زن شوهردار حشری

0 views
0%

سلام اسمم محمده این خاطره ایی که میخوام بگم عین واقیعته دوس دارین باور کنین دوسم دارین نکنین هرچی هم بگین برمیگرده به خودتون اهل یکی از شهرهای مازندرانم قیافمم بد نیست نه زیاد خوشگلم نه زشت معمولیم کلا دختر تا زن خانمای متاهل گرایش سمتم بیشتر دارن نمیدونم چرا میرم سراغ اصل ماجرا یه روز داشتم دور میزدم خونمون خالی بود با خودم گفتم امروز هرطوری هست باید یه نفرو بیارم خونه البته اینو بگم اولین باره که واسم این موضوع اتفاق افتاد چون تا الان به هردختری میگفتم بیا خونمون اوایلش ناز میکردشش بعدش ماشینمو گرفتم رفتم بیرون که دور بزنم شاید در حدود یه ساعت بود که داشتم دور میزدم بعدش چشمم افتاد به 4 نفر که دارن قدم میزنن اولش گفتم بیخیال اینا 4نفرن حسش نیس سوارش کنی شاید تو از یکی خوشت بیاد طرف ازت خوشش نیاد ضایع میشی که با این فکر از کنارشون رد شدم یه 10مین دور زدم البته تو همون مسیر که دوباره چشمم به اونا خوردش البته ایندفعه دیدم که یه نفرشون بچست بقیه هم زنن ایندفعه دیدم که اینا بدجور نگام میکنن دیدم چندتا ماشین واسشون چراغ و بوق میدن منم رفتم جلوشون یه دور زدم و برگشتم که دیدم یکیوش نگاه میکنه منم درجا سر تکون دادم اونم اوکی داد منم رفتم جلو بهش شماره دادم بعدش گفتش که فقط من اهل اینجا نیستم که گفتم اشکالی نداره که بلافاصله بهم زنگ زدش گفتم میایین سوار میشین که گفت اره گفتم تنهایی باهم دور بزنیم که گفتش دوستامو برسونیم بعدش منم گفتم باشه تو ماشین متوجه شدم که بچه مال اونه یکی زن داداششه یکی هم دخترخالشه که اونم متاهل بود که تو ماشین از تو ایینه میدیدم همش نگاه میکنه ولی زنداداشه اصلا بعدش به بچش که خودش میگفت 12سالشه گفت برو پیشه زندایی من میرم و میام بعدشم دخترخالشو بردیم رسوندیم ولی انصافا از همشون خوشگلتر بودش ولی حیف که نشد بعدش که رفتیم دور بزنیم بهش گفتم بریم خونمون با یه کم ناز وعشوه و اصرار ازمن که قرار نیس کاری کنیم رفتیم خونمون تو راه بهش گفتم پایه مشروب هستی که با منو من گفت باشه منم زنگ زدم مشروبو ردیف کردم منم رفتم رفتم تو خونه درو واسش باز گذاشتم تا اونم بیاد اومد تو خونه همین که اومد مانتو و روسریشو در اورد انگار که واسش عادی بود یه تاپ مشکی تنش بود از قیافش بگم یه باسن گرد و خوشگل داشت و سینشم زیاد بزرگ نبود ولی باحال بودش تنشم خیلی سفید وسکسی بود با موهای بلوند اولش دوس داشتم همونجا بخورمش ولی نشد بعد بساط مشروبو گذاشتم با خودم گفتم همه چی تو مشروب اتفاق میوفته باهم سر صحبتو باز کردیم که گفت شوهر داره و یه دوس پسر داشته عاشقش بوده ولی باهاش بهم زده میگف چند سالی باهم بودیم بعداز چندتا پیک وقتی دیدم مست که شدش گفتم میشه ببوسمت لبتو اولش حرفو عوض کرد منم بعداز چندتا پیک دیگه دوباره بهش گفتم که گفت باششه اومد جلو وقتی لبشو گذاشت تو دهنم داشتم میمردم چنان زبونشو تو دهنم میچرخوند که کیرم درجا سیخ شدش در حدود 5مین باهم رو زانو نشستیم داشتیم لب میگرفتیم که یهو بلند شد دستمو گرفت بردش سمت مبل گفتش اینجا بشینیم چون رو مبل خیلی دوس دارم بعدش رو مبل لب میدادیم یواش تاپشو دراوردم اونم باهام همکاری میکرد مثل تو فیلمای سوپر وایییی زیر تاپش یه بدنه خیلی سسفید بود با سوتینه بنفش بدجوررر کف کردم حالا فقط شلوار پاش بود منم تیشرتمو دراوردم بازم فقط لب میدادیم یواش یواش رفتم سراغ گردنش که فقط داشت اه و اوه میکرد میگفت بخور عزیزم منم کلا تو فضا بودم یواش رفتم سراغ سینش پشت بهم شد گفت بازش کن منم از پشت از گردن تا کمرشو داشتم میخوردم اونم خیلی حال میکرد بعد دراوردن سوتینش افتادم به جون سینش که سرشو فشار میداد به سینش میگفت بخور عشقم بخور که مال خودته دیدم یهو شلوارمو کشید پایین شورتمو کشید پایین با یه چشمک گفت ببخشید و گفت الان با خودت میگی این چقدر پرروه گفتم نه عزیزم همش مال تو گفت پس چی میخوای مال کی باشه مال خودمه دیگه کیرم داشت میترکیداز شق درد نشست واسم ساک زد مثل فیلمای سوپر منم موهاش تو دستم بود اونم هی منو نگاه میکرد حالا دیگه گفتم نوبت منه شروع کردم شکمشو خوردن بعدش یواش یواش شلوارشو دراوردم کل پاهشو خوردم داشت میمرد دختره بعد رفتم سراغ کسش از رو شرت فقط از رو شرت داشتم بوسش میکردم شرتش قرمز خوشرنگ بود با یه عکس خرس جلو بانقد کسشو بوس کردم که گفتش بسه دیگه دیوونه الان قراره فتحش کنی گفتم من فداشم گفتم حالا دراز بکش دراز کشید که یهو دیدم برگشت کونشو به سمتم قمبل کرد گفت ببین از پشت شرتم چی خوشگله که دیدم وایییی از پشت شرتش یه دایره داره که کونش مشخصه با یه بندای نازک داشتم دییوننه میشدم کونش گرد و خیلی بزرگ بودش انقد بوسش کردم دوتامون رودر رو کولر بودیم کونشم سرد بود بهم خیلی حال بعد شرتشو دراوردم دیدم چه کسی داره گفتم واییی چقد خوشگله گفت همش ماله توعه لبههاش صورتی بود همین که خواستم بخورم نذاشت گفت عرق داره بدم میاد عشقم گفتم باشه دیگه داشتم دیوونه میشدم کل بدنشو خوردم اورد منو بالا دوباره لب گرفتیم حالا هردو لخته لخت که بهم گفت عشقم میشی گفتم من عاششششقتم همشو همش بخاطر مستیمون بود دیدم گفت حالا بکن منو که دارم میمرم خواستم بلند شم که یو کمرمو گرفت گفت تو دراز بکش من بیام ردت منم دراز کشیدم کیرمو گذاشت دهنش به 1مین ساک زد و اومد روش کیرم در معمولیه که گفت دارم هلاکت میشم انقد بدنمو چنگ زد که کل تنم قرمز همینجورم بالا و پایین میرفت قشنگ میومدبالا کیرم میومد بیرون بعد با سرعت میرفت پایین تا تمامه کیرمو تو وجودش حس کنه همش قربون صدقه هم میرفتیم میگفت ببین عزیزم کسم ماله تو به شرطی که کیرت ماله من باشه میگفتم همش ماله تو همینطوری هم بالا پایین میرفت واسم که یهو دیدم چنگ انداخت رو سینم فهمیدم ارضا شدش که بهش گفتم که با یه چشمک جوابشو بهم داد یعنی اره حالا گفتم عزیزم نوبته منه دیدم خودش برعکس نشست حالا کونش به سمتم بودشو بالا پایین میرفتو کونش قشنک تو دستم بود خیلی باحال بود اون صحنه خیلی سکسی داشتم ارضا میشدم گفتم که پاشو از پشت میخوام گفتس الان نه بعدش گفتم به حالت سگی گفت باشه که دستشو گذاشت رو دسته مبل منماز پشت گذاشتم تو کسش وای وقتی بدنم میخورد به کونش کونش مثل ژله تکون میخورد همش میگفت تندتر بزن روانیتم عزیزم منم سرعتم بیشتر میشد تا ته میکردم تو کسش دوباره بهش گفتم میخوامت از کون که ایندفعه بهم گفت باشه وقتی 4دست و پا نشست و قمبل کرد نزدیک بود ابم بیاد قمبل کونش به سمتم بود سر کونشو تف مالی کردم و یه خرده کونشو بغل کردم داشتم روانی میشدم که میگفت محکم اول بغلش کن تا از دستت در نره منم گفتم این فقط و فقط صاحبش من باید باشم از این به بعد که گفت ماله خودته که بعداز چند بار بغل و بوس رو کونش کیرمو یواش یواش گذاشتم تو کونش که انقد جیغ و داد کرد که من ترسیدم ولی بیرون نیووردم و چند لحظه همونطوری داشتم تا دردش کمتر بشه بعداز چند لحظه که تو همون حالت که کیرم تو کونش بود وبغلش کرده بودم از پشت دیدم که اروم شد تلمبه رو شروع کردم که دیدم دوباره داره جیغ و داد میکنه منم یواش کردم سرعتمو که تو همین لحظه دیدم ابنگم داره میاد و گفتم دارم میام گفت بریز تو کونم منم همونطوری با حالت بغلشکردمو ابمو ریختم تو کونش خیلی حال داد بهمون بعد کارمون دیدم تلفنش زنگ خورد دخترخالش بود گفت کجا رفتین گفت رفتیم رستوران قلیون کشیدم خیلی بهمون خوش گذشت بعدش منم بردمش رسوندمش گفت کاش جای شوهرم بودی راحت شدم همش تو مسیر بهم لب میداد مرسی نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *