با سلام من رامین هستم 24 سالمه اهل یکی از شهر های تبریز قدم 170 و وزنم هم هست 60 کیلو قیافمم وهیکلم هم معمولیه در ضمن هر چی مینویسم حقیقته کی هم دوس نداره نخونه یا فش نده من از بچگی خیلی به پوشیدن لباس زنونه علاقه داشتم خیلی دوس داشتم که لباس زنونه بپوشم ومثل دخترا ی دوس پسر داشتم ولی ماجرا از اونجا شروع شد که ی دوستداشتم به اسم ارش البته اسمه مستعارشه که 25 سالشه ی سال از من بزرگتره ی چن باری باهم شیطونی کرده بودیم ولی از اونجا شروع شد من 23 سالم بود ی شب وقتی تنها بود منو دعوت کرد خونشون منم قبول کردم ورفتم اومدیم فیلم نگاه کردیم موقع خواب شد اومد جاهامونو کنار هم انداخت موقع خواب نمیدونم چی شد حرف ازسکس شداونم ی پیشنهاد داد که چه میشه ماهم باهم سکس کنیم ولی من مخالفت کردم انقدر اسرار کرد تا من راضی شدم اونشب ی سکس دوطرفه والبته لاپایی باهم داشتیم من نقش مفعولو دوس داشتم ولی از ترس ابروم گفتم دوطرفه باشه خلاصه کنم ی چن باری هم باهم سکس داشتیم دیگه سکس لاپایی عادی شده بود ولی من نمیخواستم اون سرد بشه خلاصه ی شب تو اس بازی هابهش حسمو گفتم و گفتم دوس دارم زنش بشم از هر دری سخن گفتیم و در اخرشبرام ی اسم انتخاب کرد اون اسم هم سحر بود از این که تونسته بودم حسمو بهش بگم بسیار خوشحال بودم تا اینکه ی روز خونمون خالی شد منم باهاش قرارامو گذاشتم که شب بیاد خونمون من رفتم داخل پرانتز بگم قبل اون منو چن بار پسرعمم کرده بود حموم موهای زایدمو زدم رفتم خرید یدست تاپ وشلوارک سکسی دخترونه خریدم اومدم خونه اولش قشنگ نشستم ارایش کردم بعدش لباس هارو تنم کردم و خودمو توایینه نگاه کردم بدک نشده بودم خلاصه رفتم دستشویی خودمو تمیز کردم منتظر دوستم شدم ساعت 9 شب اومد ولی روم نمیشد درو باز کنم نمیدونم چرا ولی ازشخجالت میکشیدم از در که وارد شد تا منو دید اولش خندید ولی بعدش باورش نمیشد که من این مدلی بشم اومدم ازش پذیرایی کردم در ضمن در طول پذیرایی همش مثل زن شوهر باهم برخورد میکردیم مثلا میخواست میوه بخوره مینشستم بغلش براش پوست میکندم میخورد یا از هر فرصتی که میشد منو بغل میکرد موقع خواب شداومدم واسه دوتامون ی جا انداختم ولی این بار رفتم سر کمد لباس های مامانم ی شورت سوتین مشکی طرح لامبدا پوشیدم با ی لباسخواب حریر بلند زیرشم ی جفت جوراب مشکی شیشه ای بلند پوشیدم اومدم بیرون از اتاق رفتم بغلش گفتم عشقم از امشب دیگه زنت منم دوباره بغلم کرد لبامون تو هم گره شد از لبامون روهم بود با دستاش داشت باسنمو میمالید کمکم انگشتشو رسوند به سوراخم یکم که اینطوری بازی کردیم پاشد لباساشو در اورد فقط شورت پاش ماند لباس خواب منو هم از تنم در اورد و دوباره افتاد روم اینبار رفت سراغ گردنم بعدش رفت سراغ سینه هام اینقدر خورد که دیگه من از حال رفتم بعدش بهم گفت برگرد گفتم به اینزودی گفت ن هنوز کارت دارم برگشتم اول از رو شورت کونمو بوسید بعدش شورت لامبدامو زد کنارشروع کرد به لیسیدن سوراخم کمکم انگشتشو خیس کرد کرد تو کونم درد داشتم ولی زیاد نبود یکم که با سوراخم بازی کرد پاشد شورتشو داد پایین گفت حالانوبت شماس سحر جون الا نوبت من بود که واسش سنگ تموم بذارم اولش سرشو بوس کردم بعد اروم کردمش تو دهنم شروع کردم به ساک زدن اینقدر براش خوردم که ارضا شد ابشو ریخت تو دهنم منم تفش کردم اون طرف رفتم دهنمو شستم اونم رفت کیرشو شست اومد دوباره افتادم به جون کیرش اینقدر خوردم تا دوباره سیخ شد رفتم از کشو مامانم ی کرم اوردم یکم زدم به سوراخم یکمم زدم به کیرش من دراز کشیدم و شورتمو از پام در اوردم اونم دراز کشید روم کیرشو هی فشار میداد به سوراخم در ضمن یادم رفته بود بگم کیرش14 سانته و نازک اما خوش تراشه اروم اروم با زحمت سرشو کرد تو چون قبلا داده بودم الکی که کونم سوخت درش بیار مردم که بعدا نگه کونی بودی ما خبر نداشتیم راستشدرد داشت ولی قابل تحمل بود خلاصه اروم اروم تا ته کرد تو دیگه شروع کرد به تلمبه زدن انقد کرد که خسته شد من هم درد داشتم هم لذت میبردم تو چند مدل دیگه هم منو کرد اخرم ابشو ریخت تو کونم منم با جلق زدن خودمو خالی کردم تا صبح خوابیدم بغلش وی بار هم صبح موقع رفتن منو کرد رفت بعد از اون باهم زیاد سکس داشتیم تو داستانهای بعدی میگم من قبل این ماجرا باز شده بودم توسط پسر عمم تازه این اول زنپوشی من بود اگه بد نوشتم غلط املایی داشتم به بزرگی خودتون ببخشید من زیاد بلد نیستم داستان بنویسم ولی قسم میخورم که این حقیقته در ضمن در اخر داستانم بگم من دنبال ی زوج هستم که منو به عنوان ی زن بپذیرن اگه خوشتون اومد ادامشو مینوسم شرمنده اگه طولانی بود لطفا فحش ندین در ضمن به زودی عکسامو هم تو سایت اپ میکنم ادامه نوشته سحر
0 views
Date: August 23, 2018