رازهای یک پسر کاملا معمولی 1

سلام اسم من هست آرمان ماجرای من یه ماجرای واقعیه که خیلی سوالاتتونو راجع به علاقه بعضی پسرها به کون دادن جواب میده من یه پسر معمولیم کیرم معمولیه اندام معمولی با کمی مو اگر کسی منو ببینه اصلا به گی بودنم پی نمیبره ولی درونم علاقه شدیدی به پسرهای کوچیکتر از خودم و مردهای سن بالا دارم از وقتی یادم میاد به دیدن بدن لخت علاقه داشتم اوایل جلوی آیینه لخت میشدم یا لباس زنونه میپوشیدم بعده ها که به بلوغ کامل رسیدم جق زدن هم بهش اضافه شد بعد از مدتی خودمو انگشت میکردم و کم کم چیزای مختلف رو تو کونم میکردم با دیدن فیلمهای سوپر چه زن و مرد چه مرد با مرد دوست داشتم مفعول باشم حس تسلیم شدن رو مقابل یه بدن پر مو و قوی هیکل دوست داشتم در عین حال با دیدن نوجوانهای خوشگل و کم مو دوست داشتم فاعل باشم و بکنمشون ولی حس مفعول بودن خیلی رویایی تر بود واسم تا اینکه دو سال پیش دانشگاه اهواز قبول شدم دقیقا ۱۸ سالم بود چون یه سال زود مدرسه رفته بودم موقع ثبت نام پدرم هم اومد تا سر و سامونم بده و بره برای همخونه ای یه پسر حزب اللهیه رو انتخاب کرد تا به قول خودش منحرف نشم بی خبر از اینکه هستم پسره اسمش احمد بود قد بلند و لاغر با ته ریش گندمی و پشمالو راسش همون اول پیش خودم گفتم کاش خلاف بود منو میکرد ولی حیف نماز اول وقتش ترک نمیشد با دخترا که حرف میزد سرش رو میانداخت پایین خیلی مثبت بود من طبق معمول تا تنها میشدم بلافاصله با ظرف ژل آتوسا که قطرش حدود چهار سانت بود از خجالت کونم در میومدم یه روز که احمد کلاس داشت رفتم حموم و خودم سفید کردم با آب گرم خودمو تمیز کردم و اومدم بیرون خودمو خشک کردم ورفتم جلوی آینه تو اتاق و کاندوم روی ظرف ژل کشیدمو یکم ژل لوبریکانت روش مالیدمو یکم به سوراخم آروم فرو کردم داخل یکم که عقب جلو کردم یه قطره از آبم اومدو با نوک انگشت خوردم شاید بعضی ها دلیل اومدن آب منی رو ندونن وقتی یه جسمی تو کون مرد میره جدا از اینکه به دلیل وجود اعصاب زیاد در اطراف سوراخ که باعث لذت زیادی میشه تحریک نقطه جی اتفاق میافته پروستات مرد بین خایه و سوراخ کون چند سانت داخله لگن هس به طوریکه اگر با انگشت داخل مقعد رو به سمت خایه لمس کنی تحریک میشه ممکنه بعضی ها تحریک نشن یا نخوان امتحانش کنن ولی هست و لذتش غیر قابل وصفه برای همینه که خیلی از پسرها و مردهایی که تجربش کردن دیگه حاضر نیستن از دستش بدن بریم سراغ ماجرا من تو فضا بودم و داشتم تو ابرا سیر میکردم که یه هو دیدم در باز شد و احمد چهار چشمی زل زده به من گفت داری چه غلطی میکنی زبونم بند اومده بود و سریع قوطی ژل رو از خودم در آوردم و لباسمو پوشیدم گفتم احمد جون من به کسی نگو چه کنم معتاد شدم بهش اونم جا خورده بود سرش رو انداخت پایین و رفت بیرون مونده بودم چیکار کنم گوشام داغ کرده بود رفتم خودمو شستم و با صد تا فکر و خیال که عاقبتم چی میشه خوابم برد شبم خبری از احمد نشد نصفه شب زنگ زدم به رفیق صمیمیش فهمیدم اونجاس و رفتار معمولیه پسره بهم فهموند احمد بهش چیزی نگفته هنوز ارضا نشده بودم گفتم برم حموم حال کنم که اگه اومد چیزی نفهمه هنوز ده دفیقه نگذشته بود من با انرژی زیادی مشغول بودم که صدای در اومد اول ترسیدم احمد گفت آرمان حمومی گفتم آره گفت من میرم بخوابم دیدم خبری نیس و بعد دو سه دقیقه چراغ اتاق خاموش شد یکم تعجب کردم یعنی همه چی تموم شد دوباره قوطی ژل رو برداشتم که یهو در باز شد احمد بود با شرت اومد تو بازم زهره ترکم کرد گفت بازم که مشغولی آرمان پاشدم رفتم گوشه حموم و گفتم اینجا دیگه اومدی چیکار برو بیرون گفت ماشالله چه بدنی داری اومدم کمکت کنم گفتم دست بهم بزنی داد و بیداد میکنم راستش تا اون موقع همش با خودم حال میکردم درسته تو رویاهام همش تو فکر دادن به یه مرد قوی هیکل بودم ولی وقتی قضیه جدی میشد نمیدونم ترس بود حیا بود نمیذاشت کاری بکنم احمد گفت برات اون قوطی ژل رو تکون میدم گفتم نمیخوام گفت میدونم میخوای پس فیلم بازی نکن اومد ژل رو از دستم گرفت و گفت دهن من چفته به من اعتماد کن دست گذاشت رو شونمو گفت قمبل کن تا دستش به شونم خورد یه جوری شدم با فشار دستش قمبل کردمو آروم قوطی رو فرو کرد داخل جیگرم حال اومد از حالتم فهمید خر کیفم درش آورد دوباره فرو کرد گفت چطوره گفتم خوبه بعد دوسه دقیقه دیدم داره خودشو بهم میچسبونه و شونمو میلیسه با نوک سینه هام ور میره گاهی هم انگشتشو تو دهنم میکرد یا به لبام میمیمالید با اینکه خوشم اومده بود گفتم داری چیکار میکنی گفت اگه بدت میاد بگو نکنم نتونستم حرفی بزنم تا گفت برگرد یه چیزی نشونت بدم برگشتم چیزی که آرزوشو داشتم جلوم بود شرتشو در آورده بود و داشت با کیرش ور میرفت از نگام فهمید حشرم آورد کیرشو جلو گفت بخورش گفت بدم میاد گفت دستمو هی به کیرم میمالیدم تو دهنت میکردم چرا میخوای جلوی لذت خودتو منو بگیری یکم بخور بدت اومد نخور آروم رفتم سمتش جلوش زانو زدم یکم با کیرش ور رفتم سرمو بردم جلو تو دهنم گذاشتمش داغ بود و شق یکم عقب جلو کردم سرمو سعی کردم بیشتر فرو کنم تو دهنم سرش به حلقم که رسید داشتم اوق میزدم که خودش کشید بیرون گفت داری خودتو خفه میکنی پسر آروم آروم یکم که ساک زدم واسش گفت دیگه بسه بخواب تا جیگرتو حال بیارم به پشت خوابیدمو پاهامو از هم باز کردم بلند شدم از روی طاقچه بهش کاندوم جدید دادم کشید سر کیرش دوباره خوابیدم اومد روم داشتم از هیجان میمردم یکم لوبریکانت زد به کیرش و سوراخم پاهامو داد بالا کمرم کف حموم بود و چشمام داشت با دقت به اونو کیرش نگاه میکرد کیرشو تا گذاشت تو سوراخم با یکم فشار رفت داخل با اینکه کیرش هم بلندتر بود هم کلفت تر ولی نسبتا راحت رفت داشتم پرواز میکردم بابا یه تیکه پلاستیک کجا یه گوشت داغ کجا یکم که عقب جلو کرد آبم اومد سریع کشید بیرون بلندم کرد گفت بریم تو اتاق دستمو گرفت و کشون کشون برد تو اتاق خیلی بی حال بودم داغی کیرش مستم کرده بود تو اتاق سرعت تلمبه زدنو بیشتر کرد راستش خیلی لذت داشت خودمو در اختیارش گذاشته بودم همه مدلی منو کرد یه بار از پهلو میکرد یه بار قمبل میکردم یه بار رو کیرش میشستم نمیدونم چند دقیقه ولی رمق واسم نمونده بود نمیدونم نامرد چه کمری داشت آبش نمیومد آب من آنقدر اومده بود تمام شکمم چسبون بود بالاخره کشید بیرونو کاندومو در آورد آبشو رو شکمم ریخت نامرد یه لیوان آب کیر خالی کرد روم بعد دو سه دقیقه دو سه تا دستمال بهم داد تا خودمو تمیز کنم خواستم برم حموم ولی حال نداشتم رفتم لباسمو بپوشم گفت نپوش لباستو بیا لخت تو بغل هم بخوابیم گفتم بسه دیگه گفت ببین این نیاز هردومونه پس چرا انقدر سختش میکنی رفتم خوابیدم تو تختم اونم اومد از پشت خودشو بهم چسبوند کیرشو گذاشت لای پامو ازم لب گرفت حس عجیبی بود همینجوری ادامه دادیم تا جفتمون بیهوش شدیم و خوابمون برد ما بقی ماجرا رو بعدا تعریف میکنم شرمنده طولانی شد نوشته