رویا به باور میرسه

0 views
0%

سلام داستانی که میخوام تعریف کنم برمیگرده به دو سال پیش وقتی تو مشهد ترم اخر کارشناسی رو داشتم میگذروندم اسم من رضا هست و 26 سال سن دارم و با دوستم علی که اونم یک سال از من بزرگتر بود یه خونه اجاره کرده بودیم و اون ترم رو با هم بودیم و سرمون به درس و پایان نامه و کارای دیگه گرم بود من تو این مدت خیلی چشمم به علی بود و همیشه دلم میخواست باهاش رابطه داشته باشم و هم ارضا کنیم ولی چون میترسیدم که احساس خودمو بیان کنم یک جورایی احساساتمو سرکوب میکردم و سرمو با پایان نامه گرم میکردم تا از یادم بره یک روز علی به من گفت که یکی از دوستاش قراره برای چند روزی بیاد مشهد برای زیارت و قراره این چند روز خونه ما باشه و من هم گفتم اوکی و مشکلی نیست و شد اون روزی که دوست علی رسید خونه ما و تا من اونو دیدم چند ثانیه هنگ شدم که وای عجب پسری و فکرم هزارجا رفت و تو فکرم باهاش تا ارضا شدن رفتم به هرحال اون روز طی شد و با هم سه تایی تو خونه بودیم و از هر دری صحبت کردیم و با هم بیشتر آشنا شدیم ولی من تو این مدت فقط چشمم بهش بود و یک از لحظه از چشم ازش برنمیداشتم و از سر تا نوک پا براندازش میکردم و تو دلم اشوبی بود و نمیدونم مجید هم متوجه این رفتار من شده بود یا نه که اونم وقتی به چشمای من نگاه میکرد یک لبخندی میومد روی لبش بالاخره شب شد و پاشیدم تا جاهامونو بندازیم که علی گفت من فردا صبح کلاس دارم و تا من برمیگردم هوای مجید داشته باش و نمیدونم تو این لحظه چه اتفاقی افتاد که هر دومون با صدای بلند خندیدیم و علی گفت ها چیه حرف خنده داری زدم تا نصب شب من تو جام وول میخوردم و متوجه بودم که مجیدم هنوز خوابش نبرده صبح شد و من که چشامو باز کردم دیدم علی رفته و من و مجید تنها شده بودیم و اونم چشماش باز و خیره به صورت من لبخند میزنه و سلام کرد و گفت پاشو تا جاها رو جمع کنیم و صبحونه بخوریم ولی چون دیدم اول صبحی کیرم از خودم زودتر بلند شده تا اونو بندازم جش الکی گفتم باشه حالا یه خورده بذا بخوابیم که اونم خواست بیاد یه خورده شوخی کنه یهویی پتو رو از روم کشید و دید دستم رو کیرمه که گفت اوه اوه پسر فهمیدم دیگه و منم چون دیدم متوجه شده دیگه با همون وضعیت پاشدم تا جاها رو جمع کنیم که دیدم مجید وقتی داره جاشو مرتب میکنه و میذاره تو کمد یه چند ثانیه هم دلا میمونه مثه اینکه داره نخ میده منم تا دیدم فرصت هست از پشت منم کیرمو از رو شلوار مالوندم به کونش و اونم کونش عقب داد و به کیرم مالوند و بعد با دستش کیرمو گرفت و از رو شلوار مالوند منم دستشو گرفتم از پشت و بلندش کردم و خودم از پشت بهش چسبوندم و گردنش بوس کردم و بعد برگشت و با هم لب رفتیم به حدی حشری شده بودیم و از خود بی خود که کم مونده بود لبش گاز بگیرم شروع کرده بودم به خوردن تموم بدنش از بالا تا پایین همونجور که تصور میکردم لباشو خوردم و لباسشو در اوردم و شروع کردم به خوردن ممه هاش و لیس میزدمشون و اروم اروم میرفتم پایین تا رسیدم به نافش و دیگه واقعا نمیتونستم تحمل کنم که شلوار و با شرتش کشیدم پایین و کیرش که شق شده بود خورد به صورتم یه کیر سفید 17 سانتی که همشو اول یه جا کردم دهنش و ساک میزدم مثه دیوونه ها و عقب و جلو میکردم تو دهنم و گفتم برگرده تا سوراخ کونشم لیس بزنم که گفت صبر کن نوبت منه که اونم شروع کرد به لخت کردن من و ساک زدن کیر من 69 شدیم و واسه هم ساک زدیم که گفتم برگرده رفتم پشتش و رو پشتش نشستم با دستم قمبلای کونش باز کردم واسه اماده سازی که تو این موقع دیدیدم یهو در باز شد و علی اومد تو که هر سه مون در جا یخ زدیم که دیدیم علی هم تامل نکرد لباساشو در اورد شرتشو در اورد با دستش یه کششی به کیرش داد و گفت نامردا تنهایی اومد کیرش داد دهن مجید تا براش ساک بزنه و کیرش شق شه منم برگشتم سرکارم و چون دیگه نمیتونستم خودمو نگه دارم کیرمو تف زدم و سرش مالوندم به سوراخ مجید و یه خورده بازیش دادم و اروم ارون سرشو توی سوراخش کردم اومد تا یه اخی کنه علی کیرش تموم کرد تو دهنش و اجازه نداد داد بزنه منم اروم اروم شروع کردم به تلمبه زدن و عقب و جلو کردن تا یه خورده جا بازشه و وقتی دیدم مجید اوکی شده و شل کرده تند تند تلمبه زدم و یه ده دقیقه ای کشید تا ابم بیاد و ت خواست ابم بیاد کشیدم بیرون از کونش و برش گردوندم ریختم رو سینش و یه اه بلندی کشیدم علی گفت برو کنار نوبت منه اونم اومد کیرش تا ته کرد تو کون مجید تند تند تلمبه زد و زود ارضا شد و ابش ریخت رو سینه مجید و اخر سر مجید جلق زد و ابش پاشید رو سینش منم با دستم اب منی رو سینش مالیدم و برداشتم گذاشتم دهن مجید و یه نگاهی به هم کردیم و اینبار هر سه تایی با صدای بلند خندیدیم نوشته رضا

Date: November 4, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *