زنپوشی من و سکس سه نفریمون ۲

0 views
0%

8 2 9 86 9 9 88 8 4 8 9 85 9 86 9 88 8 3 9 8 3 8 3 9 87 9 86 9 81 8 1 8 9 85 9 88 9 86 1 قسمت قبل قسمت اول داستان براتون گفتم ک با احمد که تو یک شهر دیگه زندگی میکرد اشنا شدم و برای سکس باهاش رفتم خونه دوستش اون نتونست باهام خوب سکس بکنه و دوستش هم نخواستم باهاش باشم و رابطه بدی داشتم بعد اون ماجرا که من برگشتم خونه ما ارتباط داشتیم و پیام میدادیم بهم احمد با اون الت بزرگی که داشت واقعا منو درگیر خودش کرده بود و تا شهوتی میشدم یاد اون روز می افتادم فیلم های سکس سه نفری که میدیدم منم دلم میخواست رابطه خوب سه نفری داشته باشیم ولی واقعا احمد ناشی بود من بعدا متوجه شدم ایشون خود ارضایی میکنه که حسی براش نمیمونه موقع سکس در هر صورت من دلم میخواست باهاش ی رابطه خوب داشته باشم یک مدت گذشت یک روز من برای مسافرت و گردش با خانوادم رفته بودیم شهر احمد اینا باهاش تماس گرفتم گفتم من بهت نزدیکم ولی از شانس بد من اون دور بود میگفت رفتیم کوهستان پیش کندو های عسل و یه مدت میمونیم پیششون ولی من گوشم بدهکار این حرفا نبود میخواستم باهاش باشم دوباره دلم هوس سکس کرده بود با خانوادم خونه فامیل هامون بودیم من پیچوندم ماشینو برداشتم تنهایی رفتم تاناکورا لباس های سکسی زنونه بخرم اونجا لباس های تازه و دست دو سکسی عالی میفروختن اولش تصمیم گرفتم برای اولین بار کفش زنونه بگیرم رفتم نگاه کردم اخرش یک کفش زنونه مشکی پاشنه بلند سکسی که بندش میپیچید دور پا خریدم سایز ۴۱ خریدم سایز پای خودم امیدوار بودم اندازه بشه بعد رفتم دنبال لباس سکسی یک فروشگاه فقط لباس زیر سکسی میفروخت رفتم به بهونه خرید برای یکی دیگه گفتم چیزایی ک میخواستم رو دادن یک جوراب شیشه ای ساق بلند مشکی گرفتم با یک بند جوراب یک پیرهن توری گرفتم و یک بادی یکسره هفتاد تومن هزینش شد قشنگ یادمه اوردمشون پنهونشون کردم تو ماشین برگشتم پیش خانواده امیدوار بودم که احمد بیاد و و بتونیم رابطه داشته باشیم ولی نشد ما داشتیم بر میگشتیم و اون تازه راه افتاده بود من نمیتونستم بمونم چون رانندگی میکردم بالاخره برگشتیم شهر خودمون همین که من رسیدم رفتم حموم دوش گرفتم و تمام مو های بدنمو اصلاح کردم شب خسته هم بودم رفتم اتاقم درو بستم با احمد چت کردم احمد دوباره میخواست منو ببره پیش دوستش اولش اعصابم خورد بود از دوستش اصلا خوشم نمی اومد ولی شهوتی بودم اون بهم گفت باهم همزمان سه نفری سکس کنیم دفه قبل که دوستم بعد من اومده اتاق تو ندادی بهش نارحت شده این دفه باهم سکس میکنیم منم از سر شهوت قبول کردم تازه خوشمم اومد از پیشنهادش قرار شد استراحت نکرده صبح دوباره بکوبم برم شهر اونا سه ساعت فاصله تا باهم باشیم من تو اتاقم لباس هایی ک خریده بودم هیجانیم میکردن دوس داشتم بپوشم زود لخت شدم لباش هامو پوشیدم یه ساق بلند مشکی نازک و نرم مث ابریشم با بند وصلش کردم به