لحظه 69شدیم و حسابی داشت کیرم رو مک میزد و تا ته میرفت تو دهنش و منم داشتم تلافی میکردم با لیس زدن کسش و چرخیدم و آروم کیرم رو گذاشتم رو کسش و بازی دادم و ندادم تو که خودش با دستش هدایت کرد تو اول اروم اروم تلمبه زدم و بعد شدت عمل بخرج دادم همچین میزدم که انگار ده سالی میشی سکس نکردم اونم داشت همکاری میکرد و چرخوندم و با یه تلف سر کیرم گذاشتم رو سوراخ کونش و با فشار کیرم اونم داد بالا تا جا افتاد و تلمبه زدن رو کون هم اون قور بود که خودش گفت بسه جر خوردم و دوباره از کس شروع کردم و دوبار آب کیرم رو تا ته تو کسش خالی کردم و سوال کردم ارضا شدی و جواب داد چندین بار و از روش پا شدم رفتم تو اتاق پیش زنم نزدیک های روشنی هوا بود که بیدار شدم دوباره رفتم سمت اتاق سارا و لب گرفتم و برگشتم بعد که سوال کردم چطور بود اون شب گفت بعد مدتها یه سکس باحال بود و گفت شوهرش بخاطر درد کمر موقع سکس دراز میکشه و همه ی زحمتها گردن سارا ست. بعد اون سکس چندین بار به بهانه کارهای اداری و …. اومدم شهرستان و شبی که شوهرش خونه نیست رو تا صبح بهش حال دادم تا حداقل لطف فامیلی رو کرده باشم واسه پای غریبه لا پای سارا نره و هر بار هم تا اخرین قطره اب کیرم رو تو گلو و کسش ریختم و اونم حسرت نداشتن یه شوهر سکسی رو با من فراموش کرده .
Date: November 19, 2018

One thought on “دستان ارسالی از دوست خوبمون علیرضا : سکس با خواهر زنم سارا

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *