قسمت قبل خونه مامان بزرگم بودم نشسته بودم پیش بقیه داییم نیگام میکرد و من یواشکی نیگاش میکردم ک میخندید یهو گفت من برم فیلم ببینم منم گفتم منم میام رفتیم توی اتاقش درو بست نشست پشت کامپیوتر روشنش کرد نشستم روی صندلی کناریش و 1 فیلم سینمایی خارجی گذاشت نیگام کرد خندید من دلهره داشتم چند مین از فیلمه گذشت ک فیلنو زد جلو کمی جلو عقب کرد تا ب صحنه لب و مالیدن دختر پسر نقش اول فیلم رسید صداشو کمی کمتر کرد و صندلیشو نزدیک تر ب من اورد و دستمو گرفت من از همون اول حالم خراب بود داغ کرده بودم کسم تر شده بود و دایی سینه های کوچیک منو ب دست گرفت میمالوند و گردنمو میبوسید و مشابه این جریان ک در همین حد بود تا سوم راهنمایی با دایی ادامه داشت و من خوشحال بودم و راضی بهش اطمینان داشتم و از بقیه ادمای دنیا میترسیدم ب جز دایی جونم توی دوران راهنمایی توی حیاط پشتیه مدرسه هم تقریبا 30 تا از دخترای مدرسه رو سینه هاشونو نیگا کرده بودم و سینمو نشون همه میدادم من خیلی شیطون و شر بودم کل مدرسه باهام سلام علیک داشتن و 3 نفری هم نوک سینمو واسم خورده بودن و دوتا دوست صمیمیم هم کسمو بوسیده بودن سوم راهنمایی بودم ک 1 شب پیش دایی موندم و زنش ک خابید دایی رفت پشت دراور و شلوارشو کشید پایین 1 دفعه کیر بابامو دیده بودم متوسط از هر نظر تقریبا 17 سانت و کلفتیش معمولی ولی برا دایی کلفت تر بود دستمو گرفت و گذاشت روی کیرش و من نگام فقط ب جلو بود کمی باهاش بازی کردم ک خیس شد دستم پاشدم رفتم دستمو شستم دیگه نرفتم پیش دراور بشینم دوس نداشتم کثیف شم اومد پیشم دراز کشید و منم دراز کشیدم تا وقتی ک خابیدم نوک سینه هامو ک جمع شده بود و سفت میمالید و تف میزد و چند بار گاز گرفت فرداش باهم رفتیم خونمون بعد ظهری رفتیم توی اتاق پشت کامپیوتر اجی کوچیکمم بود دایی فیلم گذاشت و سرمو گزاشت روی پاش و خودش نشت با سینه هام بازی میکرد اجیم ک سرشو برمیگردوند دستشو میکشید وسطای فیلم مامانم اجیمو صدا زد و رفتن خرید من موندمو داییم کسم خیس بود دستشو گزاشت روش از روی شلوار و میمالید دستشو گرفتم گذاشتم روی کسم و دستمو روی کیرش کمی مالیدیم بعد خابید روم سنگین بود ولی خیلی کیف داشت شلوارشو کشید پایین و از روم بلند شد و برگردوندم کیرشو از عقب لای پام گذاشت خیلی زود ابش اومد خودش با دستمال پاک کرد بعدش تا دو مین چوچوله منو هم مالید و من اولین بار با چیزی جز فشار اب و دست ی مرد ارضا شدم بوسیدمو رفتم دسشوویی تا دوران 17 سالگی هفته ای 1 بار با دایی برنامه لاپایی و مالیدن داشتیم و گاهی برام فیلمهای سکسی میاورد و من با دست خودم چوچولو میمالیدم توی 17 سالگی سال دومی بود ک کنکور میدادم و کلاس میرفتم و از دوران دبیرستان ازاد تر بودم دیگه گاهی حتا از صبح تا 9 شب با دوستام بیرون میموندم دوران راهنمای و دبیرستان پسرایی بودن ک تو محله یا کنار در مدرسه تیکه مینداختن پیشنهاد میدادن من باهاشون حرف میزدم ولی دوست نمیشدم تا 17 سالگی شب تاسوعا پسر دایی پدرم توی خیابون دیدم و بهم شمارشو داد و بعد از چند روز پیام دادن دوست شدیم و باهم بیرون میرفتیم فقط در حده دستمو گرفتن و خیلی کم بوس از گونم تا یک سال باهم بودیم ولی من ازش خوشم نمیومد دیگه راستش از اول هم چندان از قیافش خوشم نمیومد چشم سبز و موبور و سفید قد متوسط داشت من چش ابرو مشکی و بلند قدو 4 شونه میخاستم خطمو عوض کردم و هرچقدر میومد سر کوچه یا حتا ب بهونه های مختلف خونمون جوابشو نمیدادم و دفعه اخر جشن عقدم بود ک اومد بهم گفت چرا یهو ولم کردی و با حسرت گفت اه من باید الان جای داماد بودم خخخخخخ بهش گفتم فرق تو و شوهرمو ببین میفهمی چرا ولت کردم البته من اون موقع دوست پسر میخاستم ک با هم سکس کنیم ن اون ک حتا ی بارم دستش بهم نخورد دانشگاه ک قبول شدم رشته ای ک 30 تا پسر و 7 تا دختر بودیم علوم سیاسی فک میکردم حتما حتما بین پسرای دانشگاه بهترینشون مال منه و دوست میشیم اما هیچوقت واسم پیش نیومد پیشنهاد زیاد بود ولی جور نمیشد و من تو کف بودم تا ترم دوم 1 پسر 16 سال ولی قد 190 و وزن 90 با چشمهای زرد و موهای زرد ب اسم داوود 1 روز با یکی از همکلاسیامون اومد سر کلاسها و شمارمو هم ازش گرفته بود و اونقد زنگ زدو زد و زد منم خداییش تو کف بودم باهاش قرار گذاشتم سینما و توی سینما با دست کوسمو مالید و ابمو روی دستش میلیسید و منم براش با دست جق زدم کیرش کوچیک بود ولی سفید و خشگل اصلا دوست نداشتم باهاش بمونم و اخرین و باری بود ک دیدمش و شمارمو عوض کردم اونم دیگه سراغم نیومد همون موقع ها یک سالی بود ک برنامه اواکس چت رو داشتم اواکس امتیازی بود هرچقد بیشتر میچتیدی بیشتر امتیاز داشتی و هرشهری روم گروهی داشت و پیام خصوصی هم میشد بدی قبل از اومدن لاین و واتساپ بود ک جاوا بود و بین بچه های شهر خودمون میچتیدم تقریبا 200 نفر چت شلوغی بود هر شب و منم یکی از زبون درازای چت بودم امتیازمم زیاد بود توی اون همه چتر فقط ی پسر بود ک بیشتر از همه با من کل مینداخت و باهم مساوی بودیم توی شیطونی دشمن هم بودیم همه میدونستن ک فاطی و محسن همو ببینن همدیگرو میشکن من هرگز با کسی قرار نذاشته بودم و عکس نداده بودم تقریبا همه پسر دخترای چت پیشنهاد دادن ک برم توی دور همیهاشون ولی نرفتم تا اینکه ترم دوم دانشگاه بودم ی روز مابین کلاسا توی حیاط زیر الاچیق نشسته بودیم با دخترای همکلاسی ک زهرا یکی از بچه های دانشگاه بهم گفت عقد کرده و کمی دیگه عروسیشه و من باید برم دعوتم گفتم باش میام و گفت نامزدش نوید میاد سراغش منم نشستم ک ببینیم نوید چ شکلیه ک دیدم محسن و نوید با هم اومدن نوید هم دوست صمیمی محسن توی اواکس همه میشناختنشون و میدونستن من رنگم پرید ولی چون میدونستم اونا عکسی از من ندیدن نشستم با خیال راحت اومدن بعد از سلام احوال پرسی حرف زدیم پسرا خوراکی خریدن خوردیم و یهویی زهرا بلند گفت نوید فاطی هم مث تو و محسن برنامه اواکس داره سر کلاس همش سرگرمه چت کردنه ازم پرسیدن اسم ایدیت چیه کدوم روم میچتی و من فقط خندیدم گفتم شب میام باهاتون میچتم خدافظ پاشدم و میخاستم برم ک زهرا گفت با ما بیا محسن ماشین داره من فهمیدم کلا زهرا و نوید نقشه داشتن ک منو محسنو دوست کنن باهم ولی نمیدونستن من خودم میشناسمش محسن اقا رو ب هرحال رفتیم و منو رسوندن خونه شب ان شدم و برا محسن با 1 ایدی دیگه ک گاهی میومدم ناشناس فضولی ک ببینم پشست سرم چی میگن و کسی نمیشناخت پی وی دادم ک خوشگل تر از عکستی و از این حرفها اونم گفت ک تو خشگلی و میخامت و پیشنهاد داد ک مثلا قبول نکردمو گفتم از بکس دانشگاه بپرس من با کسی دوست نشدمو نمیشم و اف شدم واس همیشه از اون طرف هم با ایدی اصلی خودم بهش پیوی میدادم میگفت باید بیای ببینمت میگفتم نمیام میگفت پس خیلی زشتی میگفتم خشگلم کلی کل کل کردیم تا یک هفته ک من دیگه خسته شدم گفتم قرار میزارم ولی فقط چند مین اونقدر ک منو ببینی و اعتراف کنی ک خشگلم وقتی رفتم پیشش ساعت 2 ظهر بود سوار ماشینش شدم جا خورد اول نفهمید من همون فاطیم بعدش ک فهمید لپمو بوسید دستمو گرفت و تا 8 شب با هم توی ماشین دور زدیم همه جای شهر رفتیم و 3 بار بستی خوردیم و همون روز بهش قول دادم پایه ثابتش باشم ب شرطی ک اونم خیانت نکنه جلو همه بکس اواکس دوستیمونو اعلام کردیم و دیگه هر هفته باهم میرفتیم دورهمی و همینجورم شد و تا یک ماه قبل از ازدواجم باهم بودیم تقریبا 8 سال توی یک سال اخیر رابطم با دایی تا از کون کردن بود و کیرشو میمالید ب کوسم و منو ارضا میکرد اما کونم هرگز گشاد نشد ماه های اول محسن اصلا از سکس نمیگفت با اینکه طی یک سال چت کردنمون حرفای سکسی زیاد میزدیم ن ک سکس چت باشه فقط شوخیای سکسی و فحش های رکیک بلاخره بعد از 3 ماه 1 روز توی ماشین نشسته بودیم و چندتا بوسم کرد خودم دستمو گذاشتم روی کیرش ک نصفه راست بود کلا راست شد محسن قد 188 وزن 80 کیلو 4 شونه ولی چشمای ابی و موهای بور داشت و این اذییتم میکرد اون روز برای اولین بار کیر خوردم چقد بوی کیرشو دوست داشتم کیر 19 یا 18 سانتی سفید و واقعا کلفت با کله قرمز سوراخ یک سانتی ک نوک زبونمو توش میکردم و خیلی زود ابش اومد و ریختم از توی دهنم توی دستمال منو محسن با هم بودیم تا 3 سال هرروز همو میدیدم هفته ای 4 یا 5 باز از کون منو میکرد یا کیرشو میخوردم خونشون میرفتم مامانش خیلی دوستم داشت و میگفت اخرش عروسش میشم اکثرا اونجا بودم محسن هم 5 بار توی این 8 سال اومده خونمون یواشکی و تا یک شب و روز توی اتاقم میموند و خیلی استرس داشتیم اون شبا ولی باحال بود ما خیلی با هم خوب و عاشقونه بودیم و همه دوستامون حسرت رابطمونو میخوردن من ب جز وقتایی ک با دایی بودم ک خیلی کم شده بود ب محسن خیانت نکردم ولی 1 روز فهمیدم ک محسن با دخترای دیگه چت میکنه و قرار میذاره بهش گفتم ک فهمیدم دلیل خاستم ازش گفت اونا از کس میدن میخاستم تنوع پیش بیاد و از تو خسته نشم خیلی بهم برخورد خیلی گفتم من برات کم نذاشتم از هیچ نظر بارها هم گفتم بهت ک از کس بکن منو خودت نخاستی شرمنده شده بود و من باهاش قهر کردم تا 3 روز جوابشم ندادم اومد در خونمون اینقد منتظر موند ک وقتی مامانم رفت بیرون اومد تو از روی دیوار و اومد توی اتاقم بغلم کرد چسبوندم ب دیوار قول داد دیگه تکرار نکنه و ب خاطر 3 روزی ک قهر بودم باهاش لختم کردو 3 بار چوچولمو گاز گرفت و ی سکس محکم و خشخک خشک از کون منو کرد بدون هیچ بوس یا حتا مالیدنی گفتم انگاری ک بدهکارتم شدم ها ادامه نوشته
0 views
Date: August 24, 2018