کمرم یه شورت لامبادا مشکی توری یه سینه بند مشکی از روش یه پیرهن توری پوشیدم وای چی شده بودم از خودم عکس گرفتم فرستادم برای احمد دیوانه شده بود با همون وضع درو بستم خوابیدم استرس نمیزاشت بخوابم ولی خسته بودم صبح ساعت هفت بیدار شدم به بهونه کوه نوردی گفتم میرم بیرون لباس های مردونه رو مثل سابق از روی لباس سکسی ها پوشیدم طوری ک مشخص نشه و رفتم ترمینال که با اتوبوس برم ساعت یازده شد رسیدم پیاده شدم به احمد زنگ زدم گفت رفتم بانک تا بیست دیقه میام منم نشستم رو نیمکت بیاد یهو دیدم دوست بی ریختش از دور داره میاد اومد سلام کرد پیشم نشست من زیاد صحبت ندارم با اون تو سکوت باهم نشستیم تا احمد رسید باهم سه نفری راه افتادیم بریم خونه شون یه مسیر تاکسی گرفتن تا رسیدیم دوستش اول رفت سرو گوش آب یده بعد ما رفتیم رفتم خونه دیدم مرتب کردن پرده کشیدن پنجره رو جا انداختن برامون بهشون گفتم بیروت اتاق منتظر باشن تا اماده بشم صداشون کنم استرس تمام وجودمو گرفت باز عذاب وجدان اومد سراغم متوجه اشتباه دوباره ام شدم بازم میخواستم برگردم ولی دو دل بودم میدونستم الان قراره دو نفر بکننم از طرفی ترس از طرفی شهوت شلوارمو باز کردم تا نصفه که دادم پایین لباس های زنونه تو تنم رو دیدم همه چی یادم رفت تحریک شدم شلوارمو لباش هامو در اوردم حالا من جوراب ساق بلند مشکی نازک پام بود با بند و یه شورت لامبادا و سوتین مشکس و پیرهن استین بلند توری و از روی اونا یک تاپ بلند یا همون سارافون پوشیده بودم کفش های پاشنه بلند رو هم در اوردم پوشیدم نمیتونستم روشون واستم نشسته پوشیدم و خوابیدم تو جام حس خجالت میکردم الان اینا بیان و از خجالت بلند صداشون نکردم با گوشیم تک انداختم به احمد و خودمو زدم به خواب دیدم دوتاشونم اومدن تووو من یه ملافه انداخته بودم رو خودم و به شکم خوابیده بودم احمد زود اومد لخت شد سریع خوابید روم خیلی حس خوبی داشت کیرشو از رو ملافه میمالید بهم هنوز ندیده بودن چی تنمه دیدم دوستش داره نگاه میکنه فقط احمد بهش گفت لخت شو بیا در حالی ک خودش کیرشو میمالید ب کونم خیلی خوب بود هیجان داشتیم احمد پاشد از روم اومد زیر ملافه دوستش هم اومد اون طرفم خوابید احمد قدش بلند بود کیرش بزرگترین کیری بود ک من دیده بودم دوستش هم با این که قدش کوتاه بود کیر بزرگی داشت همین ک دیدن چی پوشیدم شروع کردن به دست مالی کردن نمیدونید چه حس خوبی بود منم کیر دوتاشون رو تو دستم گرفته بودم احمد گفت میخوری جوابی ندادم به دوستش گفت پاشو بلند شدن جلوم واستادن احمد کیرشو اورد ساک بزنم منم ناچار خوردم براش تو دهنم جا نمیشد که نوبتی کیرشون رو میخوردم شده بود عین این فیلم پورن ها من خوابیدم به شکم احمد اومد جلو صورتم دوستش کاندوم کشید رو کیرش میخواست اول اون بکنه منم یکم وازلین زدم دوست احمد خوابید روم کیرش خیلی سفت شده بود کیرشو داشت فشار میداد تو کونم یواش یواش که کونم باز شد شروع