زندگی که سایز ما نبود دنیا بر وقف مراد ما نبود

0 views
0%

سلام خدمت دوستان شهوانی من برای اولین باره که داستان مینویسم و اگر مشکلی داشت ببخشید راستش این داستان فقط راویش منم و واسه کسه دیگه ای اتفاق افتاده راست یا دروغشو خودتون قضاوت کنین خب بگذریم داستان از یه پسری به اسم شهیاد شروع میشه مستعار شهیاد وقتی از سوم ابتدایی سرو گوشش درباره یه سری مسایل میجنبه با یه سری از رفیقاش دم خور میشه بحث ها شروع میشدو میگذشت این چند سال زندگی از سوم ابتدایی تا پنجم خیلی زود میگذره داستان ماهم تازه از پنجم ابتدایی شروع میشه راستش شهیاد با دوستاش واسشون جالب بودو بیشتر بحث سکسو چیزایی که بین یه دختر پسر اتفاق میفته حرف میزدم و با اینکه تو سن کم خیلی چیزارو میدونستن از خیلی چیزا هم بی خبر بودن طرز فکر بچه گونه به جایی رسیده بود که شخصیت جومونگ براشون یه استوره شده بود در مقابل سوسانو و صحنه های اصلی فیلم افسانه جومنگو وقتی میدیدن نیمه سکسی واسشون جالب میشدو باهم بحث میکردن از زبان شهیاد میگم دقیق یادمه اون موقه ها معمولا بزرگ تر از ماها هم زیاد تو نخ دختر نبودن اما در عوض بیشتر تو فکر فیلمای نیمه سکسی سکس بودن خلاصه اون دوران گذشت دورانی که سوسانو عشق یه مشت بچه ابتدایی بود که با استورشون لب بازی میکرد و من وارد دوران راهنمایی شدم از زبان شهیاد که وارد دوره راهنمایی شده من خیلی دیگه بیشتر درباره عشق و حس دوس داشتنو حس سکس بیشتر میشنیدم از دور وریام خب خلاصه هر ادمی دوس داشت تو رده سنی من بیشتر بدونه ولی از همه این قضایا که بگذریم مثه روز واسم روشن بود که حالا حالا ها نمیشه با جنس مخالف رابطه داشت و ته عشقو حال ما این بود به شماره ای که از دوستو رفیقای بزرگترمون میگرفتیم زنگ میزدیم و دقیق یادمه که اب عشق میریخت که البته اینم بر نمیگرده به اول راهنمایی و از اوایل دوم راهنامایی شرو شد اهل دختر بازی نبودم یعنی کسی نبودم که بخوام منت بکشم از بچگیم این کار واسم سخت خیلی داستانا درباره دختر پیش اومد که انارو اگه خاستید خلاصه از زندگیمو مینویسم بگذریم شهیاد کم کم که سرو گوشش جنبیده بود از اطرافیان جق رو شنیده بود امتحان میکرد اما اول راهنمایی نتونیت درکش کنه یعنی چیزی به اسم اب منی نداشت گذشت و اول راهنمایی با خیلی از داستانایی که پیش اومد شد دوم تابستون اول راهنمایی تازه بعد چن بار امتحان چن قطره از یه چیزی ازش ریخت و این نشون دهنده اغاز این ماجراها و بلوغ جنسی بود شهیاد یه بچه محل داشت به اسم امیر مستعار خیلی خپل و سفید بود شهیاد با این امیر تازه اشنا نشده بودن اونا از یه سال پیش همو میشناختن یعنی وقتی شهیاد اول راهنمایی بود امیر اینا تازه اومدن تو محل سهیاد اینا شهیاد یه دوست به اسم محمد مستعار داشت خلاصه دست روزگار یه طوری میشه که این 3 نفر که باهم هم محلی بودن یه مدت خیلی باهم میپریدن اون موقعه ها تو محل شهیاد اینا کلی ساختمون نیمه کاره بود تو شمال کشور یکی از شهر ها که اسم نمیبرم یه روز شهیاد و محمد امیر برای دور زدن سرک کشیدن به یکی از این ساختمونا میرن بعد نشستن حرف زدن کلی شوخی خنده یهو امیر که همون تپله بود کفت بچه ها میاید دست بوس پا بوس شهیاد و محمد جا خوردن منظورو دستو پا شکسته فهمیدن یه سری بحثا بینشون شد اون روز گذشت خب حقم داشتن اخه تاحالا واسشون پیش نیومده بود و یهو تو موقعیت قرار گرفتن بعد چن وقت شهیاد رو به محمد کردو گفت داستان اون روزو بادته اونم گفت اره و بعد اون گفت منو اون دست بوس پا بوس کردیم و فکنم این امیر خپله میخواد یه حالی بهمون بده بش گفت خب چی کردید گفت اولش واقعا دس بوس پا بوس بود اما بعد من کرم رو بهش نشون دادم و اونم کوتش رو و مال هم دیگه رو دی زدیمو بهم نشون دادیم البته نا گفته نمونه که محمد 1 سال از شهیاد امیر خپل کوچیکتر بود خلاصه با این حرفاش گوش شهیاد تکون خوردو سعی کرد یه روز با امیر خپل تنها باشه اون روزم رسید بعد از کلی حرف بحثو شهیاد به همونجا کشوند و واسش خیلی جالب بود و امیر خپل شلوارشو کشید پایت و کونشو به شهیاد نشون داد شهیاد با تعجب نگاه کرد یه کون سفید با کمی جوش اما بدونه به خال مو خب انتظاریم جز این نداشت اونم تو سن 12 13 سالگی و خیلی حال کرد و کیرش راست شد و امیر خپل با کیرش ور میرفت شهیاد از اولش گفت که فقط میکنه امیر خپلم با کمال میل قبول کرد البته هر از گاهی دست از رو شلوار به کون لاغر شهیاد مینداخت شهیاد و محمد لاغر بودن خلاصه اون روزم اونا تو یه ساختمون کلی بهم دست زدنو شهیاد از رو شلوار کلی امیر خپلو میمالیدو بهش میچسبوند اما هنو وقتش نشده بود که بتونه خیلی راحت شلوارو بکشه پاینو یه کاری بکنه انیر خپل اولین بار بود که میخواست بده و شهیادم واسه اولین بار میخواست بکنه خلاصه اون روزن گذشت اینا 3 نفر که باهم بودن با کلی دیگه از بچه های محلشون باهم هر شب قابم باشک بازی میکردن همه جا هوس داشتن واسه امیر و امیرم واقعا میخواست تو بازیا کای باهم رو شلوار حال میکردن یه جایی بود پر از علف های یلند بعد چن باری بازی کردن طی روز های مختلف شهیاد به امیر میگه بریم اونجا قایم شیم و امیرم قبول میکنه به محمد میگن نیاد شهیاد اون به هوای قایم شدن میبره تو علفای بلند و بی معطلی شلوارو میکشه پاین بازم همون صحنه یه کون سفید چاق نرم واقعا نررررم ایندفه شهیاد نتونیت خودشو نگه داره و تو علفای بلند شلوارشو کشید پاینو کیرشو که به گفته امیر خیلی کلفت بود میمالید به لپای کونشو لا پا میذاشت اما بازن اینم استارتی تبود واسه شروع هم مکانش خوب نبود هم هر عان احتمال پیداشدن بود به هر حال بازم گذشت تا رسید به روزی که شهیاد امیرو دید و پرسید کجا میری کفت میرم گل کوچیک جام گذاشتن بیا اونم یهو به فکر این افتاد که با امیر برن تو پارکینگشون یه حالی کنن تازه محمدم نبود که شاخ باشه از اونطرفم همه بچه محلا تو کل کوچیک جم بودن خلاصه به انیر کفتو رفتن تو پارکینک سری وقتی درو بست چسبوند بهش هی امیرو مالید دستو میکرد تو شلوارشو لپای کونشو میگرفتو فشار میداد خلاصه شلوارو شرت امیر خپلو کشید پابین شلوار خودشم کشید پایین کیرش داشت منفجر میشد امیرو نیم خیز کرد به همون حالت که سر پا بودن کفت کمرتو بده پایند خم شد امیرم اون کارو کرد حالا واسه اولین بار سوراخ انیرو میدید سه سوراخ کوچیک صورتی انگشت میخواست بکنه توش اول نرفت بعد تف زد و انگشت کرد تو امیر خپل جمع شد شهیاد گفت جمع نکن و شل کن امیر هم هر از چن گاهی با کیر شهیاد ور میرفت تا اینکه شهیاد خاست بکنه تو سوراخ امیر که داخل نمیرفتو امیر خودشو جمع میکرد به امیر گفت باز جمع نکن و یهو سر کیرشو با فشار کرد داخلو درد گرفتن انیرو متوجه شد با اخش اما شکم امیرو از پشت با دستش قلاب کرد و گذاشت بره توش و جا باز کنه بعد امیر گفت که اروم تر با این حرفش شهیاد چنتا تقه محکم زد و امیر داشت از درد به خودش میپیچید ولی شهاب بعد چن دقیقه بیرون کشید و خبری از اب نبود که بریزه دلیلشم معلوم بود از هیجان بود بعد امیر هی میمالید کون خودشو میگفت درد داره شهیاد ترسیده بود یه نمه دلداریش داد خب هر 2 اماتور بودن نه پورن استار بودن نه یه ادم حرفه ای بعد که امیر یه ذره بهتر شد رفتن به سمت محل برگذاری مسابقه و اون شبم به فکرو خیالا و خنده شوخی ها و بازی هاش تموم شد اما این تازه استارت داستان شهیاد بود خودم بعد ها شاهد بودم شهیاد چه اتفاقاتی براش میفتاد و چه داستان هایی واسش رقم خورد اظهار پشیمونیشم بعد این داستانو داستانای دیگه واسه خودش حکایتی داشت اگه خوشتون اومد نظر بدین زندگی شهیادو کامل با فرازو نشیبا و کارای دیگش بنویسم شاید تیکه های سکسیش زیاد نباشه اما داستان زندگیش واقعا بعضی وقتا غمناکه ادامه دارد تاریخ 1394 9 8 نوشته

Date: April 28, 2022

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *