زدن مخ نازنین

0 views
0%

این داستان مال یه سال پیشه و کاملا واقعی داستان از اونجا شروع میشه این دختر میومد پیش خواهر من واسه خیاطی خواهرم خیاطه و جلوی من زیاد حجابش رو رعایت نمیکرد و منم جوون و اوج شهوت و تو کفش بودم که باهاش سکس کنم یه روز که اومده بود خونمون خواهرم رفته بود بیرون رفت تو اتاق و منتظر خواهرم با خودم گفتم الان موقعیت مناسبه رفتم در اتاق در زدم رفتم تو دیدم داره خیاطی میکنه وقتی دیدمش همه حرفهایی که میخواستم بزنم از ذهنم اومد بیرون بهم گفت کاری داری بعد چند ثانیه فکر کردن گفتم آره شارژر گوشیم تو اتاقه اومدم بردارم شارژرو برداشتم اومدم بیرون با خودم گفتم من نمیتونم حتی راحت باهاش حرف بزنم چجوری بهش پیشنهاد سکس بدم چند روز گذشت بهش اس میدادم اس ام اسهای سکسی ممکنه با خودتون بگین چه طوری تو نمیتونی باهاش حرف بزنی ولی بهش اس سکسی میدی ولی من شخصیت پروتری دارم موقع اس ام اس دادن و اونم دختره پایه ای بود و بهم اس سکسی میداد و حشر منو بیشتر میکرد تا اینکه من از پسرعموم شنیدم که تو گوشی زیدش چندتا فیلم سوپر دیده ازش پرسیده از کی گرفتی اونم گفته از نازنین دختری که میاد خونمون و با خودم گفتم موقعیت فوق العاده ایه که گیرم اومده ولی آخه چه جوری بهش بگم اس بهش دادم و گفتم از یکی یه چیزی در موردت شنیدم که دارم شاخ در میارم 2 دقیقه بعد اس داد گفت چی شنیدی گفتم اس ام اسی نمیشه باید ببینمت گفت باشه عصر که اومدم خونتون بهم بگو عصر شد اومد خونمون تا منو دید بدون اینکه بهم سلام کنه گفت چی میخواستی بهم بگی که اس ام اسی نمیشد بگی در مورد من چی بهت گفتن گفتم مفصله داشت از فضولی میمرد میخواست هر چه زودتر بدونه رفت تو اتاق بهش اس دادم گفتم هر وقت خواهرم رفت اس بده بیام بهت بگم اینو که گفتم اس فرستاد واسه چیییییییییییییی ها حرفی که میخوام بگم جلو خواهرم نمیتونم بگم اس فرستاد باشه 1 ساعت بعد اس فرستاد بیا خواهرت نیست رفتم در اتاق در زدم رفتم تو داشت خیاطی میکرد باز تا دیدمش دستو پام شل شد گفت بگو چی شنیدی گفتم من اینو حرف رو از پسر عموم شنیدم میگه تو گوشی مریم چندتا فیلم سکسی دیده و اونم گفته از تو گرفته و من حرفشو باور نکردم اومدم از خودت بپرسم واقعیت داره یا تا خواستم حرفم رو تموم کنم گفت نهههه با این نه گفتنش کاملا مطمئن شدم واقعیت داره گفتم باشه و رفتم بیرون بعد چند دقیقه اس داد گفت همه حرفت همین بود منم مونده بودم چی بگم چون واقعا حرف دیگه ای نداشتم بزنم که یهو فکری به ذهنم خورد گفتم نه گفت چرا رفتی بیرون اگه حرفت تموم نشده بود گفتم چون تو حرفت نه بود گفت یعنی چی اگه میگفتم آره چی میخواستی بگی با خودم گفتم اگه بگم ادامه حرفم این بود که میخواستم بهت پیشنهاد سکس بدم گفتم ممکنه به خواهرم بگه و آبرومو ببره بعد 5 دقیقه اس داد منتظرم جواب بدی گفتم حتما میدونه چی میخوام بهش بگم یا از روی کنجکاوی میخواد بدونه منم با خودم گفتم خر که نیست دیگه حتما میدونه چی میخوام بهش بگم واسه همین اس دادم اگه آره بهت پیشنهاد سکس میدادم گفت چییییییییییییییییییییییییی منم بدون توجه به اسی که داده گفتم من ازت خوشم میاد تو جلوی من بدون حجاب میای و میری منم تحریک میشم و نمیتونم جلو خودم رو بگیرم و دوست دارم باهات سکس کنم گفت من از سکس خوشم نمیاد و نمیخوام تا وقتی که ازدواج نکردم سکس کنم گفتم پس قضیه فیلمای سکسی چیه گفت آره من واسش ریختم ولی دلیل نمیشه که بخوام سکس کنم گفتم پس اگه از سکس خوشت نمیاد واسه چی فیلماشو داری گفت خوشم میاد ولی با شوهرم فیلما رو واسه این داشتم چون کنجکاو بودم ببینم چه جوری سکس میکنن وقتی دیدمشون پاکشون کردم از پیامکاش میشه فهمید که هول شده اول میگه دوست دارم بعد میگه با شوهرم نباید بدون مقدمه اس میدادم اس دادم باشه بای گفت بای چند روز بعد دوباره اومد خونمون اومد داخل دید من تنهام ترسید با لحن مضطرب پرسید خواهرم کجاست گفتم رفته خونه همسایه الان میاد اگه میگفتم رفته خرید حتما میرفت و نمیموند مثل همیشه رفت تو اتاق منم پشت سرش رفتم تو اتاق تا منو دید گفت تو کجا میای گفتم میخوام باهات حرف بزنم گفت من حرفی با تو ندارم حرفامو اس ام اسی بهت گفتم منم گفتم به نتیجه نرسیدیم گفتم تو به من اعتماد داری گفت آره گفتم منم بهت اعتماد دارم خواهر و مامانم رفتن خرید بهش دروغ گفتم اینو گفتم گرفتمش تو بغلم خیلی سعی کرد از بغلم بیاد بیرون ولی نمی تونست گفتم نمیخوام باهات سکس کنم فقط بزار سینه هاتو بخورم چون سینه های واقعا خوشگلی داشت ولی راضی نمیشد فقط تونستم ازش لب بگیرم و کیرم با داستاش بگیره و این شروعی بود واسه ی من برای سکس با نازنین اگه خوشتون اومد بگین تا داستان سکس من و نازنیین رو بزارم نوشته

Date: October 16, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *