م من یلداست این جریانی که میخوام واستون بگم کاملا واقعی هستش ولی چون اولین بارمه که داستان مینویسم لطفا اگه ایرادی داشت فوش ندید من1 دختر19 ساله هستم ولی این جریان به 16 سالگی من بر میگرده من1دوست پسر داشتم که 4ماه بود باهم بودیم توی این4ماه موقعیت سکس برامون جور نشده بود بردیا همش از سکس حرف میزد راستشو بخواین منم حسابی حشریم ولی همیشه با خودم میگفتم که باید تا ازدواج برای سکس صبر کنم ماه اذر بود که مادر و پدرم رفتن ترکیه و منم رفتم 1هفته خونه ی مادر بزرگم 3روز از رفتن مادرم اینا گذشته بود که 1دفعه بردیا زنگ زد و گفت که خاله ی مادرش فوت کرده و مادرش اینا مجبور شدن برن کرج پاشو بیا خونمون من خیلی بردیارو دوست داشتم ولی چون از سکس میترسیدم گفتم نه اونم عصبانی شد و گفت به درک که نمیایی و گوشیو گذاشت منم زدم زیر گریه 2دقیقه بعد دوباره زنگ زنگ زد گوشیو بر داشتم گفت میخواستم بدونم چرا نمیایی اگه نیایی باهات بهم میزنم منم گفتم که از سکس میترسم میترسم نجابتمو از دست بدم اونم گفت اگه بیایی قول میدم بهت دست نزنم منم که چون با مادر بزرگم بودم میتونستم راحت به هر بهانه ای از خونه بیام بیرون قبول کردم راستی یادم رفت از قیافم بگم من چشمای سبز دارم هیکلمم نه چاقه و نه لاغر ولی نسبت به سنم سینه های درشتی دارم بردیا هم چون حرفه ای فوتبال بازی میکرد هیکلش حرف نداشت خلاصه رفتم حمام 1تاپ سرخابی با 1 شلوار جین تنم کردم حاظر شدم و به بهانه ی دیدن دوستم از خونه اومدم بیرون از ولیعصر سوار اتوبوس شدم تا این که بلاخره رسیدم زنگ زدم درو باز کرد خونشون طبقه ی 2بود وقتی همو دیدیم همو بغل کردیم خواست لبامو ببوسه که گفتم بذار بیام تو اول رفت از اشپز خونه 2تا چایی اورد نشستیم به حرف زدن که2باره اومد بغلم کرد و منو بوسید گفت بیا بریم تو اتاقم من از جام بلند شدم و گفتم که تو پایه تلفون به من قول داده بودی من عاشقش بودم و میخواستم باهاش سکس کنم ولی میترسیدم اون اجازه نداد حرفمو تموم کنم لباشو گذاشت روی لبام شروع کرد به خوردن گردنم و در گوشم میگفت عاشقتم منم اخه عاشقش بودم و نمیدونم چرا ولی منم ناخوداگاه باهاش همکاری کردم رفتیم تو اتاق منو انداخت روی تخت تاپمو در اورد از روی سوتین سینه هامو میخورد سوتینمو در اورد و نوک سینه هامو گاز میگرفت از گردن تا نافمو میخورد لبامو گذاشتم رو لباش و تی شرتشو در اوردم دکمه ی شلوارمو باز کرد و دستشو برد تو شرتم شرتم خیس خیس شده بود شلوارمو در اورد و از روی شرت شروع کرد به خوردن کسم شلوار و شرت خودشو در اورد وقتی کیر بزرگشو دیدم جا خوردم کیرشو از روی شرتم به کسم میمالید شرتمو در اورد و شروع به خوردن کسم کرد 69شدیم من که از ساک زدن بدم میومد ولی انقدر حشری شده بودم که واسش ساک میزدم 1دفعه گفت ابم داره میاد کجا بریزمش گفتم بریزش روی سینه هام گفت میخوام بکنمت ولی مخالفت کردم و اونم خدارو شکر بیخیال کردنم شد نیم ساعت کنار هم دراز کشیدیم و لب گرفتیم بعدش2تایی رفتیم حمام و منم رفتم خونه الان3سال از اون ماجرا میگذره و ما2ساله بهم زدیم اگه ایرادی داشت لطفا فوش ندید چون اولین بارمه نوشته
0 views
Date: August 10, 2018
۷