سلام من مهتاب 24سالمه توزندگیم دوست پسرهای زیادی نداشتم ولی پارسال بایکی اشناشدم که زندگی سکسی واحساسیمو عوض کرد به نظرمن حتی برای بوسیدن باید با کسی باشی که لذت کامل راببری من امیر را اولین بار توی محیط کارم دیدم و از همون دفعه اول دیونه چشمهای قشنگش شدم اون پسرخوشگل قدبلندخوش هیکل وواقعایکه و این تنهانظرمن نیست هرکسی امیررادیده درحسرتش داره میسوزه خلاصه مارابطمون باهم شروع کردیم واون به خاطراینکه سالهاخارج ازکشور زندگی کرده بوده سبکش هم مثل اونطرفهاست برای اولین بار که منودعوت کرد خونشون خیلی رسمی نشیتم و با هم مشروب خوردیم وگفتیم وخندیدم وای مشروب خوردن باهاش چه حالی میدادتو چشم های خوشگل مستش نگاه کنی وبعدبوسش کنی دیونم کرده بود چندباری که باهم بودیم به همین سبک فقط بوس کردن گذشت یه روزجمعه بودکه رفتم ببینمش تازه ازمهمونی اومده بودوازچشمهای خوشگلش معلوم بود تاخرخره مشروب خورده منوکه دیدگفت مهتاب امروزمیخوام فقط ببینمت روبه روش نشستم توچشاش نگاه کردم من عاشق امیرم ومیمردم برای این لحظه هادستاشودورگردنم انداخت ولبهای داغشوروی لب وای چه لذتی داشت شایدده دقیقه یابیشترازهم لب میگرفتیم بعدگفت من خوابم میادمیای توبغل من بخوای وبعدمنوبغل کردوبردتواتاق خوابش وچون جاهای تاریک رابرای سکس دوست داره دروبست وچراغم خاموش کردمن تورختخوابش منتظرش بودم که کناردارزکشیدودستشاگذاشت روسینه هام وگفت عجب سینه های خوشگلی داری وشروع کردبه خوردن سینه هااونقدرکه داشتم دیونه میشدم بعداروم اروم لباسام ازتنم دراوردووازپشت خوابیدروم بوی عطرتنش داشت دیونم میکردسرموچرخوندم ودوباره ازش لب گرفتم پوزیشن خوبی برای لب گرفتن احساس میکردم که همه دنیارابهم دادنددستاشوارام ارام روی بدنم میشکیدوبشت گردنم بوس میکردوگازمیگرفت وبااین کارش من ازخودبی خودشدم کیرشواروم درکونم میمالیدوگردنم میخوردوبعداروم اروم رفت به طرف سوراخ کونم وگفت عزیزم اجازه میدی من که باراولم بودهم خیلی میترسیدم هم دوست داشتم باامیرامتحان کنم چون واقعاباعشق توبغلش خواب بودم سرکیرگذاشت واروم اروم بردش تووای چه دردی عزیزمی توراخدادرش بیارولی اون تازه شروع کرده بودوخوشش اومده بودگفت جون من پنج دقیقه فقط صبرکن ولی چندتایی که زدنسبتااروم شدم سریع سرموبرگردوندم ازش یه لب دیگه گرفتم بالب من کاراونم تموم شدوابش اومدواحساسش کردم گفتم بریزهمونجاوبه همین حالت بمون اخه دلم نمیومدازروخودم بلندش کنم بهش گفتم امیریه پیک هنسی بخوریم بعدیش خیلی میچسبه پاشوبروبیارهمینجامیخورم اونم سریع پریدودوپیک برداشتواومدم من خوردم ودارزکشیدم وامیرهم روی من چنددقیقه نگذشت که من داغ شدم ونیازم بیشترخیلی دلم میخواست ازجلوهم بازم میکردولی قبول نکردوبعدمست دوباره یه پیک هنسی را رو کونم خالی کردوشروع به لیس زدن کردوبعددوباره سرکیرراگذاشت واروم اروم میزد خیلی احساس خوبی داشت بااینکه دردداشتم ولی چون عشقم بوددلم نمخواست تموم بشه من هربارباامیربودم شب تاصبح هم توخیالم توبغلش میخوابیدم لذت میبردم نظریادتون نره نوشته
0 views
Date: July 26, 2018