زندانی عشق 1

0 views
0%

ساعت 7 صبح بود از خونه زدم بیرون اس داد کجایی خانمم _ تو راهم اقایی جونم اوکی گلم بیا که بدجور دلتنگتم 5 ماه بود که ندیده بودمش بدجور دلتنگش بودم واسه دیدنش لحظه شماری میکردم2 سال از دوستیمون میگذشت و هر 5 ماه میتونستیم همدیگه رو ببینیم رسیدم سر قرار زنگ زدم بهش برداشت گفت جون دلم عیالم اقایی جونم کجایی من رسیدم الان میام فدات بشم یک دفعه چشمم بهش افتاد از دور واسم دست تکون داد واای خدای من چقد دلتنگش بودم رسیدیم بهم فقط تونستم بگم سلام بی هیچ حرفی دستمو گرفت و از پله برقی رفتیم به سمت مترو انگار وقتی دستمو میگرفت همهی حرفها و دلتنگی های این 5 ماه منتقل شد بهم سوار مترو که شدیم جا نبود ایستادیم کنارم ایستاده بود به صورتش نگاه کردم و لبخند زدم اونم لبخند زد و بهم نزدیک تر شد و یک دستشو دورم کمرم حلقه کرد بدنم شل شد شهوت نبود دوست داشتن بود دلتنگی بود دوست داشتم بغلش کنم سرمو بذارم رو شونه هاش و اروم تو گوشش بگم چقد دلم واسه عطر تنش تنگ شده بهش نگاه کردم حلقه های اشک تو چشام دیده میشد با دستش پهلومو ناز کرد انگار که بگه میدونم خانمم من از تو دلتنگ ترم تا مسیری که برسیم از هر دری حرف زدیم از مامانش و کار و بارش برام گفت رفتیم جای همیشگیمون قلیون سفارش داد و نشست کنارم خانمم جون دلم بوس میخوام وااااااااااااااااا لوس میخوام میخوام میخوام همین الان تند زود سریع محمدم اذیت نکن دیگه گریه میکنما من میخوام اصلا باهات قهرم رومو برگردونم اون سمت و مثلا قهر بودم دستشو انداخت دور کمرم و اون دستشم گذاشت روی ران پام و شروع کرد ناز خریدن خانمم سارام جوجوی من قهر نکن دیگه محمد دلش میشکنه ها سارا بانوم این حرف ها رو میزد و پهلو و ران پامو نوازش میکرد دیگه طاقت نداشتم دلتنگش بودم حرفاش بوی عشق میداد چشماش غم داشت نه شهوت من شهوت و عشق و میشناسم دوست نداشتم از روی شهوت بوسش کنم دیگه طاقت نیاوردم سرمو گذاشتم رو شونش و محمدم سرمو بوس کرد سارا نمیدونی چقد دلتنگت بودم نمیدونی چقد شبا با عکست خوابیدم نمیدونی چقد شبا به یاد عطر تنت گریه کردم این حرفا رو با بغض میزد و مدام سرمو بوس میکرد قلیون و اوردن و محمد مدام از دلتنگیاش میگفت دستمو تو دستش گرفته بود و نوازش میکرد و بوس میکرد تو راه برگشت بدجور کمرم درد گذفته بود نباید زیاد پیاده روی کنم خانمم کمرت درد گرفته ار ه خیلی محمدم دیگه نمیتونم راه برم بیا دربست بگیریم بریم خونه خونه اشکالی نداره من بیام خونت خانمم بعدا مشکل ساز نشه نه بیا بریم دیگه نمیتونم سرپا بایستم دم در ایستاده بودم و داشتم فکر میکردم چطور 4 طبقه رو برم بالا که یک دفعه دیدم بین زمین و اسمونم محمد مثل بچه ها منو بغلم کرده بود و داشت پله ها رو میرفت بالا یکم ترس از ارتفاع داشتم و نگران بودم همسایه ها ببینن از بازوش نیشگون گرفتم و گفتم بذار زمین منو ولی گوشش بدهکار نبود مشت زدم به بازوش ولی انگار نه انگار که گفت خانمم دستای ظریفت حریف بازو های من نمیشه تو همون حال کلید و از کیفم در اورد ورفتیم تو و منو انداخت رو کاناپه و خودش خم شد رو صورتم خب ضعیفه حالا شوهرتو نیشگون میگیری دست رو شوهرت بلند میکنی مدام صورتشو میاورد جلو صورتم و من با دستم بینمون حایل درست میکردم که احساس کردم دو به شکه که لبامو بوس کنه یا نه تنها چزی که به ذهنم رسید این بود که چشامو ببندم و لبامو بذارم رو لباش انگار برق به بدنم وصل بود حس شیرینی که به ادم دست میده وصف نا پذیره محمدم چشماش چراغونی بود انگار بهترین طعم دنیا رو تجربه کرده بود بلند شدم دستمو انداختم دور گردنش و گفتم عشقم ناهار چی دوست داری برات درست کنم نمیخواد خانمم زنگ میزنیم بیرون غذا میارن نه نمیخوام چاق میشم من چاق دوست دارماااااااااااااااااااااااااااااااا اخمی بهش کردم که یعنی میکشمت که دستاشو به نشانه تسلیم بالا برد و گفت باشه باشه هرچی دوست داری درست کن عیال کتلت درست کردم با هم خوردیم رفتم ظرفارو بشورم بعد اومدن دیدم جلوی تلویزیون خوابش برده چقد ناز خوابیده بود اروم خم شدم و پیشونیشو بوس کردم خواستم بلند شم پتو براش بیارم که مچ دستمو گرفت و گفت کجا وایسا جوابشو بگیر بلند شد و پیشونیم و بوس کرد و گفت الهی فدای خانمم بشم لباسم کثیف شده بود رفتم تو اتاق و لباسمو عوض کردم با بالا تنه لخت بودم داشتم سوتینمو میبستم که بر گشتم دیدم محمد تکیه داده به در و داره منو نگاه میکنه هول شدم و سریع تاپمو تنم کردم اومد جلو م چونمو گرفته سمت خودش و گفت مگه من غریبه ام که از رو میگیری یادم رفته بود خانمم پوستش مثل برف سفیده وا دادم و اروم رفتم تو بغلش دلتنگش بودم دلتنگتر از همه ی وقتا تمام لحظه هایی که دلم بودنش و میخواست ولی پیشم نبود از جلو چشمم میرفت تمام لحظه هایی که گرمای تنش محبتش نوازشاش و میخواستم ولی نبود بلندم کرد گذاشت رو تخت و خودش کنارم دراز کشید مدام قربون صدقم میرفت و موهامو نوازش میکرد دستشو از روی سر شونه هام کشید پایین و روی سینه هام ثابت شد اروم زیر گوشم گفت اینا ماله کین ماله اقایی ه خودم محکم لپمو بوس کرد یک بوس طولانی که همه ی عشقشو از اون بوس ب مغز استخونام فرستاده بود خودمو براش لوس کردم و بیشتر تو بغلش جا گرفتم عاشق این لوس شدناتم خانمی ه من لباشو گذاشت رو لبام و بوسه های کوچیک میگرفت و بعد میذاشت کنج لبامو و بوسه ی محکمی میگرفته تمام صورتمو بوسه بارون میکرد لاله ی گوشمو که میک زد تمام بدنم مور مور شد و یک اه اهسته کشیدم که سرشو بلند کرد و تو چشام نگاه کرد و گفت جووون مثل برگ گل بهم دست میزد میدونستم عاشق سکس وحشیه ولی داشت به خاطر من مراعات میکرد زیر گردنمو که خورد با دستش سینه چپمو مالید و بازبونش نوک سینه راستمو خیس کرد تمام بدنم مور مور شده بود بوس های کوچیک کوچیک ازم میگرفت سینه هام و بوس میکرد خط سنمو بوس میکرد و تا روی نافم میرفت زبونش و دور نافم میچرخوند و بوسش میکرد دوباره میومد رو سینه هام و مثل بچه ها میخورد تند تند میک میزد دستمو گذاشتم رو سرشو و موهاشو ناز کردم و سرشو به سینم فشار دادم دستمو و گرفت و بوس کرد و گفت سارا میدونی همه زندگیمی چشامو بستم روم خوابید کیرش بین پاهام بود کوسم حسابی خیس شده بود و محمدم داشت لبامو میخورد طاقت نداشتم گفتم محمدم انگار خودش فهمید بلافاصله کوسمو از روی شورت خورد زبونشو از روی شورت میکشید رو کسم لبه های شورت و کنار میزد و از بغل زبون میزد به کوسم شورتمو در اورد و پاهامو باز کرد بین پاهام نشست و لبه های کسمو از هم باز کرد و زبونشو فشار داد رو چوچولم یک اه ه ه ه ه بلند کشیدم که محمدم گفت جوووووووووووووووووونم فداش بشم مثل خانمم خوشگله ها با انگشتش چو چولمو میمالید از پایین تا بالای کوسم میکشید سرشو برد تو کسم و لیسش زد زبونش و میکرد تو سوراخ کوسمو با لباش چوچولمو میگرفت با زبونش با چوچولم بازی میکرد گاهی دستاشم روی شکمم میکشید نازم میکرد موهاشو ناز میکردم و سرشو فشار میدادم نمیتونستم خودمو نگه دارم کسمو میبردم بالا تا بیشتر تو دهنش جا بگیره که میگفت اااا وروجک اینقد تکون نخور داشتم ارضا میشدم که یک گاز از چوچولم گرفت و بدنم لرزید نفسام تند شده بود و اییییییییی میگفتم صورتشو پاک کرد و اومد کنارم دراز کشید خانمم الان در چه حالی سرمو چسپوندم به سینش و گفتم خوب کمرمو و باسنمو ناز میکرد خانمم پس من چی دورت بگردم سرمو از سینش برداشتم و دیدم لباشو مثل بچه ها جمع کرده و حالت ناراحت به خودش گرفته دلم واسش ضعف رفت این حس و فقط کسایی که سکس با عشق داشتن درک میکنن که هر بار لمس کردن بدن عشقشون 1000 مرتبه از درون ارضاشون میکنه کیرشو گرفتم تو دستمو با انگشتام نازش کردم هنوز هیچ کار نکرده اهش رفت هوا اروم سرشو با زبونم خیس کردم و زیر کیرشو زبون زدم که محمد یک اه عمیق کشید کم کم سر کیرشو گذاشتم تو دهنم و اروم تا نصفه کردم تو دهنم سرشو زبون میزدم از زیر بیضه هاش تا سر کیرش و زبون میکشیدم با انگشتم بیضه هاشو میمالیدم و بالبام روی بیضه هاش میکشیدم اینقدر کیرشو خوردم که گفت بسته خانمم بسته نوک کیرشو بوس کردم و خوابیدم روش و تو چشاش نگاه کردم خب چطوری نفسم خودت الان در چه حالی چشماش خندید و گفت وروجک و پیشونیمو بوس کرد اماده ای خانمم میترسم یکم درد داره اخه نترس فدات بشم خودم حواسم بهت هست نمیذارم بهت بد بگذره دورت بگردم چرخیدم و به شکم خوابیدم و باسنمو دادم بالا کمرم درد میکرد ولی تحمل کردم سوراخ باسنمو با روغن زیتون چرب کرد و کیر خودشم زل زد این بدن سفید واسه کیه واسه اقایه جونم جوووووووووووووووون اقاییت فدای این بدن خوش تراشت بشه با انگشتش با سوراخم بازی میکرد و با شصتش ماسازش میداد انگشت اشارشو میکرد تو و میچرخوند خودشو ازپشت چسپوند بهم و رونام و سینه هامو ناز کرد یک دفعه درد زیادی از زیر شکممم تا همه وجودم گرفته اشک تو چشام جمع شد داد زدم محمد بسه طاقت ندارم گفت خانمم یکم صبر کن الان درست میشه طاقت نداشتم گریه میکردم و التماس میکردم که درش بیاره درش اورد و من روی تخت ولو شدم اشکم بند نمیومد نمیتونستم خودمو تکون بدم بغلم دراز کشید و موهامو ناز کرد خانمم دورت بگردم من هنوز سرشم کامل نذاشتم تو چر اذیت میکنی یکم تحمل کن دیگه بس کن نمیخوام چیزی بشنوم باشه فدات شم باشه اروم باش الهی بمیرم که تو رو اذیت کردم ببخشید عروسک نازم با انگشتاش تمام بدنمو لمس میکرد و ناز میکرد زیر لب کلی قربون صدقم میرفت همش میگفت خانمیه لوس ه من حالش خوب نبود میدونستم واسه ی مرد چقد سخته که تا اوج ارضا شدن بره و ارضا نشه دلم براش سوخت اونقد مهربان بود که از لذتش بخاطر راحتی ه من گذشته بود چشماش ناراحت بود حالش خوب نبود ولی به روی خودش نمیاورد تصمیم گرفتم ارضاش کنم و بهترین سکس و داشته باشم واسه همین بهش گفتم محمدم اروم تر بذار باشه چشاش برق زد از جاش پرید و گفت یعنی دوباره چشامو بستمو و سرمو تکون دادم و ادامه دارد این داستان و از یک رمان سکسی نوشتم خودم خوندم خوشم اومد برای بچه های گل شهوانی هم نوشتم ایشالا خوشتون بیاد اگرم بدتون اومد من شرمنده گل روی ماهتونم نوشته

Date: August 17, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *