سلام من علیرضا هستم مستعار 16 سالمه که میخوام جریان رسیدن به کس تنها عشق زندگیمو براتون تعریف کنم که 17 سالشه بریم سر اصل ماجرا من از سال اول راهنماییم که دیگه شاشم سنگ رو سوراخ میکرد به فکر از تنهایی در اومدن افتادم چون با پدرم تنها زندگی میکنم و مادر ندارم با خیلی دخترا بودم که بهترینشون یکی از فامیلای دورمون بود که بعد از 1 سال خیلی عاشقش شدم و دیوونه وار همدیگرو میخواستیم یه روز بهش اس دادم کجاست گفت پارک ملته یادم رفت بگم مشهد هستم که منم چون بابام خونه نبود و رفته بود تهران از خدا خاسته بودم که برم از خونه بیرون و تنها نباشم پس زنگ زدم به دوستم و گفتم باهم بریم پارک که اونم قبول کرد ساعت 6 رفتم پارک دیدم با دو تا از دوستاش پارک هست رفتم پیشش و سلام و احوال پرسی کردم که دیدم بلافاصله دوستم رفته پیشه 2 تا دوستش داره با اونا لاس میزنه بعد باهم رفتیم چرخیدیم و رفتیم بستنی خوردیم که مادرش زنگ زد و گفت پیش منه مامانش و کل فامیل میدونستن ما باهم بودیم اونم هیچی نگفت که ساعتای 8 بود و هوا با اینکه تابستون بود سرد شده بود و گفتم بریم خونه ما که اونم گفت دوستان نمیتونن و شروع کرد به بهانه گیری که منم بلافاصله از دوستاش پرسیدم اونا هم گفتن واسه چی بیایم منم گفتم اصلا میخوایم بکنیمتون که خندیدن بعد رفتیم سوار ماشین شدیم تا بریم خونه یکی از دوستاش خیلی میترسید اما بازم اومد وقتی رسیدیم به خونه و به محض اینکه اومدن خونه از خنده مرده بودن دو روز بود تنها بودم و خونه شلوغ پلوغ و مجردی شده بود که یکم مرتب کردیم خونرو بعد من و عشقم اومدیم تو اتاق که طبق معمول میخواستم براش اهنگ بریزم سیستمو که روشن کردم و اول از همه طبق عادت به اینترنت وصل شدم و موزیلا رو باز کردم که چند تا اهنگ جدید دانلود کنم نگو از قبل موزیلا روی شهوانی باز بوده و من خاموش کردم و سیو مونده بود وقتی رو صفحه دید سریع بستم گیییییر 3 پیچ داد که چی بود منم گفتم خوب نیست و شروع کردم تفره رفتن که اون یهو گفت اون عکس خودت بوده با یه دختره دیگه منم هرچی قسم خوردم قبول نکرد که مجبور شدم نشونش بدم که نشون دادم تا دید دوستاشو صدا که بیان تو اتاقم که دیدم دوتاشون جلو رفیقم روسری هاشونم در اوردن و حسابی لوندی کردن اونا هم دیدن زدن زیر خنده بعدشم با رفیقم برگشتن تو حال اونم گفت بازم عکس هست منم دیدم خوشش اومده کل شهوانی رو براش ورق زدم اونم حسابی حشری شده بود که گفت بسه ممکنه خطرناک بشیم منم گفتم یعنی انقدر بی جنبه ای تو اونم گفت نه ولی یهو از دستمون در میره منم به شوخی گفتم نه من همیشه دستمه اونم گفت اره ولی بده خوب گفتم باشه بابا میبندم باز گفت نه نبند خوشم میاد گفتم مسخره کردی گفت نه بخدا یکم من من کرد و گفتم نکنه میخوای واقعی شو ببینی گفت اره اون صحنه من تو شوک بودم که یهو گفتم دیوونه شدی اونم گفت اره گفتم پاک قاطی کردیا گفت میخوام گفتم بیخیال بابا الان نمیشه دوستات هستن دوست منم هست گفت خوب عیب نداره اون دوستام هم دوست دارن بعدش دوباره گفت مگه تو نگفتی که خیلی شهوتی هستی و اونجات خیلی بزرگه قبلا از خودم گفته بودم منم دیگه پریدم بغلش ولی سریع دوباره ولش کردمو رفتم به دوستم گفتم من کار دارم درو میبندم شما راحت باشین اساسی بعد یه چشمکش زدمو یه پوز خندی زدم رفتم تو اتاق و درو بستم و اومدم دیدم مانتو شلوارشو در اورده داره با تاپ و شلوارکش ور میره گفتم اماده بودیا اونم خندیدو رفتیم تو بغل هم یه دقیقه ای بود که لبای همو میخوردیم بعد درازش کردم و خودم روش خوابیدم و شروع کردم سینه هاشو مالیدن واقعا سینه های قشنگی داشت کوچیک بود اما سفید و توپر مثل توپ هندبال یکم مالیدم بعد گفتم طاقت ندارم تاپشو در اوردمو شلوارکشم در اوردم اما خودم هنوز لباسام تنم بود بعد لباسامو در اوردم و 2 تاییمون با شورت بودیم بعد یکم مالیدمش و گفتم شورتشم در اوردم و شورت خودمم در اوردم اونم پاهاشو وا کرد که انگار من میخوام از کس بکنمش منم گفتم پشتتو بکن دیوونه مگه خر شدی 1 گفت پردم ارتجاعیه با شنیدن این حرف گفتم دوروغ میگه و قبلا به یکی داده و خیلی یه لحظه عصبانی شدم ولی شهوت وجودمو گرفته بود و کیرمو گذاشتم دم سوراخش و با فشار و عصبانیت زدم تو به هوای اینکه گشاد شده قبلا و دیدم جیغ زد و زد زیر گریه بعد سریع از روش بلند شدم دیدم وااااااای داره خون میاد گفتم توکه ارتجاعی نیستی گفت دوروغ گفتم تا سکس کنیم منم گفتم خره مگه ما دیگه 100 ازدواج میکنیم که تو اینکارو کردی گفت مگه تو عاشقم نیستی گفتم چرا اما اومدیمو من مردم اونوقت چی اونم گفت بیخیال الان فرصت خوبیه بیا باهم باشیم منم دوباره روش خوابیدم و با ملایمت یکم تلنبه زدم و گفتم من بدم میاد از این خونا بیا بریم تو حموم رفتیم حموم و زیر شیر اب داغ حسابی چوچولشو مالیدمو خوردم و انقدر لیس زدم و زبونم کردم تو که ارضا شد و بعد برام ساک زد زیر اب منم ابم اومد بعد اومدیم بیرون و دوباره کردمش اما همش میگفت درد میکنه و کمتر و یواش تر انقدر غر زد که ارضا شدنم داشت کوفتم میشد بعد تند تند تلنبه زدمو لب گرفتم تا ابم بیاد بعد دیدم داره ابم میاد کشیدم بیرون و رفتم رو شکمش و ابمو رو شکمش خالی کردم بعد از این جریان ما 1 بار دیگه هم سکس کردیم و خیلی هم راضی هستیم اما نظر ازدواج نداریم و قبل از ازدواجش پردشو میدوزه و ازدواج میکنه اما تا موقع ازدواجش باهم هستیم و سکس میکنیم نوشته
0 views
Date: August 30, 2018