با سلام خدمت شما دوستان حشری خودم من ی پسر 17 ساله تفریبا سفید پوست با قد 175 و با وزن 75 هستم اسم من امیر هستش و دو دوست فوق العاده صمیمی به نام علیرضا و سعید دارم من سینگلم و هیچ دوست دختری ندارم و حشری هستم و تا به حالم سابقه سکس با جنده یا دوست دختر نداشتم ولی دوستای دیگه من هر دو سعید و علیرضا رل هستن دوست دختر دارن در واقع از سکس با زن یا دختر چیزی نمیدونم ولی تا دلتون بخواد پسر کردم خوب بریم سر اصل داستان این داستانی که میگم برای 6 ماه پیش میشه من این داستان را خلاصه مینویسم تا اذیت نشوید ی روز ما هرسه یعنی من و سعید و علیرضا با پراید پدر سعید رفته بودیم برا گردش و دختر بازی ما توی راه بودیم که دیدیم ی ماشین اونجا وایساده و ی زن داره دست تکون میده ما هم خدا خواسته زدیم بغل تا ببینیم چخبره هر سه پیاده شدیم رفتیم سلام و علیک کردیم ی زن سفید پوست با چشای آبی و موهای طلایی و قد حدود 170 سینه های 80 و تقریبا سن 30ساله که ی مانتوی تنگ قرمز چرم براق با ساپورت مشکی نارک و کفشی پاشنه بلند قرمز و مشکی و جورابای کرمی پوشیده بود دیگه تمام مشخصاتو دادام خلاصه خیلی خواهش و تمنا میکرد بهش بنزین بدیم میگفت ماشین یهو تر تر کرد و وایساد فکر میکرد از نبود بنزینشه خلاصه ی دو سه لیتر بنزین جور کردیم و ریختیم تو ماشین خیلی زنه تشکر کرد رفت سوار ماشینش شد که بره ما هم همون جا وایساده بودیم تا ماشین روشن شه راه بیافته هر چقدر استارت زد روشن نشد بعد دوباره پیاده شد روبه من کرد گفت آقا پسر ببین میتونی تعمیرش کنی اون جا بود که فکر کردم چشش منو گرفته منم گفت چشم ولی تو دلم میخواستم کاری کنم که ماشینش درست نشه و ما اونو ببریم به جایی که میخواست بره خلاصه همین اتفاق هم افتاد در های ماشینشو ففل کرد و گفت فردا به ی جرثقیل زن میزنم تا ماشینمو ببره سوار ماشینمون شد بعدش توراه من پشت نشسته بدم و سعید و علیرضام جلو خلاصه حرف انداختم که کجا میشینید و شغلتون چییه مجردی یا متاهل اون جوابامو میداد و در حین صحبت من با اون سعید و علیرضا هی تیکه بارون میکردن مارو خلاصه اونم زن بیوه بود و تنهایی زندگی میکرد بعد هی صحبت از فضای مجازی و اینترنتو سایتای مبتذل انداختیم و کم کم فضا گرم شده بود که یهو دوستم سعید که خیلی هم لحن خراب داره و رک هستش برگشت و گفت هی خانم چند میگیری تا راضی شی بیای خونه من امشب خونمون خلوته مامان و بابام میرن عروسی ی لحظه برا 20ثانیه فضا سکوت شد هممون خیس عرق بودیم زنه داد زد و کفت خجالت بکش عوضی من جای مادرتم بزن کنار پیاده میشم سعیدم گفت تو ی زن تنهای بیوه ای هر چقدم پول بخوای میدم بهت مکانشم از من لجم نکن که تا راضی نشی پیادت نمیکنم من و علیرضا خشکمون زده بود که زنه برگشت گفت اگه سنت بالای 20بود راضی میشدم منم که تا این حرفو شنیدم دلم گرم گرفت و گفتم شما نگران سنمون نباش تو فقط پولشو بگیر بقیش با من خلاصه کنم داستانو بگم براتون به زور به 200هزار راضیش کردیم و البته بگما واقعا ارزششو داشت اون زنی که من میدیدم صد تای زنهای پورن استار می ارزید ساعت نزدیک 10 شب بود هوا هم تاریک بود سعید رفت جلوی درشون اونورتر نگه داشت و زنگ زد باباش باباش گفت ما با آژانس خیلی وقته رفتیم تالار عروسی شامت و مامان گذاشته رو اجاق گاز برو بخور ما تا ساعت 2 یا3 شب میکشه اومدنمون تا اینو گفت هممون ی دست و جیق و هورا کشیدیم و با کله رفتیم تو خونه سعید خلاصه من که خیلی خجالت میکشیدم سعید و علیرضا چون از این کارا زیادکردن هی دست میکشیدن رو کص و کونش خلاصه وقت انجام عملیات که رسید سعید و علیرضا تصمیم گرفتن که هر سه بکو نیمش من مخالفت کردم گفتم شما دوتایی بکونید منم تنهایی خلاصه رفتن تو اتاق بعد 10دقیقه صدای آه و ناله بلند شد بعد 40دقیقه کارشون تموم شد سعید و علیرضا با کمرای شکسته اومدن بیرون گفتن برو تو ساناز خانم منتظره گفتم اسمش مگه سانازه گفت بله برو فقط حالشو ببر خیلیم چشش تو رو گرفته خلاصه با کله رفتم تو اتاق اتاقم بوی جق و کون میداد دیدم زنه رو تخت دراز کشیده و میگه بیا جرم بده وای عجب بدن رو فرمی دلشت جورابای سکسی ساق بلند با شورت و کرست آبی که رو تخت بود البته چوون من به ساق پا به پایین به بعد زنها خیلی حشری میشم اینارو میگم درو بستم و قفل کردم رفتم پیشش دراز کشیدم ی لب گرفتیم از هم کیرم همچین شق شده بود همونوجا میخواستم ارضا شم خلاصه سینه هاشو خوردم تا اینکه رسیدم به کصش وای ی کص خیلی باد کرده قرمز و سفید که حتی دوبرش ی تار مو هم نبود زنه هی میگفت کصمو بخور منم تا به حال کص نخورده بودم خیلی هیجان زده بودم به یاد سوپر هایی که نگاه میکردم و جق میزدم پاهاشو دادم بالا و سوراخ کص و کونشم خیلی معلوم بود اول از کصش شروع کردم کصشم ی بوی عجیبی میداد انگار بوی پفک پنیری و وایتکس مایع شوینده رو میداد چنان گرمای کصش زیاد بود حرارتش میزد میزد به زبون و صورتم تا زبونم خورد به چوچولش آهش بلند شد و ی حس عجیبی داد دستم 5دقیقه کص و کونشو میخوردم ولی دیدم زیاد تمایل خوردن ندارم گفتم دیگه نمیتونم بخورم حالم خراب شد گفت ی زره بخور تا ارضا شم قبول کردم 5 دقیقه هم که کصشو خوردم یهو ی آب مولایم خیلی لیژ مانندی پاشید تو دهنو صورتم دیگه داشتم بالا می اوردم گفتم خدارو شکر ارضا شدی حالا بزار من ارضا شم لباسامو در اوردم و لختِ لخت شدم کیرم حدود 2 و 3سانتی افزایش پیدا کرده بود حدود 18سانت شده خیلی هم قرمز بود کیر خودمو میدیدم از تعجب شاخ در میاوردم چون تا به حال اونجوری قرمز و بلند و کلفت نشده بود منم فقط از روی سوپر هایی که دیده بودم عمل میکردم گفتم ساک بزن 5 دقیقه برام ساک زد چنان ساک زد اندازه هزار بار جق زدن بیشتر بهم حال داد بعد دوباره رو تخت هفت شو باز کردم ی تف زم به کص زنه و سر کیرم اول خواستم بکنم تو کصش تا ببینم چقدر حال میده سر کیرمو میمالوندم به چوچولش بعد آروم کردم تو تا ته تو کصش کصش انقدر داغ و خیس بود همون جوری کیرمو نگه داشم بعد اروم اروم شروع به تلمبه زدن کردم 10 دقیقه که تلمبه زدم کیرم میخواست ارضا شه گفتم دلت میخواد کجات بریزم گفت بریز تو دهن کیرمو اوردم بیرون و دو سه بار تودهنش کیرنو بالا پایین کرد همون جا ریختم تو دهنش 2 دقیقه کیرن تو دهنش مون تا کوچیک شد بعد در اوردم و کل جقمو خورد و کیرمم دوباره ساک زد خلاصه بگم دوستان لباسامونو پوشیدیم از اتاق در اومدیم و رفتیم رسوندیمش خونشون زنه رو ولی تو راه بهمون گفت این اولین و آخرین سکسمون بود از اون به بعد تا الان هیچ سکسی نکردم و 80 درصد جقامو به یاد اون زنه زدم امیدوارم خوشتون بیاد نوشته
0 views
Date: March 27, 2019
سلام اگر از بندرعباس زوجی هستند که برای لذت بیشتر تمایل به رابطه ضربدری دارند با من تماس بگیرند لطفا راز دار و باشخصیت بودن از اولویت است 09361018969
سلام اگر از بندرعباس زوجی هستند که برای لذت بیشتر تمایل به رابطه ضربدری دارند با من تماس بگیرند لطفا راز دار و باشخصیت بودن از اولویت است 09361018969
سلام اگر از بندرعباس طوجی هستند که برای لذت بیشتر تمایل به رابطه صربدری دارند با من تماس بگیرند لطفا راز دار و باشخصیت بودن از اولویت است 09361018969
سلام اگر از بندرعباس طوجی هستند که برای لذت بیشتر تمایل به رابطه صربدری دارند با من تماس بگیرند لطفا راز دار و باشخصیت بودن از اولویت است 09361018969