رفتار عجیب زنم ۲

0 views
0%

قسمت قبل همونطور که گفتم اینبار هم زهرا دوست خانومم نبود و من مطمءن بودم با اون یارو بر میگرده و دنبال گرفتن مچ بودم اما نرفت دانشگاه وقتی ازش دلیل خواستم گفت تنهایی سختمه نمیرم و همینجور سه هفته پشت سر هم نرفت تا زهرا دوستش مشکلاتش حل شد و این هفته رو با هم رفتن من اصلا چیزی رو به رو نیاوردم اما بازم دنبالشون رفتم و وقتی سه نفری از دانشگاه بر میگشتن همه چی عادی بود گذشت تا وقتی که گوشیش دستم بود و یه پیام اومد توی تلگرام از طرف همون یارو که نوشته بود خانم استاد گفتن بهتون خبر بدم که هفته بعد کلاس دایره و شما برای کنفرانس باید بیاید منم خیلی طبیعی بهش گفتم بیا این یارو پیام داده و یه سلام ممنون خشک براش نوشت وقتی پرسیدم چرا این خبر داده بهت گفت نماینده کلاسه نکته دیگه اینکه شماره یارو رو تو گوشیش سیو نداره و طرف توی تلگرام پیام داده بود و آیدی تلگرام رو از گروهی که همه کلاسشون اونجا عضو هستن و به در خواست استاد تشکیل شده پیدا کرده بود این هفته که الان ۲۴ اسفنده خانومم مجبور بود بره دانشگاه چون کنفرانس داشت ولی دوستش چون کلاسا زیاد جدی نبود قرار نبود بره و خانومم با التماس از من خواست که مرخصی بگیرم و باهاش برم حتی وقتی گفتم اخر ساله و کارم زیاده شروع به گریه کرد و گفت اگه نیای نمیرم و من باهاش رفتم اتفاقا اون یارو هم بود از دور سلام کرد و رفت من دیگه زنم رو دوستندارم اما دو تا مسءله منو گیر انداخته برای تصمیم گیری یکی اینکه من جلوی همه خانوادم برای رسیدن بهش وایسادم و جنگیدم والان روی اینکه بگم نمیخوامش و اشتباه کردم رو ندارم بابام هم تقریبا ۸۷ روزه فوت کرده و اصلا شرایط روحی خانواده مناسب نیست دوم اینکه هیچ ارتباطی ندارن و هیچ شوقی برای دانشگاه رفتن تنهایی نداره خیلیاتون گفتید میخاره اما اگه میخارید که هر هفته با شوق میرفت من دارم دیونه میشم که معنی این رفتارا چیه خیلیاتون بدو بیراه میگید اما ادم گاهی نیاز به درد دل داره این مسءله رو نمیشه بیان کرد جایی جز اینجا نمیدونم واقعا چی باید بگم بهعضی وقتا به چشمام شک میکنم از چشم افتاده اما دلم داره میترکه نوشته

Date: July 22, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *