خيلي وقت بود كه يكي از دامادامون كه حسين آقا بود دوست داشت با من سكس كنه خب اينو از نگاهاش و بعضي از حركاتش مي فهميدم خب منم بدم نميومد ولي بلاخره يا اون يا من بايد استارت كارو مي زديم
من خيلي منتظر بودم كه اون پا پيش بذاره ولي مثل اينكه نمي تونست خب حقم داشت و تصميم گرفتم خودم پا پيش بذارم . ي روز كه خواهرم با بچه هاش اومده بود خونه ما و حسين اقا هم خونه خودشون بود . بهترين فرصت بود كه من برم خونه خواهرم خب لباسامو پوشيدمو به بهونه خريد از خونه رفتم بيرون . رفتم خونه خواهرم زنگ زدمو حسين اقا درو باز كرد . رفتم تو و حسين اقا گفت مگه خواهرت نيومد اونجا؟ گفتم نميدونم من بيرون بودم و از اون طرف اومدم اينجا مگه رفته خونه ما؟ گفت اره .
گفتم باشه ولي حالا من اين همه راه اومدم اينجا يكم استراحت مي كنم بعد ميرم خونمون . مهمون نمي خواي مگه؟ گفت چرا چرا بيا بشين. منم مانتومو در اووردمو كون خوشكلمو انداختم بيرون . خب عمدا ي شلوار پارچه اي سفيد و واقعا تنگي پوشيده بودم شرطم زيرش نپوشيده بودم كه به خوبي خط كونم با خط كسم تو شلوار مشخص بود با ي تاپ صورتي كوتاه . حسين اقا چشماش زده بود بيرون اخه من هيچ وقت جلوي اون اين طوري نمي گشتم.
كير حسين اقا تو شلوارش داشت قد مي كشيد كه مي شد بفهمي چون جلوش ورم كرده بود . من اومدم پيش اپن اشپزخونه و يكم خم شدم رو اپن و ي مجله بود بازكردم شروع كردم به ورق زدن.
حسين اقا يكم توت فرنگي و يكمم الوچه اوورد و گذاشت رو اپن پيش من . بعد كنارم ايستاد و خودش تقريبا چسبوند بمن . شروع كرديم به حرف زدن تا بهم گفت سكسي مي گردي جلوي من نمي ترسي؟ گفتم چرا بايد بترسم؟ گفت خب شايد من ي كارايي بكنم ! گفت هر كاري دوست دارين بكنين ! گفت هر كاري؟ گفتم اره هر كاري!
همون موقع دستش اومد دور كمر من و دوباره گفت هر كاري هان؟ گفتم اوهوم چرا تعارف مي كنين اگه دلتون ميخواد كه من واسه همين اينجام ! همون موقع دستشو محكم چسبوند وسط كون منو فشار داد طوري كه انگشتاش به طرف كسم بود. ي اي من گفتمو اون با اون دستش لپمو گرفتو فشار داد طوري كه لبام غنچه شده بود جلو . خب معلوم بود كه قصدش چي بود . اون مي خواست لباي منو سير بخوره .لباشو گذاشت رو لبامو شروع كرد به مكيدن
اون دستشم اوورده بود لاي پامو داشت كسمو از پشتم مي ماليد . منم مثل هميشه فقط لذت مي بردم . اين جور كارا بل از سكس خيلي حال ميداد ولي خود سكس اونم از پشت فقط رنج بود واسم ولي فط به خاطر آميزش هاي قبل از سكس خود سكسو دوست داشتم واقعا لذت داره وقتي ي نفربه خوبي همه جا مي ماله و بوسه مي نه.
حسين اقا لباي منو اونقدر خورد تا ديگه رژ لبي رو لبام نمونه با اون دستشم خوب كسمو از رو شلوار نازكم ماليد تا منو خوب حشري كرده بود. اومد پشتم قرار گرفتو دستشو كرد توي تاپم و سينه هامو دو دستس گرفت خب سوتينم نداشتم . سينه هامو گرفتو حسابي مي ماليد خودشم چسبونده بود به من كه كيرشو رو كونم احساسمي كردم كه داشت مثل ضزبان قلب ميزد.
سينه هامو مي ماليد و گردنمو ليس ميزد اون ميخواست خواهر زن كوچيكشو بكنه اون ميخواست بكنه تو كون كوچيك خواهر زنش . اون شلوارشو كشيد پايين و كيرشو گذاشت لاي پام من هنوز شلوار تنم بود . با پاهاش پاهامو چسبوند بهمو كيرشو لاي پام حركت ميداد كيرش رو كسم حركت مي كرد من به خوبي كلفتي كيرشو لاي پام احساس مي كردم
كاري كه ي بار رامين كرد و لاي پام گذاشت حالا حسين اقا مي كرد با اين تفاوت كه از رو شلوار بود ولي فرقي نمي كرد چون شلوارم اينقدر نازك بود كه احساس نمي شد
منو ول كردو نشست پشتم شلوارمو اروم كشيد پايينو از پام در اوووردش . پاهامو از هم باز كردو صورتشو گذاشت لاي كونمو شروع كرد به ليسيدن لاي پامو سوراخ كونم واقعا عالي بود . منم اه اه گفتنم شروع شده بود چون واقعا داشتم لذت مي بردم .
با دستاش قمبولامو از هم باز مي كردو لاشو ليس ميزد . بعد منو برگردوند به طرف خودشو زير رونامو گرفتو بلند كرد بعد پاهامو گذاشت روي شونه هاشو سرشو اوورد لاي پام و شروع كرد به ليسيدن كسم .اخه چثه كوچيكي دارم و سبكم واسه همين راحت ميتونست هر جور كه ميخواد منو بغل كنه . منم با دستام لبه اپنو گرفته بود كه نيفتم . روش خوبي بود .
حسين اقا به خوبي كسمو ليس ميزد زبونشو مي كرد تو و حركت ميداد . من بي حال و بي حس شده بودم واقعا وقتي يكي كسمو ليس مي زد از حال مي رفتمم و بدنم خشك مي شد . سين اقا بلند شد ولي پاهامو رو زمين نذاشت با دستاش پشت زانوهامو گرفته بود . بلند شدو اومد وسط پاهام ايستاد و منو بيشتر بلند كرد طوري كه كمرم از اپن بالاتر اومد . خودشو چسبوند وسط پاهامو شلوارشو كشيد پايين . من هنوز كير حسين اقا رو نديده بودم . شلوارشو كشيد پايينو سر كيرشو چسبوند به سوراخ كونم
اروم اروم كيرشو كرد توي كونم اون لحظه خيلي من اخ مي گفتم اخ اخ حسين اقا اخ اي يواش تر حسين اقا اخ اوي اه اخ …
تا حالا با اين روش كون نداده بودم روش بدي ام نبود با دستاش زير رونمو گرفته بودو منو چسبونده بود به اپن . و كيرشو مي كرد تو كون منو در مياوورد . كامل كيرشو تا سرش مياوورد بيرونو ميكرد تو كونم اينجوري احساس مي كردم كيرش حالا از دهنم ميزنه بيرون.
اي اي ا ا ا ا ي اي ااااااي اي اي اي اييي اوم حسين اقا اوي اه اه اي اه اااااه اه اه ه اي اي اه اه اه
اين صداي خوشكل من بود كه تو سالن پيچيده بود . خواهرمم بي خبر از اينكه شوهرش داره خواهر كوچيكشو مي كنه اونم توي خونه خودش . بهم گفت كه بغلش كنمو دستمو بندازم دور گردنش منم اين كارو كردم بعد بهم گفت كه پاهامم دور كمرش بندازم بعد زير باسنمو گرفتو اين بار منو بالا پايين مي كرد واقعا روش جالبي بود هم تو بغلش بودم هم بهش ميدادم واي كه چه حالي ميداد . زير كونمو گرفت بودو بالا پايين مي كرد . ابش اومد همون جا تو كونم خاليش كرد همون جور كه تو بغلش بودم شروع كرد به خوردن لبام ولي هنوز كيرش تو كونم بود . اون روز حسين اقا به ارزوش رسيد و منم اونو به ارزوش رسوندم .
بعد سكسم خودش منو رسون دم در خونمون و رفت و ي ساعت ديگه واسه ناهار اومد خونمون .
نظر يادتون نره لطفا بگين از كدوم خاطره بيشتر خوشتون اومده .
0 views
Date: February 11, 2018