سلام دوستان سسکی بعد خیانتی ک دوست دختر قبلیم بهم کرد چند سالی بود باهیچ دختری دوست نشده بودم تا اینکه با ی دختری ک ۵ سال از خودم کوچیکتر بود تو یکی از گروههای مزخرف تلگرامی اشنا شدم اون دختر طبق گفته ی خودش تاقبل اینکه دروغش دربیاد پشت کنکوری بود و ۱۹ ساله منم رتبم سال کنکورم خوب بود و از همون موقع تو کار مشاوره تحصیلی بودم شروع کردم ب گفتن چندتا نکته ک فلان کار رو باید بکنی و اینکار رو نکنی تا اینکه چندتا سوال ازش پرسیدمو فهمیدم دروغ میگه تو گروه چیزی نگفتم تو پی وی بهش پیام دادم ک میدونم دروغ گفتی و گفت اره ۱۷ سالمه و هنوز سوم دبیرستانم و این کسشرا گفتم میخوام ببینمت و اشنا بشیم اونم بعد کلی اسرار قبول کرد روز اولی ک قرار گذاشتیم برخلاف میل خودش با روپوش مدرسه اومد و سوار ماشین کردمش و رفتیم ی کافه سمت ظفر بعد چندتا قرار و کافه دیگه و کلی صحبتی ک کردیم من ی دل نه صد دل عاشق این دختر شدم ی شب میخواستیم بریم مهمونی قرار شد ب خانواده بگه میره خونه دوستش براهمین رفتم از جلوی خونه دوستش برش دارم بیرون ماشین منتظر وایستاده بودم ک دیدم رویا خانم با ارایشی ک روصورتش ب زیبایی هرچه تموم تر نشسته بود در رو باز کرد و اومد بیرون ی مانتوی جلوباز سفید و بلند جوراب شلواری تن نما ی مشکی ک سفیدی پاهاش زیر اون توی تاریکیه شب برق میزد با ی لباس مجلسی قرمز ک هر زنی اون میپوشید واقعا سکسی میشد انگشت ب دهن مونده بودم ک بعد چند بار صدا کردن اسمم ب خودم اومد ب شوخی گفتم از لباس خرقه مانند روپوش تا ب کجا اینهمه دلبری از ما تا به چه حد خندش گرفت گفت سوارشو دیره تقریبا رسیده بودیم سمت گرم دره ک گفتم میخوای نریم مهمونیو گفت ینی سرشو از خجالت انداخت پایین گفتم اره ینی بریم برای اخرین مرحله از رابطمون گفت اخه پریدم تو حرفش گفتم مگه ب من اطمینان نداری گفت چرا دارم گفتم پس بریم اونم با ی حالتی ک بین خجالت و خوشحالی بود گفت باشه من فرمونو کج کردم ب سمت خونه تویه مسیر استرسو تو صورت رویا میدیدم و اینکه انشگسشتاشو فشار میداد دستشو گرفتم و گفتم خیالت راحت باشه عشقم و دستشو اروم بوس کردم رویا خیالش راحتتر شد ولی هنوز استرس خودشو داشت ک طبیعی هم بود رسیدیم خونه ی من و بعد چند دیقه بغل کردنش خودش شروع کرد نگاه کردن ب چشام همون نگاهی ک همه ی دخترا بار اول لب گرفتن مستقیم تو چشات میکنن دستمو بردم روی گردنش نفسش تند تر میشد اروم لبمو گذاشتم رو لبای داغش ولی لب نگرفتم گرمای نفسای رویا تند تند میخورد ب صورتم و دیووونم میکرد عااااشق بوی نفساشم شروع کردم ب لب گرفتن ازش و گردنشو با دستام ناز میکردم فهمیدم روی گردنش حساسه بعد چند دیقه لب گرفتن اول گردنشو اروم بوس میکردم و بعد شروع کردم ب خوردن گردنش نفساش تندتر و تندتر میشد مانتوشو در اوردم میخواستم زیپ لباسشو باز کنم ک اول مانع شد ولی تا اومد حرفی بزنه شروع کردم لب گرفتن ازش و دوباره شل شد زیپ رو باز کردم و نوبت سوتینش رسید وقتی ازتنش در می اوردم فقط چشام ب سینه هاش که زیر لباس چند ماهی بود طنازی میکردن نگا میکردم نوک سینه هاش مثل لبای بی رژش صورتی بود شروع کردم با ولع خوردن سینه های نرمش خوشش میومد سینه هاشو یکی درمیون میخوردم و اون یکی رو میمالیدم جوراب شلواری رو از پاش در اوردم دستتمو بردم تویه کسه داغش اروم چوچولش رو بازی دادم صدای اهش درومد شرتشو دراوردم من برای اینکه اولین بار به رویا خوشبگذره شروع کردم بخوردن کس سفید و صورتیه خوشگلش اروم اروم میخوردم و اون مست میشد ازین کار من تا اینکه ابش اومد حالا نوبت رویا بود لباسا ی منو یکی یکی در اورد تا رسید ب شورتم اولش خجالت میشکید ولی وقتی دید شروع کرد ب خوردنش ی مشکلی ک من دارم با ساک ارضا نمیشم خودش پیشنهاد داد اگه میخوای از عقب میتونی کارتو بکنی منم از خدا خواسته وازلین رو اوردم شروع کردم اروم انگشت کردن کونش خوشش میومد و ی خنده ریزی رو صورتش بود خودم متعجبم بعد ک جا باز کرد نوک کیرمو گذاشتم تو کون دست نخوردش و اروم عقب جلو کردم تا صدای اه و اووهش درومد و منم حشریتر میشدم و تندتر میکردم بالاخره ارضا شدم و تموم ابمو خالی کردم تو کون ناز و خوشگلش و تا صب ارووووم و لخت تو بغل هم خوابیدیم و لب بازی میکردیم این اولین رابطه من با رویا بود اگه خوشتون اومد ادامشم میزارم بابت هرگونه اشتباه تایپی عذر میخوام نظر یادتون نره نوشته
0 views
Date: December 28, 2018