روزگار تلخ

0 views
0%

این یک داستان سکسی برای بیرون اوردن منی از بیضه یا خیس کردن واژن شما نیست این داستان واقعیت تلخ اطراف ماست ک ب چشم خودم دیدمو دوست دارم خاطرمو براتون بازگو کنم تا حتی اگه فحشم خوردم بازم بتونم وضعیت روزگارو با همه درمیون بذارم من ی پسر شهرستانی بودم ک تو سن ۱۴ سالگی فیلم پورن دیدم خیلی از ماها وقتی فیلم پورنو رو برای اولین بار دیدیم شاید تعجب کردیم شایدم ترسیدیم ک چه اتفاقاتی داره میفته کمکم فهمیدم جق چیه تحریک چیه کون چیه کس چیه تبدیل ب یک جقی کامل شده بودم اوووف ک وقتی اب ازم درمیومد چ حالی به ادم دست میده ۱۶ سالم بود ک از شهرستان رفتم شهر بزرگ همیشه اولای مدرسه سخته اما بعد ک باهاشون گرم میگیری درمورد همه چی با دوستات حرف میزنی و همیشه تو کلاس رفیق ناباب وجود داره بگذریم ی روز زنگ تفریح درحال حرف زدن درمورد سکس و اینجور چیزا با یکی از رفقای ناباب بودم ک جفتمون حسابی تو کف بودیمو فقط میخواستیم بکنیم تو ی چیزی رفیقم ی روز ساعت ۵ بهم زنگ زد و گفت داداش بیا ۲۵ تومنم پول وردار بیار ی کص پیدا کردم طلا مام از خدا خواسته پاشدیم رفتیم ی خونه اونور شهر بودو انقدرم عقلم نمیکشید ک خطرناکه و اصلا امن نیست شایدم میکشید اما شهوت جلو چشمامو بسته بود و همچنین چشمای رفیقمو وارد خونه شدیم ی زنه شاید ۳۰ ۳۱ ساله رو دیدیم ک بدن نسبتا چاغی داشت و ممه های شولو رون و کون بزرگ گفت اول پولارو بدین مام دادیم بعد لباساشو دراورد و گفت ابتون ک اومد تمومه و باید برین مام قبول کردیم شلوارمونو کشیدیم پایین و با رفیقم توافق کردیم ک تو اول بکن دهنش منم میذارم تو کصش عین تو فیلما کیرمو تف زدمو ی انگشت اول کردمو بعد اروم اروم کردم توش وااای پسر وقتی کامل رفت تو چ داغ بود انگار ک مکش داشت انگا ک هی میگفت عقب جلو کن تنها چیزی ک یادمون نرفته بود خوشبختانه کاندوم بود اب من اومدو دوستتم کردو ابش اومدو رفتیم از این به بعد شد کارمون همینو ماهی یکی دوبار رفتیم پیش این یک سالی گذشت و چند ماهی بود نه با رفیقم حرف زده بودم نه سراغ اون زنه تا ی روز ظهر داشتم میخوابیدم ک رفیقم زنگ زدو گفت یکی جور کردم فوق العادست و ادرسشو مسیج میکنم و برو بعد ماه ها بدم نیومد و رفتم خونه این یکی نزدیک بود در زدم درو باز کرد رفتم و گفت بیا تو صداشو شنیدم جا خوردم زیادی واسه ی فاحشه نازک بود وارد شدم صحنه ایی دیدم ک زندگیمو تغییر داد دیدمو تغییر داد ی دختر شاید به زور ۱۰ ۱۲ ساله با بدن لاغرو کبود و موهای مشکی بلند ک وقتی تو چشمام نگا کرد بغض کردم برای اولین بار احساساتی شدم ازش پرسیدم چند سالته گفت ۱۱ گفتم چرا اینکارو میکنی اصن چرا بدنت کبوده گفت بابام معتاده میگه اینکارو بکن تا پول موادم دربیاد بدنمم کبوده چون اخرین نفری ک اومد خشن باهام رفتار کرد اخرین نفریم ک رفته بود امروز صبح بود رفیق من هیچی نتونستم بگم ۶۰ ۷۰ تومن پول داشتم دادم بهش و انگار ک دنیارو دادم بهش اشک میریختو تشکر میکرد رفتم از اونجا بیرونو رفتم خونه بعد چند سال هنوزم بعضی وقتا بهش فک میکنم ک ما انسان ها بعضی وقتا چجوری میشیم ک همچین صحنه هاییو نه فقط من بلکه خیلیامون میبینیم ممنون ک خوندین متاسفم ک شاید ی ضدحال زده باشم با این داستان نوشته

Date: April 4, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *