نمیومد چون زیاد تو کارای فیلم سکسی ما دخالت میکرد حتی 2 یا3بار
باهاش دعوام شد و خلاضه باهم خوب نبودیم. اما یه مدت بعد کاملا رفتارش سکسی عوض شد و زیاد به من
محبت شاه کس میکرد حتی چند در حالی که داشت خیره به
من نگاه میکرد مچش روگرفتم که کونی با خنده های کوتاه اون ختم شد تو این مدت نگاههاش کاملا بطور محسوس
عوض جنده شده بود ومنم که حالا یک جوردیگه نگاش میکردم
تازه خوشکلیش رودرک میکردم. خلاصه ما پستون رفتیم تو کف خواهرزنه بدجوراما نمیدونستم از کجا باید شروع کنم تا اینکه یک
روز زنم کوس با مادرش و برادراش قرار شد برن شهرستان
پیش خواهر بزرگشون . من گفتم کار دارم و نمیتونم بیام واین خواهرزنم هم که اسمش شیماست گفت که درس داره وبرای سکس داستان امتحان روز بعد
باید بخونه واون هم نمیره. روز بعد صبح ایران سکس زود اونا
رفتن ومن هم ساعت 9 ازخونه اومدم بیرون ورفتم پیش دوستام و مشغول خوشگذرونی که طرفهای ساعت 11برگشتم اینم بگم که خونه ما با خونه مادر زنم 2 تا کوچه فاصله داره .من برگشتم و رفتم بسمت خونه که تو راه گفتم سری هم به شیما بزنم رفتم زنگ زدم ازپشت آیفون جواب داد و بعد در رو باز کرد رفتم تو بعد از احوالپرسی گرم گفتم تنها چکار میکنی پاشو بریم خونه ما گفت درس میخوندم تازه تموم کردم وازاین حرفها وخلاصه قبول کرد بلافاصله حاضرشد وبا من اومد بیرون ورفتیم خونه ما. وقتی رسیدیم خونه گفتم تا تو ناهاررو آماده کنی منهم یک دوش میگیرم ومیام بعدش من رفتم دوش گرفتم واومدم بیرون وناهار خوردیم ونشستیم برای نگاه کردن ماهواره که دیدم شیما سرحال نیست .گفتم شیما چیزی شده ؟ گفت نه فقط یک کم پشتم درد میکنه گفتم چرا گفت نمیدونم گفتم میخوای برات بمالم که با خجالت گفت آخه زحمت میشه .منم گفتم بیا کار زیاد سختی نیست . پیش خودم گفتم الان دیگه وقتشه اگه الان کاری نکنم دیگه شاید هیچ فرصتی برام پیش نیاد . بهش گفتم درازبکش که اونم دراز کشید ومنم هم از کمر به بالا مشغول مالیدن پشتش شدم کیرم بدجور راست کرده بود حسابی قاطی کرده بودم رفتم پشتش و کیرم رو طوری که بفهمه بهش چسپوندم دیدم هیچ اعتراضی نکرد یواش یواش دستم وحالا اززیر پیراهنش به پشتش مالیدم بهش گفتم اگر پیراهنت رو بزنم بالا بهتر میتونم ماساژ بدم که اونم قبول کرد منم پیراهنش رو زدم بالا و یواش یواش مشغول شدم بعداز5دقیقه بهش کفتم که نخ سوتینش اذیت میکنه که گفت بازش کن مشخص بود که داره اون زیر برای خودش حال میکنه خلاصه همینطور که پشتش رو میمالیدم دستم رو بسمت کون خوشکلش که هر چی ازش بگم کم گفتم آوردم پایین ومشغول ماساژ شدم حدود نیم ساعتی این کارو کردم وبعد بهش گفتم پاشو بریم رو تخت اونجا حسابی ماساژت میدم که اونم گفت باشه وبلند شد ولباسهاش رو درست کرد ورفتیم تو اتاق خواب .اونجا بهش گفتم لباست رو در بیار تا راحت بتونم کارم رو انجام بدم . اولش گفت زشته آخه من چجوری پیش تو لباسم رو در بیارم . منم بهش گفتم فقط من وتویم کسی نیست در بیار تا حسابی بدنت رو نرم کنم اونم لبسش رو با سوتینش رو باز کرد ودراز کشید منم بلافاصله کمی از شلوارشم کشیدم پایین که کمی جا خورد ولی چیزی نگفت ومنم مشغول شدم در همین حین هم یواش یواش کمی دیگه از شلوارشو کشیدم پایین بطوری که کونش کاملا معلوم بود ومنم براش میمالیدم قشنگ داشت حال میکرد دیگه وقتش رسیده بود که بهش گفتم شیما میخوای شکمت روهم برات بمالم واونم گفت آره منم برش گردوندم .قشنگ میشد شهوت رو در حد بسیاربسیار بالایی تو چشماش خوند .منم دیگه طاقت نیاوردم ورفتم سراغ سینهاش وشروع کردم به خوردنش حسابی داشتیم حال میکردیم . سینه هاش رو حسابی خوردم بادستم هم مشغول کسش شدم درضمن بگم که من اصلا علاقه به خوردن ولیس زدن کوس و کون ندارم .همینطور که مشغول بودم یهو یک جیغ کوتاه کشید وبدنش شل شد که فهمیدم ارضا شده .رفتم کرم آوردم چون دیگه وقت فتح الباب کون قشنگش بود که سه سال تو کفش بودم .بهش گفتم برگرد که گفت نمیخوام درد داره منم گفتم فقط اولش درد داره وچیزی نیست اونم گفت چون خیلی دوست دارم باشه .کیرم رو حسابی چرب کردم وبعدش سوراخ آکبند اونم چرب کردم ونوک کیرم رو یواش یواش فرستادم داخل.سوراخش خیلی تنگ بود خیلی دردش گرفته بود وهی میگفت مردم از درد بکش بیرون نمیتونم دارم پاره میشم منم گفتم اولشه الان درست میشه وکمی باهاش بازی کردم وآروم آروم فرستادم تو حالا دیگه کیرم تقریبا رفته بود داخل وشروع کردم به عقب وجلو کردن اونم دیگه دردش کمترشده بود داشت حال میکرد 10دقیقه ای گذشت که دیدم دارم ارضا میشم تلمبه زدن وتند تر کردم وبعداز30ثانیه ارضا شدم و اونم دوباره ارضا شد و کیرم رو در آوردم ودوتایی افتادیم رو تخت وهمدیگه رو بغل کردیم وبعد از نیم ساعت رفتیم حموم اونجاهم دوباره یک بار دیگه کردمش. الان 1سال از اون ماجرا میگذره که ماهی چهار پنج بار با هم سکس داریم