رضا و دختر همسایه

0 views
0%

سلام به همه دوستان عزیز سم من رضاست و 18ساله هستم چند سال پیش زمانی که 10سالم بود یه همسایه داشتیم که دخترش هم بازی من بود پدرش قناد بود و مادرش هم کمک پدرش بود هروز ما باهم بازی میکردیم بعضی وقت وقتا من می رفتم خونشون گاهی هم اون می امد خونه ما خلاصه اوایل من از سکس سر در نم اوردم اما بعد از دیدن چند عکس در گوشی اقوام مخصوصا داییم به دخترا علاقه پیدا کردم ازاین به بعدماجرا عوض شد من دیگه به چشم هم بازی به راضیه نگاه نمی کردم هرچند بچه بودیم امامیفهمیدم حسم بهش عوض شده منی که از خاله بازی ودکتر بازی بدم میومد بخاطر علاقم به راضیه باهاش کنار اومدم هروز بهش نزدیک تر میشدم دیگه بیشتر به میل اون کارمیکردم یه روز که عروسی یکی از همسایه ها بود هم خانواده ما هم اونا دعوت بودیم وچون اونا ماشین نداشتن باماشین مااومدن خانواده هر دو ما 5نفره بود خودتون قبول کنید جاشدن 10نفر توی یک ماشین پراید کار سختی هست بابای راضیه جلو نشست وبرادر من هم روی پاش مامانامون عقب نشستن وخاهرای راضیه رو پاشون و خواهر خودم هم کنار راننده که بابام بود موندیم من و راضیه که یا راضیه باید جاشو عوض می کرد یامن اون قبول نکرد وقرار شد داداش من بیاد عقب ومن برم جلو رو پا باباش داداشم کوچک بود وراحت عقب جاش میشد منم از عباس که بابای راضیه بود همچین خوشم نمییومد ولی بااکراه قبول کردم وقتی رسیدیم هوا تاریک بود تالار اوایل جاده ماهان به کرمان بود واطراف تالار هیچ چیز نبود وسطای عروسی بو که دیدم راضیه با یکی از بچه ها دعواش شده رفتم کمکش و یارورو زدم تو دعوادامن راضیه پاره شده بود من رفتم به مامانش گفتم اومد اول گوش پسره رو خوب پیچوند بعد اومد ارضیه رو بزنه که من ازش طرفداری کردم واجازه ندادم مادرش گفت که لباس دیگه ای با خودش نیاورده وراضیه بایه شلوار جورابی خیلی نازک موند پش من اما چون جوی اب از داخل باغ رد میشد یدفع هوا خیلی سرد شد من باراضیه رفتیم تو یک الاچیق داشتیم باهم بازی میکردیم که راضیه سردش شد ومن نشوندمش روی پام بعداز چندقیقه کیرم که اون موقع بیش میگفتم چول بلند شد این اتفاق عجیبی بود تاحالا با اون این اتفاق برام نیفتاده بود اون یکم جابجا شد و کیر من بد جایی رفنت وسط دوتا پاش من چیزی بهروی خودم نیاوردم اما اون بعد از چند ثانیه پر سید این چیه من بهش گفتم میخوای نشونت بدم گفت مامانم گفته این کارا زشته کفتم همین یه بار بعداز کلی حرف زدن مخشو زدم وقبول کردمن زیپ شلوارمو اوردم پایین و دست اونو گذاشتم روی کیرم حس عجیبی داشت هنوز دقیق یادمه بعد من هم دست کردم تو جوراب شلواری اون و کشیدم پایین وقتی کس کپلشو دیدم حالم تغیر کرد و بطور غریزی شروع کردم به ور رفتن با اون بعداز چند دقیقه لیسیدمش من اونو خوابوندم وکسشو میلیسیدم بعد کیرمو گذاشتم رو کونش که پدرم صدامون زد که بریم منم سریع خودم واونو مرتب کردم و رفتیم و ادامه دارد نوشته

Date: September 22, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *