سلام من ارش هستم 19 سالمه و تو یکی از شهرهای شمالی ایران زندگی میکنم داستانی که میخوام واستون تعریف کنم مربوط به دو سال بیشه یه دوس دختر داشتم به اسم الهام که 14 سالش بود اولای رابطه روم نمیشد در مورد موضوعات سکسی با الهام حرف بزنم تا یه شب که داشتیم به همدیگه اس میدادیم خودش بحث سکس رو بیش کشید ازاون شب بود فهمیدم که بله الهام خانومم بدش نمیاد باهام یه حالی بکنه راجع به الهام بهتون بگم که یه دختر قد بلندبابوست خیلی سفیدوتوی یه خونواده ای زندگی میکرد که زیاد بهش گیر نمیدادن چند ماهی با حال تلفنی گذشت تا روز موعود فرارسید 22بهمن بود که الهام باید از طرف مدرسه میرفت راهبیمایی شبش بهش اس دادم که بعد از راهبیمایی بیا خونه ی ما که یه کم باهم صحبت کنیم گفت ارش کسی خونه نباشه مامانمم که از خوش شانسی من با داداش بزرگم رفته بودن یه شهر دیگه واسه مراسم ختم یکی از فامیلامون فقط داداش کوچیکم خونه بود گفتم باشه بیا کسی خونه نیست فردا صبح زود از خواب با شدم رفتم حموم حسابی خودمو ترگل ورگل کردمو اماده ی یه بذیرایی کیری از الهام شدم حدودای ساعت 11بود که زنگ زد گفت ارش بیا دنبالم گفتم چشم خانومی همین الان داداش کوچیکه رو از خونه انداختم بیرون وماشینو از بارکینگ برداشتمو رفتم دنبالش وقتی رسیدم اونجا دیدم اونطرف خیابون داره واسم دست تکون میده بچه ها به خدا اولش نشناختمش بعد دیدم بله خودشه وای چه تیکه ای قدش که بلنده کفش باشنه بلندم بوشیده بود بایه شلوار چسبون سیاه که قشنگ اون ساق های کشیده و خوشکلشو به رخ میکشید اومد سوار شد سلام کرد و گفت ارش سردمه منم بخاری رو روشن کردم و راه افتادیم سمت خونه وقتی به نزدیکای خونه رسیدیم کلیدارو بهش دادم گفتم زود برو تو تا بیش همسایه ها تابلو نشدیم منم ماشینو بردم بارکینگ و رفتم تو دیدم سربا وایساده ودر و دیوارو نگاه میکنه بهش خوشامد گفتم و رفتم تو اشبزخونه که ازش بذیرایی کنم دوتا قهوه ی داغ ریختم که تو اون هوای سرد حسابی حال ادمو جا میاورد وقتی رفتم بیشش دیدم رو تخت خوابم نشسته میز کنار کامبیوتو اوردم جلوی تخت وقهوه هارو گذاشتم روش دل تو دلم نبود نمیدونستم چه جوری شروع کنم رفتم کنارش رو تخت نشستم داشتیم قهوه میخوردیم و حرف میزدیم که دستمو انداختم دور گردنش اونم بدون معطلی سرشو گذاشت رو شونم گفتم الهام سرشو چرخوند که نیگام کنه بی اختیار لبمو بردم سمت لبش برام عجیب بود که حتی یه ذره هم مقامت نکرد حتی داشت همراهی میکرد داشتم از خوشحالی بال در میاوردم اخه کلی نگران بودم که اگه مقاومت کرد چه جوری راضیش کنم خلاصه داشتیم لبای همو میخوردیم که گفتم الهام زبونتو میخوام زبونشو دراورد تا ته زبونشو کردم تو دهنم نوک زبونامونو که به هم میزدیم هردومون تو اسمونا بودیم درحال لب گرفتن بی اختیار رو تخت ولو شدیم رفتم روش کیرم داشت منفجر میشد شلوار تنگم که اجازه نمیداد کیرم عرض اندام کنه دستمو بردم دکمه های مانتوشو بازکنم که یه خرده مقاومت کرد منم بی توجه به واکنشش دکمه هاشو باز کردم وای ی ی ی خدا یه سوتین بنفش بوشیده بو که حسابی کیر ادمو راست میکرد سوتینشو کنار زدم دو تا بستون متوسط الحال و سفید با نوک متمایل به صورتی شروع کردم به خوردن ارش حالا نخور کی بخور همچنان که مشغول خوردن ممه هاش بودم کیرمم از روی شلوار به بدنش میمالیدم الهامم چشاشو بسته بود فقط یه اه خفیف از اون دهن خوشکل وخوشمزه ش میومد بیرون یه دفعه که سرمو بلند کردم که نگاش کنم دیدم زل زده به چشمام گفت خوشمزه ست گفتم خوشمزه ترین چیزیه که تا به حال خوردم یه لبخند شهوت امیز زد وهیچی نگفت از خوردن ممه ها که سیر شدم دست بردم شلوارشو بکنم که دستمو کنار کشید گفتم جون مادرت حال گیری نکن بعد از کلی خایه مالی بالاخره راضی شد شلوارشو که کشیدم بایین دیوونه تر شدم اخه تضاد رنگ بنفش شورت رو با بوست رون سفید تصور کنین کیراتون میترکه یه لحظه فک کردم تو بهشتم از روشورت چند بار بوش کردم داشتم تو اسمو نا برواز میکردم که گفت بس تو چی نمیخوای لخت بشی منم که از خدا خواسته در عرض 30ثانیه لخت مادر زاد کنارش دراز کشیدم تا به خودم اومدم دیدم داره با کیرم ور میره گفت چه کیر بزرگی داری ارش گفتم تحفه ایست ناقابل و شروع کردم دو باره ممه ها و لباشو خوردن اونم اخرش کار خودشو کرد اینقدر با کیرم ور رفت تا ابم ریخت تو دستش با دستمال کاغذی دستاشو باک کرد گفتم چیکار کنم تا دوباره کیرم بلند بشه رفتم سراغ کسش شورتو زدم کنار یه کس ابدار ه سفیده ترو تمیز خود نمایی کرد شروع کردم به خوردن کس خیسشو لیس میزدم زبونمو درطول کسش از بالا تا بایین میکشیدموصدای ناله هاش بلند شد سرمو محکم به کسش فشار میداد یه کم که ادامه دادم بدنش لرزید و ارضا شد و اب کمی از کسش اومد که مزه ی خاصی نداشت در حین خوردن کسش یه دفعه چشمم به باهای خوشفرم و کشیدش افتاد جوراب سفید بوشیده بود باهاشو بلند کردم و مالیدم به دهنم و بوشون میکردم حتما توصیه میکنم امتحان کنین کیرم کم کم بلند شد یه کم باهاشو به کیرم مالیدم دیگه دیوونه شده بودم گفتم الهام برگرد گفت واسه چی گفتم تورو خدا اجازه بده بذارم کونت این بار دیگه خایه مالی افاقه نکرد گفتم باشه برگرد فقط میذارم لای بات گفت باشه برگشت منم یه کم تف زدم لای باش خوابیدم روش گففتم روناتو تند به هم بچسبون وای چه لذتی داشت یه کم عقب جلو کردم و گه گاهی با کله ی مبارک کیرم میمالیدم به شکاف ابدار کسش وای خدا عجب لذتی ابم داشت میومد گفتم ابمو کجات بریزم گفت نمیدونم فقط زود باش منم ریختم بهترین جای ممکن شکاف کسش گفت خیلی داغه ارش کسشو با دستمال باک کردم چند تا لب ابدار ازش گرفتم و لباسامونو پوشیدیم و رسوندمش خونه امیدوارم خوشتون اومده باشه نوشته
0 views
Date: August 21, 2018