من از این کس شعرا که مینویسن و شاخ برگ الکی میدن بلد نیستم مستقیم میرم سر اصل داستان اول از زن عموم بگم که واقعا یه شاه کس به تمام معناست کپ فرناز قاضی زاده تازه از اونم خوشگل تر وضع مالی توپی هم داره ماشین زیر پاش ب ام و ایکس شش خوب از داستان دور نشیم ما با عموم اینا زیاد زابطه خوبی نداریم که حالا از خودم بگم که خودمم یه شاه کسم اگه اون تیپی که من میزنم و میرم بیرون هر کی منو ببینه تو خیابون راست میکنه قدم 175 وزن 70 سایز سینه 75 یه مانکن به تمام معنا خوشگیلمم بیست داستان از اون جایی شروع شد که رابطه بابام و عموم دوباره خوب شد و رفت و امد دوباره بر قرار شد یه روز تو مهمونی که خونشون که مثل قصر میمونه بودیم که دیدم هی داره با گوشی ور میره سرتونو درد نیارم سر شوخی باز شد و ما صمیمی شدیم اخرای مهمونی به من گفت که فردا صبح برم خونه اونا منم گفتم باشه فردا صبح من رفتم اونجا بعد از حال و احوال به من گفت میرم حموم و میام منم گفتم اوکی اون رفت حموم و بعد از ده دقیقه منو صدا کرد و گفت رویا یه لحظه میایی منم رفتم و گفت پشتم یه لیف بکش من دختر اونو که دیدم گفتم خوش به حال عموم چه کسی میکنه واقعا شاه کسه خلاصه رفتم تو حموم که زن عموم گقت لباستو در بیار خیس نشه منم که دیدم اون لخت مادر زاده منم راحت لخت شدم فقط با یه شرت زنم عوم گفت اونم در بیار که من گفتم زن عمو زشته گفت چیه بیا مال منو ببین زشت یا خوشگله که من خندم گرفت تا خواستم خودم در بیارم زن عموم دستش اورد و شورت منو کشید پایین منم که تازه صفاش داده بودم زن بهم گفت به به کس کیر ندیده و زد زیر خنده خلصه شوخی شوخی با همدیگه یه حموم کردیم کاملا همدیگرو لیف زدیم و اومدیم بیرون تقریبا ساعت شده بود ساعت 11 5 دور خودمون حوله پیچیده بودیم و میگفتیم و میخندیدیم که بلند شدم برم لباس بپوشم که گفت کجا میری منم کفتم که دارم میرم لباس بپوشم زن عمو گفت نرو الان به یه ماساژور گفتم بیاد خونه خلاصه تو همین حرفا بودیک که دیدم موبایلش زنگ خورد زن عمو جواب داد گفت بله تشریف بیارین این با یه لحن خاصی گفت بعد قبل از این که زنگ بخوره در و باز کرد منم که راحت همین طور روی راحتی نشستم و دارم اب میوه میخوردم که دیدم یه مرد حدودا 39 ساله قد بلند خوش تیپ وارد شد من دست و پامو گم کردم و خواستم بلند شم خودمو جمع جور کنم که زن گفت ماساژ ور هستش همچین این راحت گفت که خوش اون حوله ای که روش بود و انداخت زمین من همین طور هاج و واج مونده بودم که گفتم این مادوتا رو جر میده اخه دو تا شاه کس اون لخت منم یه حواه دورم که فقط سینه هام و کسم معلوم نبود من مرد و نگاه کردم این که ماساژ و ا نمیخوره پس زن عمو تو این فکرا بودم که مرده گفت کجا ماساژ میگیرین زن عموم به من نگاه کرد با اشاره ازم سوال کرد منم سرم و کج کردم یه هی گفتم یعنی این که نمیدونم زن عمو گفت بریم اتاق خواب منم مثل این که اراده ای از خودم نداشته باشم سه تایی رفتیم اتاق خواب زن عمو گفت مهران روغن بیارم یا کرم فهمیدم اسمش مهران ه گفت ش هر چی خودت دوست داری منم پیش خودم میگم این نه تیپش به این کاره میخوره نه دیدم زن عمو در کمد و باز کرد و یه روغن مخصوص داد به دستش مهران گفت ببخشید چون روغن باید لباسمو در بیارم کثیف نشه زن همو گفت اوکی تمام این حرف زدانا با یه لحن خاصی بود منم که کپ کرده بودم دیدم مهران لخت شد فقط با یه شورت کیرشم بلند شده سرش از کنار شرتش اومده بیرون یه لحظه زن عمومو نگاه کردم دیدم که فقط چشمش به کیر مهرانه زن عمو بهش گفت اول رویا رو ماساژ بده بعد من منم پیش خودم میگم حتما زن عمو بهش اعتماد داره که این طوری راحت داره برخورد میکنه اخه من دخترم به خودم اومدم دیدم داره منو صدا میکنه گفتم بله مهران گفت لطفا حولتونو در بیارین همینو که گفت زن عمو اومد جلو حوله رو از رو من کشید من ناخدا گاه یه دستمو گذاستم رو کوسم یه دستم رو سینه هام مهران گفت خجالت نکش زن عمو تو نگاه کن دیدم اونم لخته یه کم خیالم راحت شد ولی اون کیری که از شورت زده بود بیرون یه چیز دیگه میگفت بهم گفت برگرد منم از خدا خواسته برگشتم و داراز کشیدم رو تخت که مثلا پیش خودم گفتم اره کس و سینه هام معلوم نباشه مهران گفت سرتو بچرخون سمت راست اون طرفی کع زن عموم نشسته بود زن عموم هم رو زانونشسته بود یه لبخند هم رو لبای خوشگلش منم هی دارم به خودم امید واری میدم که زن عموم محافظ منه نمیزاره اتفاقی بیفته یه هم دیدم مهران اومد نشست از پیشت روی رونای خوشگل من من که تا اون روز همه تو کف من بودن واسم میمردن الان بدون یه کامه حرف مهران نشسته بود روی من منم بدون هیچ اعتراضی نمی دونم شاید خودمم خوشم میومد صدام در نمیو مد خلاصه یهو دیدم پشتم یه چیزی ریخت اول فکر کردم اب مهران که ارضا شده اخه دوتا شاه کس لخت کنارش بود مگه طاقت داره خودشو کنترل کنه که دیدم داره منو با زرغن ماساژ میده واقعا داشتم لذت میبردم و چشامو بسته بوذم از ماساژ لذت میبردم همن طور که مهران منو ماساژ میداد دیم داره تخت تکون میخوره چشامو باز کردم دیدم بله زن عمو با مهران لب تو لب دارن صفا میکنن منم هیچی برام مهم نبود فقط داشتم ار ماساژ لذت میبردم و اونام حال خودشون میکردن مهران همین طور که منو میمالوند هی میرفت پایین و زن عمو هم روغن میریخت تا کمرم منم که حشری شده بودم یهو دیدم مهران دستشو کرئ لای کونم و با انگشتش به انئازه یه سانت کرد تو کونم یه لحظه یه تکون خوردم و اونم دستش بیرون اورد شروع کرد با ماساژ پاهام تمام بدنمو از پشت روغن مالی کرد گفت برگرد منم مثل یه برده برگشتم و اونم دو باره منمو میمالید داشتم میمردم که دیدم ذاره کوسمو سینه هامو همه رو هم میخوره هم بازی میده تو حال خودم نبودم دوباره زن عمو رو دیدم که داره مال مهران و میخوره اون لحظه زن عمو اومد روی دهن من نشست و پاهای من که روی رونای مهران بود و بلند کرد کسش مستقیم روبری دهنم بود پاهای منو بلند کرد مهران پاهامو گرفت گذاشت روی شونهای خوذش منم که فقط داشتم از لذت میمردم اینم بگم که تو این چیزایی که تعریف کردم زن عمو بیکار نبود هی منم میمالید با کیر مهران بازی میکرد و میخوردش اره داشتم میگفتم که کس زن عمو جلوی دهنم بود که زن کسش و فشار داد به دهنم تو همون لحطه دیدم که اخ کسم داغ شد واییی چه حال بود ان چنان جیغی کشیدم که تمام صدای جیغم میرفت تو کس زن عمو م وای من جیغ زدو یه دیدم یه اب داغ ریخت تو دهنم زن عموم داشت خودشو میکشت یه رعشه وحشتناک گرفته بود منم که دهنم پر از اب کوس زن عمو لنگام رو دوش مهران کیر مهران تا ته تو کوسم اوج لذت خودم دیگه ببینین چی میشه مهران تلمبه میزد و من بالا پاییت میشدم زن عمو دراز کشیده بوده و از حال وفته بود ناله میکرد که یهو منم دیدم تمام وجودم اتیش گرفت و اون حال و نمیتونم توصیف کنم فقط اینو میخواستم که کیر مهران تا اخر عمرم تو کوسم بمونه از حال رفته بودم مهران از روم بلند شد من فقط داشتم نگاه میکرم که یدیم کیر مهران خونیه یهو یاد کسم افتادم که وای مهران پردم و جر داده تو اون حال نه میتونستم ناراحت باشم نه خوشال یه حس عجیبی داشتم مهران بلند شد زن عموم که دراز کشیده بودو برگردوند زن عمو یه حالت سوپری گرفت مهران سریع کیرشو تمیز کرد از اون روغنی که من و میمالید به کیرش زد منم داشتم نگاه میکردم به من گفت کون پرستو و وا کن منم همون طور که دراز کشیده بودم یه کم خوذمو کشیدم طرف زن عمو کون خوشگلشو باز کردم نمیدانم از حرسم یا از شهوتم طن عموم اسمش پرستو که گفت اخ جر خوردم که تو همین حین مهران تو ان انچنان کرد تو کون پرستو که من جای اون جر خوردم فقط پرستو دهنشو گزاشته بوذ رو بالش و جیغ میزد مهران تلمبهای وحشتناک میکرذ تو کون پرستو که مهران یه جیغی کشید و از تو کون پرستوکشید بیرون موهای منو گرفت انچنان فشار دادکه کیرش مستقیم رفت تو حلقم تمام ابشو پاشید تو دهنم حالا من تو اولین تجربه اولین تجربه سکسم هم پرده مو پاره کردن هم اب کوس خوردم هم اب کیر تموم شد اگه دوست داشتین پیام بزارین تا براتون تعریف کنم تئ دفعه دوم چه جوری مهران کونمو پاره کرد نوشته
0 views
Date: August 22, 2018