کرد تلنبه زدن احمد میترسید این اذیتم بکنه دردم بیاد بزارم برم تا دید داره میکنه خیالش راحت شد اونم کیرشو کرد دهنم ادم قبلش فک میکنه چیه ولی وقتی واقعیشو حس میکنی درشتت شهوت انگیزه ولی خیلی چیز عجیبی نیست ولی خیلی باحاله واقعا داشتم لذت میبرددم دوستش تلنبه میزد احمد هم کیرشو میکرد دهنم لیس میزدم میخودرم تا اینکه آب دوستش اومد کیرشو کاندومشو در اورد کشید کنار نشست حالا من موندم و احمد گفتم یکم صبر کن قبول کرد رفتم به کمر خوابیدم اون کاندوم کشید رو کیرش اومد نشست وسط پام پاهامو که ساقبلند پام بود با کفش خوشگل سکسی انداخت رو شونه هاش داشت لمسم میکرد با دستاش و کیرشو میمالید ب کونم کونم باز شده بود دیدم همون مدل داره کیرشو میفرسته تو کونم درد نداشتم فقط لذت بود ولی کیرش خیلی بزرگ بود تا اخرش میکرد این دفه استرس نداشت خیلی بهتر شده بود کیرشو حس میکردم پاهامو مییوسید و کونمو میکرد تلنبه که میزد صدای سکسمون بیرون میرفت من آه و ناله میکردم اون با سیلی میزد ب رونم باسنم گفت برگرد سگی بشین نشستم دوربینم رو دادم فیلم بگیره حسابی کیرشو تا ته میکرد در میاورد پنج شیش دیقه اینطوری کرد خسته که شد من پاشدم واستادم دولا شدم اونم اومد از پشت کرد تو کونم دیدم دوربین روشنت گذاشتم لای پاهامون از زیر فیلم بگیره حسابی این مدلی کرد منو دستشو میکشید به جورابم به پاهام بعد سیلی میزد و تلنبه میزد خسته شد نشستم به پهلو خوابیدم اومد کرد تو کونم متوجه شدم خسته شده من داشت ابم می اومد اون ک داشت میکرد من ابم اومد ریختمش تو ی دستمال کاغذی دوست احمد هم داشت از بیرون اتاق نگاهمون میکرد و دیگه حس دادن نداشتم اونم خسته گفت من ک ارضا نشدم گفتم لاپام بزار اومد کیرشو میمالید ب جورابم و لای پاهام گذاشت گاها کیرش میخواست بره تو کونم خودمو میکشیدم عقب اخری آبش اومد راحت شد منم پاشدم جمع کردم دوش هم نگرفتم لباس هامو در اوردم تازه یادم افتاد لباس زیر با خودم نیاوردم بدون لباس زیر لباس هامو پوشیدم و راه افتادم وقتی رسیدم خونه رفتم اتاقم فیلم هایی ک گرفته بودیم رو دیدم دیگه کم اورده بودم اخرین درجه شهوت رو همونجا دیدم هیچ وقت دیگه حسی به اون خوشی و شهوتناکی بهم فک نکنم دست بده مخصوصا دیگه مثل سابق نیستم اصلا از زنپوشی خوشم نمیاد دیگه اون شیطنت ها مال ی دوره ای بود و دست خود انسان هم نیست چون من چیزی نمیدونستم از سکس از اول راهنمایی همچین حس هایی رو داشتم من فکر نمیکنم مقصر صد درصد این روابط من باشم چون منم مثل کسی که میل به کردن داره میل به دادن داشتم البته الان دیگه ندارم حس هام تغییر کردن ولی تو درستی یا غلطی این ماجرا ها نمیتونم قضاوت کنم درست یا اشتباه من لذت هایی رو بردم که در رابطه با خانوم ها هیچ وقت به اون حد لذت نمیرسم حتی با اینکه الان میل به همجنس اصلا ندارم این دست خودم نیست نوشته پویا

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *