دوس دخترم مریم

0 views
0%

با سلام خدمت همه دوستان شهوانی چند سالی هست که داستانهایه این سایت و میخونم امشب تصمیم گرفتم که یکی از خاطراتمو با شما دوستان در میون بزارم اسم من رضا هست و ۲۵ سالمه قد ۱۷۸ و وزنمم ۷۰ قیافم شاید یه کی از حد متوسط پایینتره و هیکلمم معمولیه من ساکن تهران هستم اما به دلیل شغلم مجبور شدم بیام شیراز اومدم شیراز و یه خونه مجردی گرفتم بعد از کارم چون کسیو اینجا نمیشناختم تنها سرگرمیم ماشینم بود و بعد از کارم اکثرا میرفتم بیرون و تنهایی میچرخیدم اصلام تو نخ دختر بازی و اینجور چیزا نبودم تا اینکه یه تصادف شدید کردمو مجبور شدم ماشینمو بفروشم و تنها سر گرمیم از دست دادم روزا سرکار بودمو شبا هم خونه اصلا حال بیرون رفتن نداشتم تا اینکه تو تلگرام اتفاقی با یه دختری به اسم مریم آشنا شدم که اهل شیراز بود اولاش که فقط چت میکردیم و منم اصلا به غیر از چت فکر دیگه ایی نداشتم تا اینکه گفت چنتا عکس بفرست ببینمت اولش قبول نکردم چون فک میکردم اگه عکسمو ببینه دیگه باهام چتم نمیکنه با اسرارش مجبور شدم قبول کنم و براش فرستادم بر عکس جیزی که من فکر کردم ازم خوشش اومد بعد چند وقتی قرار گذاشتیم همو ببینیم وقتی رفتم دیدمش ازش خوشم اومد یه دختر با رنگ پوست گندمی قد ۱۶۰ وزن تقریبا ۶۵ تا ۷۰ با هم حرف زدیم و از هم خوشمون اومد بعد از اون قرار چند بار دیگه ایی باهم قرار گذاشتیمو رفتیم بیرون مریم فکر میکرد که من شیرازیم و از تنهاییم بهش چیزی نگفته بودم تا اینکه یه شب وسط پیام بازی بهش گفتم ناراحت شد که چرا زودتر بهش نگفتم و منم ازش عذر خواهی کردم چند وقتی گذشت که یه جمعه من بیکار بودم و خونه بودم بهم زنگ زد و آدرس خونمو خواست منم در کمال تعجب بهش دادم و بعد از نیم ساعت زنگ زد که تو محله ایی هستم که گفتی بیا بیرون میخوام بیام خونت و ببینم راستش خیلی تعجب کردم چون اصلا فک نمیکردم انقدر بهم اعتماد داشته باشه رفتم دنبالش و آوردمش خونه اومد نشست روسریشو برداشت و کمی ازم آب خواست براش آوردم در مورد دانشگاه و اینجور جیزاش شرو کرد به حرف زدن و منم گوش میکردم تا اینکه بحث از بغل و اینجور چیزا شد یه لحظه به خودم اومدم دیدم سرش و گذاشته رو شونم و چشاشو بسته و آروم حرف میزنه بویه موهاش مستم کرده بود وسط حرفاش چونشو گرفتم و پیشونیشو بوسیدم حرف زدن و قط کرد و با چشایه نازش تو چشام زل زد راستش اصلا تو حال خودم نبودم من قبلا سکس داشتم و با دخترایه زیادی بودم اما مریم خیلی برام متفاوت بود یه لحظه لبم و بردم طرف لبش که چشماشو بست منم لبم و گذاشتم رو لبش و آروم میبوسیدم اولش لباش بی حرکت بود اما یه کم که گذشت اونم همکاری میکرد همدیگرو بغل کرده بودیمو لب همو میخوردیم تا اینکه من دراز کشیدم رو مبل و اونو کشیدم رو خودم مریمم هیچ مخالفتی نکرد بعد از چند دقیقه به خودمون اومدیم دیدم مریم خیس عرق شدبهش پیشنهاد دادم که مانتو شو در بیاره اولش قبول نکرد اما بعد از چند دقیقه از شدت گرما تاب نیاورد و به من گفت کولرو روشن کن و منم با خجالت بهش گفتم کار نمیکنه و واقعام کار نمیکرد اونم مجبور شد و با کلی غر مانتوشو در آورد اولین باری بود بدون مانتو میدیدمش سینه هاش بدجور خود نمایی میکرد یه تاب مشکی تنش بود با دیدن اون لحظه شهوتم کاملا بیدار شد و کم کم آلتم برجسته شد رفتم کنارش نشستمو آروم ازش لب گرفتم این دفه همون اول همکاری کرد و با هام کنار اومد تا اینکه آروم لبامو بردم سمت گردنش و شرو کردم مالیدن گردنش اولش چیزی احساس نکردم ولی بعد چند دقیقه احساس کردم که نفسش تند شد با فشار بیشتری بغلم کرده شهوت شو حس کردم آروم خوابوندمش و رفتم بین پاهاش دستمو بردم سمت سینه هاش حس میکردم مخالفت کنه و مخالفت کرد اما بعد از یه کم اسرار و لب گرفتن موفق شدم سینه هاش و تو دستم بگیرم سینه هاشو میمالیدم و لباشو میخوردم تا حس کردم که کاملا شهوتی شده تابشو در آوردم اما اینبار مخالفت نکرد دستم و بردم زیر سوتینش سینشو گرفتم یه آهی کشید و چشاش و بست مریم خیلی هات بود و واقعا از عشق بازی باهاش لذت میبردم بعد از کمی مالیدن سینش سوتینشو باز کردم و سینه هاشو لخت دیدم واقعا شاهکار بود نوک صورتیش با پوست گندمیش خیلی با هم ست و خوشکل شده بودن تاب نیاوردم و شرو کردم به خوردن سینه هاش اونم رام شده بود و چشاش و بسته بود با تمام وجودم سینه هاش و میخوردم یه دفه سرمو گرفت و از سینه هاش جدا کرد با اشاره بهم فهموند که پاشم منم همون کارو کردم وقتی پاشدم کمربندمو باز کرد شلوارمو کشید پایین از رو شرتم آلتمو نوازش میکرد و انگار اونم منتظر همچین لحظه ایی بود که تا این قضیرو فهمیدم شرتمو در آوردم یه کمی آلتمو نزدیک دهنش کردم و چیزی نگفتم اونم یه نگا به آلتم کرد و یه لحظه زل زد به چشمام آروم سر آلتمو کرد تو دهنش اولش دندون میزد اما کم کم متوجه شد و دندون نزد چند دقیقه برام ساک زد و حالا نوبت من بود خوابوندمش و شلوارو شرتش و باهم در آوردم آلت صورتیش واقعا تحسین بر انگیز بود یه دستی بهش کشیدم و براش خوردم و اونم فقط آه و ناله میکرد چند دقیقه همین که رو کردم کاملا تو فضا بود و اسممو صدا میزد تو همین حین آروم انگشتمو کردم تو کونش و چرخوندم یه کم دردش اومد و تکون خورد اما بعدش ریلکس شد بعد از انگشت اولی دومی و بعد سومی ولی اصلا کار آسونی نبود ۲۰ دقیقه طول کشید تا تونستم ۳ تاشو جا کنم پاهاشو انداختم رو شونم و آلتمو مالیدم به کونش یه کم سرشو خیس کردم آروم کردم تو کونش با این حال بازم دردش گرفت منم تکون نخوردم تا جا باز کنه کم کم و با احتیاط عقب جلو کردم بعد چند دقیقه تا ته کردم تو تلمبه زدم اونجا بود که فهمیدم انگشتا کار خودشون و کردن مریم لباشو گاز میگرفت و با آه و ناله اسممو صدا میزد تا بعد از ۵ تا ۶ دقیقه احساس کردم که دارم ارضا میشم و کشیدم بیرون ریختم رو شکمش اولین باری بود که انقدر زود ارضا میشدم براش دستمال آوردم پاک کرد تو بغل هم یه نیم ساعتی موندیم و حرف زدیم و خندیدیم بعدشم لباساش و پوشید و با یه بوس آبدار ازم خداحافظی کرد و دلمو با خودش برد بعد از اون قضیه چند بار دیگم سکس داشتیم که این اواخر فهمیدیم پردش حلقویه و نیمه ارتجاعی که از جلو هم سکس کردیم دوستان ببخشید که طولانی شد و اگر غلط املایی داشتم واقعا عذر میخوام چون با گوشی نوشتم اگر داستان و نوشتار من براتون قابل تحمل بود با نظراتون اعلام کنین که بازم براتون بنویسم و اگرم نبود این آخرین خاطرمیشه و دیگه وقتتون و نمیگیرم ممنون ادامه نوشته رضا

Date: July 22, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *