رفیق شب های من

سلام اسم من پویاست و این اولین داستانمه امیدوارم خوشتون بیاد اول از همه بگم که این داستان گی هست و اگه خوشتون نمیاد نخونید من 18 سالمه و این داستان برمیگرده به دو سال پیش وقتی که 16 سالم بود اندام و چهره ی دخترومه ای دارم و به همین دلیل بعضی از پسرا بهم نظر دارن البته من خوشم میاد که به چشم یه دختر بهم نگاه کنن یه پسر عمه دارم که همسن خودمه و خیلی باهم صمیمی هستیم و همیشه یا من خونه اونام یا اون خونه ما به خاطر همین کسی کاری به کارمون نداره اسمشم ساسانه اون موقع من تازه با سکس و این چیزا اشنا شده بودم که از طریق همین پسر عمم بود اسم پسر عمم ساسانه و مثل خودم اندام و چهره ای دخترونه داره و حتی یه تار مو هم روی بدنش نیست من خیلی دوست داشتم با یکی سکس کنم اما هیچکسو نداشتم و این موضوعو با پسر عمم در میون گذاشتم و قرار شد برام کون جور کنه یه شب که رفته بودم خونشون و دیدم خونه نیست لباسامو عوض کردم و منتظرش نشستم بیرون بارون میومد و وقتی رسید حسابی خیس شده بود رفت تو اتاقش و منم بلند شدم دنبالش رفتم می خواست لباس عوض کنه منم گفتم میرم بیرون راحت باشی اونم گفت بابا ما هر دومون پسریم عیبی نداره و منم که همیشه حرفاشو قبول می کردم نشستم داشت لباس عوض می کرد که یهو شورتشو هم کشید پایین یکم غر زدم که این چه کاریه می کنی و اونم گفت خب شرتمم خیس شده عیبی هم که نداره ما جفتمون پسریم و منم دوباره قبول کردم با دیدن اون کونش داشتم شق می کردم خلاصه لباساشو پوشید و بعد از چند تا فیلم که نگاه کردیم رفتیم که بخوابیم طبق معمول رخت خواب هارو کنار هم انداختیم و رفتیم بخوابیم من که عادت داشتم لخت بخوابم لباس و شلوارم در اوردم و رفتم زیر پتو ساسانم به این بهونه که درجه شوفاژ زیاده و گرمش شده لباساشو در اورد و حالا هر دوتامون لخت کنار هم خوابیده بودیم حدود نیم ساعت گذشته بود که ساسان بلند شد بهش گفتم کجا گفت بلند شو گفتم چرا گفت بلند شو دیگه کارت دارم منم بلند شدم ببینم چی میگه نور تیر چراغ برق از پنجره میمد داخل و ما کامل همدیگرو میدیدیم یه دفعه ساسان شورتشو در اورد و کونشو کرد طرف من سریع روم کردم اونورو گفتم عه این چه کاریه می کنی بهم گفت مگه کون نمی خوای بیا اینم کون بکن گفتم اره ولی نه کون پسر اونم دوباره با چرب زبونی راضیم کرد و از طرفی یه حس توی دلم می گفت خوش میگذره منم مثل اون شورتمو در اوردم و اون جلو کیرم زانو زد و شروع کرد ساک زدن واااای احساس می کردم دارم تو آسمون پرواز می کنم یه مدت برام ساک زد و بعد چهار دست و پا روی زمین نشست و گفت برو وازلینو بیار و به کیرت و کون من بزن منم که دل تو دلم نبود سریع کاریو که گفته بود انجام دادم و رفتم سر کیرمو روی سوراخش فشار دادم تنگ تنگ بود اصلن تو نمی رفت و بعد از کلی زور زدن سر کیرم رفت تو کونش بیچاره از درد و سوزش داشت می مرد و می گفت بکش بیرون اما من که حشری شده بودم کیرمو تا ته تو کونش فشار دادم بعد از یه مدت که تلنبه زدم دیگه گشاد شده بود به جای اینکه بگه کیرتو در بیار آه می کشید و لذت منو صد برابر می کرد بعز یه ربع تلنبه زدن احساس کردم ابم داره میاد و به ساسان گفتم اونم که حالا حسابی حشری بود گفت همشو بریز تو کونم منم بعد از دو سه تا تلنبه همه ی ابمو تو کونش خالی کردم و کنارش روی رختخواب افتادم بعد از چند دقیقه ساسان رفت کونشو شست و دوباره کنار من خوابید حدود یک ساعت گذشته بود از روی ساعت فهمیدم و منم خواب بودم که احساس کردم ساسان منو بغل کرده ادامه دارد نوشته