حدود چند ماه قبل كه سال تحويل شده بود خانواده ي ما با چند همسايه به سمت شمال برا تفريح مسافرت كرديم.در اين مسافرت زن همسايمون كه اسمش مينا بود و حدود 30-35 سال سن داشت خيلي مورد توجه من بود.مينا زني بود خوش هيكل با باسن بزرگ كه خيلي حشري بود ولي سينه هاش زياد بزرگ نبودو از نظر من هم مشكلي نداشتند.بعد از اين مسافرت ما با آقا رضا (شوهر مينا)صميميتر شديم بطوريكه هر هفته تو خونه ي يكي جمع مي شديم.
البته اين را هم بگم من خيلي مينا رو تحت نظر داشتم و راستش خيلي خجالت ميكشيدم كه موضوع رو با او در ميان بگذارم و از او طلب سكس كنم.در هر حال……
مينا هم زني نبود كه به هر كي بله بگه چه برسه به من 19 ساله كه تازه مي خواستم كنكور بدم.بعد از اينكه كنكورمو دادم پدرو مادرم قرار شد براي يك جشن عروسي به تهران برن وتا يك هفته خونه خالي بود.برادرم هم هر روز صبح زود به كار ميرفت و شب به خونه برمي گشت.
اين را هم بگم كه مادرم بعضي وقتها به خونه ي مينا ميرفت و هميشه مجالسه زنانه تشكيل ميدادندوخلاصه مينا با مادرم خيلي صميمي بود.
در اين مدت كه پدرومادرم تو مسافرت بودند منم مشغوله تماشاي تلويزيون وبازيهاي كامپيوتري بودم. زياد نميتونستم خودمو مشغول كنم تا اينكه …………………..
در يكي از همين روزها زنگ تلفن زده شد.من مشغوله تماشاي تلويزيون بودم.زود صداي تلويزيونو كم كردم تلفنو برداشتم.ديدم مينا پشت خطه .
_سلام
_سلام مينا خانم
_سلام آرمين خوبي؟
_بله مرسي
_مي خواستم بگم كه مامانت قبل از رفتن به تهران يه پاكت خريده بود و گذاشته بود خونه ي ما و يادش رفته بود بيادو اينو ببره .بي زحمت بيا اين پاكتو ببر.
_باشه همين الان ميام
اولش خوشحال شدم كه ميتونم مينا رو ببينم ولي بعدا ديدم كه بايد بخاطره پاكت اونجا برم.بهرحال تلويزيونو خاموش كردم و به خونه ي مينا اينا رفتم.خونه ي اونا فقط 20 قدم با خونه ي ما فاصله داشت و ميدونستم كه آقا رضا هم زودتر از ساعت 9-8 به خونه برنميگرده.
در خونشونو زدم و منتظر موندم.در باز شدو داخل شدم مينا رو با يه چادره رنگي پشته در ديدم كه واستاده.سلام كردمو داخل شدم.
_پاكت كجاست؟
_تو اتاقه برو بردار
با اجازه وارد اتاق شدم ولي هرچي اونور اينور نگاه كردم پاكتي پيدا نكردم.همين كه برگشتم كه بگم پاكت كجاست ديدم كه مينا چادرو انداخته رو زمين و با يه شرت و كرست جلوم واستاده.همون جور هاج و واج داشتم به مينا نگاه ميكردم.اول مينا شروع كرد:
_آرمين جون بنظر تو من زن خوشگليم؟
منم كه هنوز تو شوك بودم گفتم:
_ببخشين مينا خانم پاكت كجاست بدين برم.
_بابا پاكتي در كار نيست مي خواستم تو رو ببينم.جوابمو ندادي؟
كيرم ديگه داشت سيخ مي شد كه با پر رويي گفتم:
_شما خانم حشري و خوشگلي هستين ولي من بايد برم.
ولي مينا با يه حركت سريع منو بغل كرد و نذاشت حرفمو تموم كنم.لباشو رو لبام گذاشت .كيرم سيخه سيخ شده بود.ديگه داشتم كنترلمو از دست ميدادم ولي با يه حركت سريع خودمو از مينا جدا كردم.مينا با تعجب به من گفت:
_نكنه تو منو تو اين مدت نمي خواستي؟
با يه لحنه نرم ولي رسمي گفتم:
_نه مينا خانم من 4 ماهه كه مي خوام باهاتون رابطه داشته باشم اما………….
_اما چي؟
_ديگه نميتونم به چهره ي آقا رضا نگاه كنم.
_مينا كه داشت منو مسخره ميكرد گفت:
_با رضا 3 هفته ست كه يه سكسه درست حسابي نداريم.
راستش وقتي اين حرفو شنيدم زياد تعجب نكردم چون شنيده بودم كه دختري هم كه مينا داره به زور داره و4 سال بود بچه دار نميشدن.خلاصه سروش (كيرم)به من گفت كه خره خودش مي خواد تو نمي خواي؟منم كه ديگه تحمل نداشتم پريدم رو مينا يه لب جانانه ازش گرفتم .بعد به من گفت بريم روتخت.معلوم بود كه مينا خيلي وقت منتظر اين فرصت بود .مينا منو انداخت رو تخت و يواشكي شلوارمو با شرتم كشيد پايين .با دستش داشت كيرمو ميماليد بعد با زبونش شروع كرد به ليسيدن .ديگه داشتم ميمردم ناكس خيلي خوب ساك مي زد.منم كه هي ااااااه ه ه ه اوففففففف ميكردم كه ديدم مينا يه كاندوم رو كيرم كشيد.با تعجب بهش گفتم:
_اين برا چيه؟
_تاخير دهنده هست حال ميده
مينا ديگه حشري شده بود و فقط كير مي خواست منم زود مينا رو برگردوندم وشرتشو دراوردم.شروع كردم كسشو ليسيدن.انصافا كسه ترو تميزي داشت .مينا هم به التماس افتاده بود كه بكنمش ولي من مي خواستم طمع اين سكس از يادش نره به همين جهت عجله نميكردم.سينه هاي مينا مثل سنگ محكم شده بودن. بعد از ليسيدن اونها يه تف انداختم لب كسش بعد كيرمو ماليدم به كسش.حالا پاهاي مينا رو شونم بودن و كيرم لب كسش…….
با يه اووووووووففففففف بلند به من چراغ سبز نشون داد.كيرمو محكم كردم تو كسش .
_آييييييييي يواش جونم
شروع كردم تلمبه زدن .هر لحظه سريعتر ميكردمش مينا هم به نسبت كردنم جيغ مي كشيد صدايي كه با برخورده بدنم به لگنش ايجاد ميشد حشريترم ميكرد.مينا از صداهاش معلوم بود كه مي خواد ارضا ميشه.با صداي بلند جيغ زد:
_آرمين مححححححككككككممممممتتتتتررر
آبم داشت ميومد .بهش گفتم:
_مينا ابم داره مياد
_بريز دهنم مي خوامش
زود كيرمو آوردم بيرون كاندومو از كيرم كشيدم همه ي آبمو ريختم دهنه مينا .اونم همشو گورت داد و بصورت حرفه اي تمومه ابمو از كيرم كشيد بيرون و يه ساك توپ به كيره نيمه جانم زد.