زندگی سکسی من و خواهرم

0 views
0%

سلام اسم من حسینه 19سالمه این موضوعي هم که میخوام بگم واسه دوسال پیشه اون موقع من 17سالم بود تازه با داستاناي سکسی آشنا شده بود اونم از نوع سکس با خواهر باورم نمی شد که هستن کسایی که با خواهراشون سکس دارن قدم بلنده چشامم آبی بدنمم سفید ورزشکار نیستم ولی هيکلم رو فرمه خواهرمم یه دختر خوش قیافه و خوش هیکل که 15سالش بود منو خواهرم عاشق هم بودیم همیشه همو بغل میکردیم بیرون که می رفتیم باهم می رفتیم کلا باهم خوب و صمیمی بودیم ولی بعد داستاناي سکسی که خوندم همش میخواستم لباشو ببوسم یه هرکاری که مقدمه سکس باشه خیلی وقت از این فکرام گذشت تا یه روز پدر و مادرم واسه آوردن گلو چرم واسه باغچه خونه رفتن خونه بابابزرگم خواهرمم کلاس نقاشی بود خلاصه از ساعتی که خونه خالی شد همش داشتم به این فکر میکردم که چیکار کنم که باهاش سکس کنم یکم تو فکر بودم یهو ذهنم یه جرقه عجیب زد تصمیم گرفتم برم تو حموم دوش بگیرم خودمو لخت کردمو منتظر موندم خواهرم بیاد چند دقیقه ای موندم که دیدم در حیاط وا شد دیدم ابجيم اومد رفتم تو حموم ابو باز کردم رفتم زیر دوش دره حمومو باز گذاشتم که اگه ابجيم احتمالا اومد سراغ حموم منو لخت ببینه واسه همین کیرمو مالیدم تا سیخ شد دستم و گذاشتم رو کیرمو شروع کردم به دس کشیدن رو کیرم که یهو سرم و آوردم بالا دیدم ابجيم داره نگاه میکنه تا دید که دیدمش با یه عشوه ناز بهم گفت دیوونه بعد رفت منم درو بستم و دوش گرفتم رفتم تو اتاقم و یه سشوار کشیدم و رفتم تو آشپزخونه گفتم سلام آبجی خوشگلم خسته نباشی دیدم محل نميزاره رفتم دستاشو گرفتم بوسيدمش گفتم آخه زندگیه من تو اگه بامن حرف نزنی که من ميرم اونم پرید بغلم گفت دوست دارم داداشی نهار چی دوس داری درس کنم منم گفتم هرچی دوس داری رفتم رو مبل دراز کشیدم یکم با لپ تاپم ور رفتم و اینا نهار آماده شد خوردیم من رفتم که دراز بکشم ابجيمم اومد بغلم دراز کشید رو تخت دستم و بردم زير گردنشو محکم بغلش کردم یکم گذشت من کیرم داشت ميترکيد از شق صداش کردم جواب نداد دیدم خوابیده داشتم روانی میشدم از شهوت پاهای سفیدش از زیر دامن معلوم بود یکم با موهایش بازی کردم و سینه هاشم که خیلی باحال و گرد بودن یکم از پيرهنش معلوم بود خیلی کوچیک بودن ولی مثل نارنگی خخخ دیدم صدام کرد داداش جونم ساعت چنده گفت گفتم یکم مونده بشه چهار بعد گفت آخیش پس یکم دیگه بخوابم منم ناخواسته از شهوت رفتم جلو لباشو بوسیدم گفتم بخواب عمر داداش یهو گفت این چه کاری بود امروز بیشعور شديا اون از حمومت اینم از الانت تکرار نشه داداش گلم منم گفتم توهم پس یه بوس بده دیگه گفت باشه بیا بوست کنم منم لبامو بردم گفت نه دیگه نداشتیما قهر ميشما گفتم مرگ من ببوس اونم گفت آخرین باره ها بعد بوسید و منم کلی قوربون صدقش رفتم و زدم بيرون چند وقتی از این ماجراها گذشت تا اینکه یروز داشتم با لپ تاپم اهنگاي قديميو پاک ميکردم بعد پاک کردن رفتم تا تایید پاک کردنو از سطل آشغال ویندوز انجام بدم یه چیز دیدم باورم نشد اوردمشون بیرون دیدم خواهرم لخت خودشو مالیده با لپ تاپ از خودش فیلم گرفته کسش کاملا معلوم بود یه کس تپل مپل سفید خوشگل خوردنی تند تند با انگشتش ميماليدش باورم نمی شد بدنم به لرزه در اومد خیلی شکه شدم اعصابم خورد بود ولی خیلی خوشحال شدم که دیدمش لخته لخت گوشیم و ورداشتم بهش اس دادم کجایی آبجی قشنگم جواب داد که دارم میام خونه چیزی میخوای عشقم گفتم نه زود بیا دلم تنگ شده برات گفت ای جون الان میام داداشی جونم مامانمم داش خون رو جارو میکشید خلاصه ابجيم اومد و لباساشو عوض کرد اومد تو اتاقم پرید بغلم گفت قوربون دلت برم من که همیشه کنارتم دل منم تنگت بود داداشی خلاصه بوسيدمش گفتم یه چیزی بهت میگم قول میدی ناراحت نشی گفت داداش هرچی دوس داری بگو اگه من ناراحت شدم بخوابون تو گوشم منم یکم با مکث گفتم آبجی بدنت خیلی خوشگله سرخ شد گفت چطور مگه گفتم تو لپ تاپو دیدم فیلمی که گرفته بوديرو سرشو انداخت پایین گفت ببخشید داداش سر شکستت کردم بغلش کردم گفتم خيلييم خوشحالم بهش گفتم آبجی خیلی خوشگله اونجات مثل خودت نیش خند میزد ولی نگام نمی کرد خجالت میکشید گفتم ناراحت نباش آبجی قشنگم بعد کلی نازش کردم بازم رو فرم آوردمش گفتم دیگه ناراحت نباش آبجی قشنگ اونم منو بوسيدو گفت تو بهترین داداش دنیایی خلاصه اون روزم گذشت تا شب شد آخر شب وقت خواب بهش اس دادم چیکار میکنی یکم گذشت بعد جواب اومد هیچی داداشی خیلی دلم گرفته گفتم واسه چی گفت از تنها خوابیدن تو اتاق میترسم گفتم تنها نیستی من کنارتم نفسم بعد گفتم منم دلم گرفته گفت تو دیگه چرا تو که با دوس دخترات شادی منم گفتم راستش عاشق دختری شدم که دیگه با هیچ کس نمیخوام باشم فقط با اون گفت ای جون کیه حالا این خانوم خوش شانس منم نوشتم خودتي اجي دیگه جواب نداد منم خوابم برد صبح پاشدم دیدم ساعت سه بامداد واسه پيامک اومده نوشته بود داداش جونم ما زیاده روی کردیم نباید اينقد باهم مهربون و راحت باشیم تقصیر من بود بابت اون فیلم متاسفم خیلی دوستت دارم داداشی رفتم صورتمو شستم دیدم کسی نیس رفتم دیدم ابجيمم خوابه یه تیکه نون خوردم رفتم تو اتاقم به خواهرم اس دادم گفتم آبجی میدونستم خوابه صبر کردم تا بیدار شه نیم ساعتی گذشت جواب داد جونم گفتم بیام اتاقت کسی خونه نیس گفتش بیا داداشم رفتم پیشش کنارش دراز کشیدم بوسيدمش گفتم به حرفای ديشبم فک کردی گفت داداش تمومش کنیم کمتر باهم حرف بزنیم بزار سخت نشه گفتم چی سخت نشه گفت همین علاقه ای که داره همه چیرو خراب میکنه گفتم توهم بهم علاقه داری چیزی نگفت بهش گفتم بخوای یا نخواي از این به بعد صدات میکنم خانومم اونم فقط میخندید گفت حتما منم باید صدات کنم آقا گفتم آره خوب بعد گفت دیوونه ابرومون ميره خلاصه محشور زدم تا صدام کنه آقا بعد از اون روز مثل زنو شوهر باهم حرف میزدیم تا اینکه یه روز من بیرون بودم زنگ زد گفت آقای گلم نمیخوای بیای خونه من تنها ما گفتم بابامامي کجان گفت رفتن خونه بابابزرگ ولی زود ميانا توهم زود بیا خونه منم فوری رفتم سمت خونه وسط رامم با بدبختی یه ترامادول خریدم چون میدونستم که امروز همه چی تمومه و قراره باهم سکس کنیم رسیدم خونه رفتم تو اتاقش پرید بغلم گفت دیگه تنهام نزار میترسم صورتشو با دوتا دستام گرفتم لبامو بردم چسبوندم به لباش اونم دیگه ميدونس قراره چی بشه یکم لب گرفتیم من رفتم قرصو خوردم اومدم بغلش کردم و کلی باهم لب گرفتیم گفتم بابا اینا کی میان گفت خیالت راحت اونا نمیان ما باید بريم خونه بابا بزرگ شام اونجاییم گردنشو خوردم براش همش قوربون صدقه هم می رفتیم دستم و گذاشتم رو سينش یکم مالیدم اونم دستش و رسوند رو کیرم گفت وااي کیر اقام واسم چه بزرگ شده میخوام ببینمش من گفتم اول باید لباساي تورو درارم بعد گفت وای خجالت می کشم منم کم کم شروع کردم اول پيرهنشو بعد کرست کوچلوشو بعد دامنو شرتشو در آوردم اون کس تپل خوشگله دل منو برده بود طاقت نیاوردم دستم و گذاشتم روش تند تند ماليدمش آهش دراومد بدنش می لرزید واسه اولین بارش بود منم لخت شدم کیرمو گرفت گفت چه باحاله حالا باید چیکار کنم گفتم فقط بکنن تو دهنت مثل آبنبات بخور از اینکه یه دختر خوشگل ناز داشت کیرمو میخورد شهوتم بترکون بالا بود گفتم بخواب میخوام کوسو کونتو بخورم گفتش یعنی میخوای بکنی تو کسم بعد من دیگه زنت میشم که گفتم ن فقط میخوام بخورم خوابید خوردم کسو کونشو خیلی نرمو باحال بود زبونمو میزدم به سوراخ کونش ميگف مومورم میشه یکم خوردمو بعد گفتم بیا بغلم پرید بغلم پاهاشو دور کمرم حلقه زد کیرمو رو سوراخ کونش گذاشتم یکم فشار دادم دردش گرفت لبامو گذاشتم رو لباش ازش لب گرفتم از زيرم یواش یواش کيرمو فرو کردم تو کونش خیلی دردش گرفت یکم گذاشتم بمونه اون تو بعد با دوتا دستام سینه هاشو مالیدم بعد کمرشو گرفتم بالا پایین کردم تقریبا کيرم تا آخر تو کونش بود میگفت داداش جونم بالا پایین نکن بزار همون تو بمونه حال کردم با کیرت منم یکم گذاشتم بمونه لب دادیم بهم منم آروم میکردم بعد من خوابیدم رو تخت گفتم یکم خودت بالا پایین کن اونم بالا پایین ميپريد خیلی دردم گرفت بعد طاقت نیاورد روم دراز کشید گفت لبامو بخور داداشی منم آروم میکردم تو کونشو لباشو میخوردم دیگه داشتیم ميمرديم آب من داش میومد کیرمو در آوردم گفتم ابمو بریزم رو سینه هات گف بریز بعدش اون دراز کشید منم یکم جلق زدم و ابمو ریختم رو گردنو سينش بهش گفتم چطور بود گفت ما خیلی کسخليما چرا تا الان اينکارو نکرده بودیم بعد یکم باهم عشق بازی کردیم دوش گرفتیم و رفتیم مهمونی بعد اون روز خیلی زندگيمون محشره هروقت تنها باشیم باهميم واقعا من نمیدونستم سکس با خواهر اينقد شهوت انگیزه مثل زنو شوهر باهم با اس حرف میزنیم بعد از اون سکس ما هزاران بار باهم رابطه داشتیم ولی پیشنهاد میکنم کسی اينکارو نکنه چون هم حرمته خواهر برادری شکسته میشه هم دیگه جدایی ناپذيره خودمم موندم تو گل ولی اگه سکس باحالو توپ ميخوايين فقط با خواهر نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *