سلام من رضا هستم 28 سالمه این خاطره مربوط به یکی از دوستان منه که به نظر من جالب اومد که گفتم برای شماهم تعریف کنم اقا حمید پس از چند سال دوندگی بلاخره تونسته بود 1 تریلر بخره که تصمیم میگیره اولین بارشو بره خارج از کشور برای اولین بار یه بار به بلغارستان میخوره حمید اقای ما تو سن 50 سالگی خیلی خوشحال که می خواد بره اونور و دلی از عذا دربیاره خوشحال راه میافته به سمت بلغار تو مسیر یه کس بیابونی به تورش میخوره دگمه ها باز چاک سینه معلوم با یک شلوارک جین تنگ تودلش میگه رحیم جون همکاره حمید بگو چرا جوون موندی در این فکر بود که دختره دستشو بالا میاره حمید بدون وقفه میزنه روی ترمز طوری که از چرخا دود بلند میشه باخودش میگه حمیدجون کوسرو افتادی دختره میاد بالا حمید دستی به سرو کون دختره میکشه وبا خودش میگه عجب کس نازی حمید بازبون بی زبونی به دختره حالی میکنه بریم جاخواب ولی دختره قبول نمی کنه و حالیش میکنه که خودش جا داره و حمید و راضی میکنه ببره خونش حمیداقای ماهم بعد از کلی کلنجار رفتن راضی میشه که بر خونه دختره ماشینو توی یه تیرپارک پارک میکنه و با دختره راه میفته طرف خونش بعد از وارد شدن و خوردن مشروب دختره حمیدو به سمت تخت میکشه و شروع به لب گرفتن الز اون میکنه و بعد از کلی لب گرفتن حمید دستشو به سمت کوس دختره داراز میکنه که یدفعه رنگش میپره وقتی دختره میبینه حمید متوجه جریان شده از کمرش کلتو درمیاره میزاره روی میز و حمیدو مجبور میکنه لخت بشه که خودش هم لخت شد بله حمید اقا متوجه میشه که با یه دوجنسه طرفه و کونه رو به باد داده اونم چه کیری هم کلفت هم دراز حمید هم که زبون اونو نمیفهمه با اشکو ناله می خواد به دختره حالی کنه که کونده نیست ولی دختره اصلا به این حرفا گوشش بدهکار نیست در حالی که حمید نشسته بود دختره کیرشو درمیاره و میگره طرف دهن حمید و به زور اسلحه میکنه تو دهن حمید با اون یکی دستش سر حمید فشار میده به سمت کیرش حمید به ناچار با چشمهای اشک الود برای دختره ساک میزنه بعد از 10 تا 15 دقیقه ساک زدن دختره شلوار حمیدو میکشه پایین و میره سراغ کون حمید بعد از یکم خوردن سوراخ کون حمید کیرشو میزاره دم سوراخش و فشار میده تا سر کیر دختره میره تو صدای حمید بلند میشه که دوباره دختره اسلحه رو میگیره سمت حمید حمیدهم ناچار صداشو میبره و بی صدا و مجبوری کونو به باد میده بعد از 1 30 ساعت تلمبه زدن دختره کیرشو درمیاره و ابشو میخورونه به حمید و حمیدو میندازه بیرون حمید بیچاره هم بخاطر دردی که از گاییش کونش میکشید باهزار بدبختی خودشو به یه هتل میرسونه و بعد از 5 روز استراحت و گرفتن بار مستقیم میاد ایران و بعد از اون ماجرا فقط داخل ایران کار میکنه و هر وقت بهش بار برای خارج کشور می افته میگه من فقط برای بندرانزلی بندر عباس کار میکنم کاری هم با خارج از کشور نداریم خواهشن فوش ندهید چون واقعیت نقل شده تو ست خود حمید اقا نوشتم خواهشن نظراته خودتونو بنویسین ممنون از همه برو بچ نوشته
0 views
Date: August 20, 2018