سلام جغیای گرامی این داستان بگم واقعیه حال هر کصشری که دلتون میخواد بگین بعد بگم که اسمم ارمینه داستان از اونجا شروع شد که ما رفتیم سر کلاس زبان بعد معلم گفت گروه بگیرید خب منم بالاجبار با یه کسکش که ازش بدم میومد هم گروهی شدم این کسکشو تو کلاس هی انگشت میکنیم کونش معمولیه اینو ما کلا تو 4 سالی که با هم تو یه کلاس بودیمانگشت میکردیم بدبخت عادی شده بود براش اینو بگم من تو تیزهوشانم ناموسا پز نیست باید بگم تا بفهمین بعد تو این مدارس از همون اول که کلاس بندی میکنن دیگه تا اخر دبیرستان عوض نمیکنن کلاسارو قرار بود واسه یه پروژه زبان بریم خونه یکی این کسکش ننه باباش رفته بودن خونه ننجونش واسه این که ما مثلا بیشتر تمرکز کنیم گروه 4 نفره بودو یکی از بچه ها مثلا خواست بپیچونه بره گفتم حالا که میری باس پول و چاپ رو همشو تو بدی اون بدبختم داد ولی رفت البته بیشتر گرفتیم بعد از ظهر ساعت 4 بود رفتم زنگ خونشونو زدم اومد درو وا کرد نفر دیگه هم پشت سر من اومد رفتیم تو خونه سویشرت رو در اوردم و جدی رفتیم تو کار پروژه این کسکش که تو خونه خودشون بود یه شلوار راحتی داشت که راحت میشد انگشتش کنی منم دقیقا همین کارو میخواستم بکنم رفتیم پای و 3 تا صندلی اورد خودش وسط نشست کارشو بکنه و مام کمکش کنیم اون رفیق دیگه که تازه پارسال یعنی سال دهم اومده بود تیزهوشان تازه باما اسنا شده بود گوشه گیر بود با کسی نمیپلکید مام محلش نمیذاشتیم از بس این غرور کیری رو داریم حالا بگذریم روشن کرد رو اومد بالا ویندوز بعد زد سرچ واسه تحقیقات گفتم بزنه مغز که راحت بتونیم انگلیسی ارایه بدیم این معلم جاکش ما نمیدونم از کجاش این نرم افزارا رو میاره اخه چه عنیه پاورپوینت چش بود دستمو که انداخته بودم دور گردنش چون چفت بودیم جا نبود بردم پایین یه انگشت زدم عادی بود براش حتی نگام نکرد منم پرو بازی در نیوردم دیگه کیرم کرده بود پاشد بره مستراح که منم گفتم بطری اب کجاست و گفت تو یخچال کنار در پشت رفتم یه تقه زدم خندید رفت مستراح ای منم که الکی باس اب میخوردم رفتم تو اشپز خونه موقع برگشت جلو در مستراح واستادم تا بیاد اومد دوباره انگشتش کردم خخخ خیلی حال میده این کار خیلی عادی برگشتیمو یه سری کصشریات جمع کردیم به اون یکی گفتم برو پرینت بگیر مام این پرزی رو درست میکنیم اونم رفت اخ منو این تنها شدیم این نشسته بود که یه خط کش بردم زیرشو یه دفعه چرخوندم از این فلزیا بعد پرید بالا که یه شپلق خابوندم رو کپلش یه موزیانه نگاه کرد که من به شکل جانی سینز نگاش کردمو گفتم جوووونز باو سردش شده بود گفت برم یه استین بلند بپوشم گفتم برو یواشکی دنبالش رفتم نزدیک در اتاق شلوارو شرتو باهم کشیدم پایین کونش خوب سفید بود ولی مو داشت نذاشتم بکشه بالا و هی با خنده سعی میکرد بکشه بالا که موفق نمیشد دید من بی دفاعم مال منم کشید پایین دیوث کیرمو که موهاشو نزده بودم دید چشاش گرد شد گفتم دوست دخترت اینو ببینه کون تو می ذاره دیگه کلا هیچ کاری نمیکردیم لخت جلو هم هی بهش تیکه مینداختم تو زنگای ورزشم که همه تیکه بارونش میکردن موقع تعویض لباس خداییش پاره شدم تا به خودم اجازه دادم شلوارشو بکشم پایین دیدم ساکته از موقعیت سو استفاده کردمو برگردوندمش و چسبیدم بهش نمیدونم چرا هیچی نمیگف گفتم بکنمت جیگر بازم هیچی نگف ترسیدم برگشتم دیدم یه جوریه تندتند نفس میزنه عع چی شده باز سو استفاده کردمو دستمو تو چاک کونش بردمو هی بالا پایین کردم دیدم ای ول چه کسکشیه بردمش رو تخت خودش خواستم بذارم سوراخش هم سرشو گذاشتم یه دفعه به حرف اومد گفت دیوث خشکه خشکه کونم سوخت کونی درحال کون دادن به من میگه کونی گفتم بگو روغناتون کجاس تا جربش کنم واست گفت برو از تو فلان کابینت روغن زیتون بیار با خودم گفتم اینا چقد کسکش کلا خانوادگی شلوارو کشسدم بالا و رفتم بیارم چشمم به اون یکی اتاق افتاد اتاق خواهرش بود رژ لبو ورداشتم گذاشتم تو جیبم و رفتم دنبال روغن زیتون اومدم سرشو وا کردم و کلا ریختم کل کونشو چرب کردم اعم از کپل و سوراخ کیر خودمم چرب کردم گفتم غنیمته یکم نرم بشه گذاشتم تو کونش سرش رفت تو و همینجوری میرفت تو تا نصفه که یه دفعه گفت واستا با خودم گفتم این کونی بوده چی راحت رفت تو بهش گفتم باز من غریبه شدم اره به کل بچه ها دادی اینقدر گشادی گفت نه بابا روغن که میزنی تا نصفه راحت میره تو گفتم دیدی کسکش خودت اعتراف کردی اخه کیونی تو اگه نداده باشی چطوری میدونی که تا نصفه راحت میره تو کیر شد گفت با خیار خودمو 2_3 بار گاییدم تعجب کردم کصشر نبافت همینطوری که تا نصفه بود اومدم اروم و رمانتیک تلمبه بزنم دستم رو ملافه لیز خورد تا ته رفت تو یه اخی از ته دل گفت اصن داغون شدم گفتم شرمنده لیز خورد دستم گفت دیوث پاره شدم اینارو با یه لحنی میگفت که انگار واقعا پاره شده پوزیشنو عوض کردم به حالت 7_8 فارسی اینجوری دیگه لیز نمیخورد اومدم تلمبه زدم دیگه ولی تا ته نبردم وسط عشق و حال اون کیرشو میمالید اون یکی دوستمم که رفته بود چاپ کنه فرستاده بودم پی نخود سیاه تقریبا اخه تا شعاع 2 کیلومتری اصن پرینتر نبود اون دوروبر بعد دیدیم که زنگ زدن از گاییدن دست کشیدم دیدم اون یکی رفیقمه عع این که باید فقط رفتو امدش حداقل 30 دقه بشه الان 10 دقس که شلوارو کشیدم بالا و به کونی گفتم بکش بالا این دیوث اومد ای حالم داغون شد که نگو با خودم گفت خو چرا برگشتی برو پرینتتو بگیر دیگه اه اومد تو گفت چی همه جا بو روعن زیتون میاد گفتم این زد ریخت روغن زیتونو رو زمین بعد جمعش کردیم بوش هنو هست دیدم دستش برگس عع گفتم کجا چاپ کردی گفت این بقل تازه یه کافی نت وا کرده چاپ میکنه گفتم ریدم پس کلت کافینتی اونشب پروزه رو تموم کردیم ولی سکس نافرجام ماند تو توالت مدرسم که نمیشه سکس کرد هرچی بهش میگفتم بیا بریم نمیومد از دستم پرید که پرید حییف شد خدا خراب شدن سکس تو وسطشو نصیب گرگ بیابون نکنه بگم که این معلم کونی ما دیگه پروژه نداده هنو فک نکنمم بده ولی هنو تو مدرسه انگشتش میکنیم قک کنم کون چشمتون پاره بشه که اینو میخونین نوشته یه عدد
0 views
Date: April 5, 2019