سلام من ارسطو هستم 20 سالمه جنوب کشور زندگی میکنم پدر من 2 برادر داره هر دو زن دارند یکیشون اینجا کار میکنه یکی واسه ماموریت میره اینطرف اونطرف معتاد هست عموی اولم که صحبت سر اون هست در اصل صحبت سر زن جندش هست 8 ماه پیش طبق معمول عملیات بود دو سه روز بود که رفته بود 28 روز ماموریته 20 روز پیشمونه من همیشه تو کف زنش بودم سفید رون های تپل نه خیلی سینه هاش رو نمیدونم چند بود سایزش ولی تو دست جا میشد ولی نمیشد به هر حال زن عموم هست و نمیتونم اینکارو بکنم یه روز که داشتم تو شهر میگشتم مدرس زبان تو اموزشگاه هستم حقوق بخور نمیری دارم دانشگاه نرفتم سوار ماشین رفیقم بودم که چشمم به پلاک ماشین جلویی افتاد همون فرو رفتگی به خاطر تصادف رو هم داشت فهمیدم ماشین عمومه ولی یه لحظه یادم اومد زن عمو که رانندگی بلد نیس عموم هم اینجا نیست پس این ماشین اینجا چیکار میکنه به رفیقم گفتم ناموسا بیفت دنبالش خلاصه مرتیکه کسکش بعد کلی التماس گفت باشه ولی یکی طلبم افتادیم دنبالش 2 ماشین باهاش فاصله گرفتیم که مشکوک نشه بعد نزدیک به نیم ساعت گشت و گذار رفتن پیتزا کوفت کنن دیدم یه مرد قد بلند خوشتیپ ولی قیافش یکم تخمی بود رفت سفارش داد و اومد بیرون به رفیقم گفتم برو تو کوچه بغلی نگه دار این میره داخل در اومد دوباره میفتیم دنبالشون که گوشیم زنگ خورد بابام بود گفت کجایی گفتم با رفیقم بیرونم گفت تا نیم ساعت دیگه بیا خونه میوه و شیرینی هم بخر فامیلای مامانت از تهران اومدن گفتم ای کیرم تو این شانس اخه الان وقتش بود مجبور شدم برم خونه ولی فهمیدم که زن عموم داره زیر زیرکی یه کارایی میکنه چند روز از اون قضیه گذشت که زد به سرم برم کشیک زن عموم رو بکشم چون من 8 شب تازه از اموزشگاه میومدم تا 8 و نیم میرسیدم دم خونش و تا 10 کشیک بدم از همینجا از اون کونکشی که اون همه شب میگفت اره ارسطو خونه ما هست تشکر میکنم اقا 2 دفعه دیدم که میرن بیرون با هم بابام هم کلید خونه عموم رو داره که هر وقت چیزی خواست براش ببرم یا اگه کاری پیش اومد و از این حرفا یه روز دیدم یارو رفت داخل ولی ماشینی از خونه در نیومد گفتم وقتشه یه حرکت بزنم 5 دیقه گذشت با خودم گفتم نه احمق الان زوده 5 دیقه دیگه وایسادم بعد بی سر و صدا رفتم در رو باز کردم قبل ازاینکه کامل باز کنم از گوشه در یه نگاه کردم که تو حیاط یا پشت پنجره نباشن از در که به حیاط باز میشد رفتم داخل از گوشه دیوار یه نگاه کردم دیدم تو سالن کسی نی اروم رفتم داخل یه صدای اه و ناله ضعیفی میومد از کنار دیوار نگا به اتاق اول کردم دیدم بعله مرتیکه پاهای زن عمو رو باز گرده و داره اروم اروم میفرسته داخل رو تخت بودن زن عمو چشاش بسته بود گوشی من یه مشکلی داره که صداش در نمیاد و فقط لرزش داره خراب شده بود ولی هنوز کار میکرد شروع کردم به فیلم برداری گوشی رو کنار در گرفته بودم و فیلم میگرفتم از طرفی اه و ناله زن عمو دیوونم کرده بود داشتم فیلم میگرفتم ولی صورت زن عمو نصف نیمه بود داشتم از تو گوشی نگاش میکردم اومد پوزیشن عوض کنه گوشی رو دید و داد زد رضا بدبخت شدم اقا منو میگی 2 تا پا داشتم 2 تا دیگه قرض کردم و د بدو مثه اسب میدوییم از خونه اومدم بیرون بدو بدو از کوچه زدم بیرون و تاکسی گرفتم رفتم خونه میدونستم زن عمو با هر زنگی که بهش میزنن داره شیش تا سکته میزنه گفتم بزار مسیج بدم گفتم نه لو میرم بعدا ممکنه علیه خودم استفاده کنه فرداش بعد اموزشگاه رفتم خونه زن عمو یکم میوه خریده بودم رفتم داخل سلام علیک به روش نیاوردم ولی با خودم گفتم اگه تو خونواده بپیچه که ابرومون میره زن عموم در اصل دختر عموی عموم هست و بد میشد برای همه از طرفی هم نمیتونستم بزار از زیرش در بره برام یه لیوان شربت اورد تشکر کردم گفتم زن عمو دیروز کجا بودی اقا یهو زرد کرد افتاد به اته پته بعد چن ثانیه گفت روز که تو خونه بودم دم غروب رفتم خونه مامانم بحث رو عوض کردم گفتم این کلیپ خنده دار رو دیدی با دوستام درست کردیم فیلم رو دید گوشی رو ازش گرفتم گفتم بعدی رو ببین فیلم خودشو براش گذاشتم که فوری زد زیر گریه گفت گوه خوردم غلط کردم هر کاری بگی میکنم از طرفی ناراحت شدم که گریه میکنه بهش گفتم مگه عموی بدبخت من چی گناهی کرده که تو بهش خیانت کنی اون بدبخت میره شهر غریب کار میکنه خرج تورو بده تو اینجا میری میخوابی زیر بقیه شدت گریش دو برابر شد و هی میگفت گه خوردم اخه من و اون اصن سکس نداشتیم منم یه زنم نیاز هایی دارم گفتم تو گه خوردی چرا سر سفره عقد یادت نبود 114 تا سکه باعث شد یادت بره هرزه من به یه شرط به هیچ کس هیچی نمیگم باید هر کار میگم بکنی اونم با چشای اشکی گفت باشه فقط به کسی نگو گفتم دیگه با اون حرومزاده حرف نمیزنی بیرون هم نمیری گفت ولی من رضا رو دوست دارم از دستم در رفت و محکم زدم تو صورت دوباره زد زیر گریه گفتم زنیکه هرزه تو که عاشق عموم بودی تو که میمردی براش از طرفی اعصابم خورد بود که چرا زدمش دو سال بوکس رفتم هنوز هم میرم انقدر ضربه خورده تو سرم که سریع کنترلمو از دست میدم گفت باشه الان جلو چش خودت بهش زنگ میزنم میگم تمومه بهش گفتم هر وقت من بخوام وعموم نباشه باید بهم بدی هم عقب هم جلو چشاش شد چهار تا گفتم یا نه میخوای هم فیلمت رو تو کل شهر پخش کنم ببینم تو چشم کی نگاه میکنی گفت باشه سریع رفتم تو بغلش و یه بوسه از گونه اش زدم گفتم عذر میخوام که زدمت دست خودم نبود گفت عیبی نداره هر کی بود فقط به یه سیلی راضی نمیشد سفت بغلش کردم و لباش رو بوسیدم باورم نمیشد بعد اینهمه مدت حالا تو بغلم بود بهم گفت بخدا 3 سال بود باهام سکس نکرده بود منم مجبور شدم میخواست ادامه بده که سریع رفتم سراغ لب هاش وحشیانه میخوردم دیدم همکاری نمیکنه گفتم میخوای به حرفم گوش ندی گفت نه گوش نمیدم ولی سریع قد بلندی کرد و لبامو گرفت میمکید یه گاز از لباش گرفتم بلندش کردم اولین بارمه مینویسم اشتباه داشت ببخشید بقیش رو بعدا میزارم نوشته
0 views
Date: August 23, 2018