سلام به همه اسم من اردلانه من ۲۱ سالمه و قد ۱۷۰ و وزن ۵۵ یه کم لاغر به نظر میام شیراز زندگی میکنم داستانی که میخام براتون بگم بر میگرده به دو ماه پیش ولی اون روزی که من رفتم تو کف زهرا زن همسایمون یه چند ماهی میشه زهرا هم قد خودمه ولی حدودا ۷۰ کیلو وزن داره پوست سفید و حدودا ۲۸ سالشه زهرا شوهرش میره سر کار و بعضی وقتا تا دو هفته نمیاد یه روز پسر داییم گفت که زهرا چیکار میکنه منم گفتم چه میدونم زندگی میکنه به شوخی گفت به نظرت دلش نمیخاد بریم پیشش یه حالی بهش بدیم منم خندیدمو هیچی نگفتم اونم گفت به خدا این زن یه میلیارد می ارزه بعد از همون روز من کم کم رفتم تو کف زهرا زهرا خونه ما خیلی میومد چون اکثر اوقات تنها بود من تا قبل از اینکه پسر داییم اون حرفو بزنه خیلی کم زهرا رو میدیدم ولی بعد از اون بیشتر باهاش حرف میزدم یه چند بار هم رفتم خونشون کار داشت کمکش کردم مخصوصا تو عید و خونه تکونی که با هم فرششو شستیم اون روز یه ساپورت مشکی پاش بود و برا اینکه خیس نشه دامنشو در آورد بعد هم که ساپورتس خیس شد دیگه واویلا شد اصلا کم مونده بود همونجا جق بزنم ولی خودمو نگه داشتم رفتم خونه زدم یه روز نشسته بودیمو تعریف میکردیم گفت گوشیتو بده فیلماتو نگا کنم دادمش اونم چنتاشو نگا کرد بعد همشو فرستاد برا خودش بهش گفتم شمارمو بنویسه اگه کارم داشت زنگ بزنه اونم شمارمو زد تو گوشبش شبش دیدم یه نفر پیام داد خیلی بی شعوری نوشتم شما گفت زهراس گفتم چرا گفت یکی از فیلمایی که بهش داده بودم زشت بود گفتم یعنی چی گفت خودت نگا کن نگا کردم دیدم یه کلیپ برنامه کودک هست فقط یه جاش یه کیر نشون میده پیام دادم گفتم من حواسم نبود و ببخشید فرداش اومد خونمون همینجور دوباره گفت فیلم جدید نداری گفتم اولا مگه من کارخونه تولید فیلم دارم دوما اره یه چنتا دارم ولی مثل همون دیروزیه گفت کدوم گفتم همون که به خاطرش بهم گفتی بیشعور گفت ناراحت شدی گفتم اره گفت خاستم شوخی کنم حالا چیز جدید اگه داری بفرست گوشیمو دادم بهش گفتم برم دستشویی و بیام رفتمو اومدم بهم گفت رمز اینو بزن نگا کردم دیدم میخاد بره تو جایی که فیلم سوپرا رو نگه میدارم گفتم نه گفت چرا گفتم توش چیزاییه که به درد تو نمیخوره گفت مثلا چی گفتم نمیتونم بگم باور کنید دلم میخواست بهش نشون بدم بعد همونجا بکنمش ولی نمیشد گفت نکنه فیلم خاک بر سری داری گفتم شاید گفت فکر نمیکردم تو از این چیزا نگا کنی گفتم من یه پسرم همه پسرا نگا میکنن بعد گوشیمو از گرفتم پاشد رفت منم رفتم شبش پیام داد گفت یه چیزی بگم راستشو میگی گفتم تا چی باشه گفت واقعا داری از اون فیلما گفتم اره ولی همین نیم ساعت پیش پاکشون کردم گفت از کجا گیر میاری گفتم هم بچه ها دارن هم از اینترنت میگیرم گفت اوکی بای گفتم برا چی پرسیدی گفت همینجوری فرداش دوباره همدیگه رو دیدیم اومد گفت اینترنتش درست کار نمیکنه نگا کردم دیدم خوبه گفتم اینکه خوبه گفت نمیتونم از اینترنت اهنگ دانلود کنم بهش یاد دادم گفت ممنون و رفت فرداش دوباره اومد گفت یه فیلم میخام دانلود کنم نمیشه گفتم بده نگا کنم دیدم تو گوگل سرچ کرده بود فیلم سوپر بهش گفتم این چیه گفت به تو چه اگه بهم یاد نمیدی تا برم گفتم باشه اول یه فیلتر شکن براش فرستادم بعد رفتم تو یه سایت و بهش گفتم کیرمم شق شده بود ولی شلوار کردی پام بود معلوم نبود خلاصه رفت خونشون یه دوسه روز گذشت ساعت یک بعد از ناهار اومد خونمون گفت میای کمکم آشپز خونمو میخام تمیز کنم گفتم باشه بریم وقتی رفتیم چادرشو که در آورد دیدم چه کونی چه کونی چه کونی یه ساپورت رنگ بدن پاش بود یه بلوز قرمز روسری سرش نبود همونجا یه کم که رفتم تو فکر بدنش اینو بهتون بگم من معمولا یه دختر که میبینم نگا دستش میکنم ببینم پوستش چه رنگیه بعد تو ذهنم اونو لخت تصور میکنم به همون حالتی که جلوم وایساده کیرم راست شد دیدم خیلی تابلوئه دست کردم تو شلوارم شرت پام نبود آخه به خاطر تابستون خیلی گرمم میشه کردمش لا پاهام پاهامو هم چسپوندم به هم با هم یه کم که تمیز کاری کردیم کیرمم نیمه شق شد بعدش نشستیم میوه بخوریم بهم گفت نمیتونم از اینترنت فیلم خوب دانلود کنم همش مزخرفه گفتم چه فیلمی گفت از اونا گفتم بهت یاد دادم که گفت یادم رفت گفتم گوشیتو بده زدم براش یکی دانلود کردم گفتم بیا زد نگا کنه منم داشتم نگا میکردم همینجوری کیرم راست بود دیگه با اون فیلم بدتر شد یهو بهم گفت این چیه گفتم چی گفت شلوارت اومده بالا چیه گفت باد هوا افتاده زیرش دست گذاشت رو کیرم گفت شق کرد آره گفتم آخه دارم یه فیلم سوپر میبینم با تو تو هم که با اون هیکلت و اون کون گندت منو دیوونه کردی خیلیم خوشکلی میخای این لامصب راست نشه گفت یعنی به خاطر من راست کردی گفتم اره کیرمو گرفت تو دستش محکم فشار داد منم لبمو گذاشتم رو لبش یه بوس کردم نگاش کردم اونم نگام کرد لب گرفتیم همینجور که لب میگرفتیم من دست گذاشتم رو کونش و میمالوندمش یهو بهش گفتم کسی نیاد رفت در حیاطو قفل کرد گوشیشو هم خاموش کرد مال منم خاموش کردم در خونه رو هم قفل کرد و منم پرده هارو کشیدم دوباره لب گرفتیم من لباسشو در آوردم دیدم سوتین هم نداره پستوناشو که سایزش حدود ۷۰بود و گذاشتم تو دهنم و حسابی خوردم اونم چشاشو بسته بود بعد ساپورتشو یواش دراوردم همینجوری که میاوردم پایین کسشو که دیدم انگار در بهشتو برام باز کردن ساپورتشو دراوردم شرت هم نداشت همینجور به کسش خیره شدم من که تا حالا کس نکرده بودم یه چند بار کون پسرای مردم گذاشته بودم هر چی هم از کس میدونستم به کمک فیلمای سوپر بود همینجور که نگا میکردم سرمو گرفت چسپوند به کسش همینجوری فشار میداد منم اولش نمیخواستم بخورمش ولی بعدش دلمو زدم به دریا و زبون زدم بهش دیدم یه کم ترشه خلاصه شروع کردم به خوردن کسش یه کم که گذشت پاشدم لباسامو در آوردم نگا کیرم کرد گفت چه بزرگه گفتم اندازش که معمولیه گفت مال شوهرم کوچیکتره گفتم با این حرفتم خیلی خوشحالم کردی بهش گفتم خوب تو هم مال منو بخور گفت نمیخورم گفتم چرا گفت بدم میاد کثیفه گفتم باشه بهش گفتم تاخیری نداری گفت چی گفتم ژل یا اسپری تاخیری گفت نه نمیدونم رفتم تو کیف شوهرش نگا کردم یه ژل دیدم بهش گفتم فکر میکنی شوهرت ده بیست دقیقه میکنه و آبش نمیاد مال چیه بعدش ژلو زدم سر کیرمو دوباره پستوناشو کردم تو دهنم یه دقیقه بعد خوابوندمش رو تخت و کیرمو آروم کردم تو کسش اولش تا نصفه بیشتر نکردم گفتم دردت نمیاد گفت نه و اه اه میکرد منم تا ته کردم تو و یواش یواش عقب جلو کردم اونم هی اه اه میکرد یه دو دقیقه کردم به حالت داگی استایل خوابوندمش و دوباره شروع کردم به تلنبه زدن همینجور که تلنبه میزدم پستوناشو هم فشار میدادم اونم چشاشو بسته بود و اه اه میکرد البته با صدای کم یه چند دقیقه کردم ایندفه کامل به شکم خوابوندمش و خودمم روش خوابیدم و کیرمو کردم تو کسش همینجوری که تلنبه میزدم بوسش میکردم و گازش میگرفتم بهش گفتم آبم خاست بیاد چیکار کنم گفت بریز رو شکمم گفتم باشه سه چهار دقیقه گذشت حس کردم چنتا تلنبه دیگه بزنم آبم میاد کشیدم بیرون کیرمو گفتم به پشت بخواب اونم خوابید دوتا لنگشو هم دادم هوا کیرم گذاشتم در کسش محکم کردم تو شروع کردم سگی تلبنه میزدم یهو جس کردم آبم میخاد بیاد کیرمو درآوردمو یه کم جق زدم آبم با فشار ریخت رو پستوناش بعد جهش اولی بقیه ی آبم ریخت رو شکمش آبم که اومد بغلش خوابیدم یه بوسش کردم یه دقیقه ای همون جور خوابیدم بودیم گفتم که پاشیم تا کسی نیومده پا شدیم اون رفت حموم منم رفتم خونه حموم حموم که کردم گفتم بیام کمکمت بقیه آشپز خونه رو تمیز کنیم گفت نه خودم تگیز میکنم منم از خدا خواسته گرفتم خوابیدم تا ساعت ۶ بعد از ظهر اینم از این داستان امیدوارم خوشتون اومده باشه فقط خواهشا فوش ندید نوشته
0 views
Date: April 17, 2019