زهره بی همتا

من نمیخوام از خودم تعریف کنم ولی تو شرایطی هستم که زنا و دخترای زیادی برای سکس پایه هستن ولی عجیب اینه که زیاد لذت نمیبرم یه دوست دختر داشتم به اسم زهره که فوق العاده معمولی بود با موهای خرمایی یه بار کلید خونه دوستمو گرفتم که بریم اونجا مثلا اشکالای ریاضیشو بگم رفتیم توی آپارتمان که هر طبقش یه واحد بود و از ده طبقه فقط سه تاش پر بودن و بقیه خالی بود ساختمون فوق العاده ساکت بود کلیدو انداختم که در ورودی واحد رو باز کنم که مغز سوییچ در خراب شد و نه در باز شد و نه کلید دراومد هر دو شهوتی بودیم زهره خندید و گفت هردومون بدشانسیم مطمئن هستم باور نمی کنید ولی منی که به شدت محتاط هستم و اگه وسایل کامل سکس و حموم تکمیل نباشه عمرا سمت سکس نمیرم همونجا جلوی واحد جلوی در آسانسور لختش کردم فقط پرسید اگه کسی از راه پله بیاد چی که گفتم ساختمون خلوته و کسی نماید خودمم لخت شدم من وسواسی هستم و معمولا با کاندوم سکس میکنم ولی سوراخ کونشو چنان با ولع میخوردم که خودش تعجب کرده بود شاید نیم ساعت سوراخ کونشو میخوردم و به شدت لذت میبردم البته فوق العاده تمیز بود و بوی خیلی خوبی میداد که گفت به خاطر اینه که ژل بدن زیاد میزنه کیرم به شدت راست شده بود مشخص بود که قبلا از کون سکس نکرده ازش اجازه خواستم که کو نشو بکنم و فقط با سرش تایید کرد هیچی نمیگفت کیرم کوچیک نبود ولی همشو کردم داخل لب پایینشو گاز گرفت کوچکترین صدایی ازش در نمیومد اون صحنه لذت بخش ترین صحنه ای بود که تو عمرم دیده بودم قرص خورده بودم و بیشتر از 45 دقیقه تو کونش رگباری تلمبه میزدم به هیچ عنوان کوچکترین صدایی ازش در نمیومد آخرش هم ریختم تو کونش یه لحظه یادم اومد که باید به اونم حال بدم تا دستمو به کسش و بالای چوچولش زدم آبش با فشار خیلی زیاد پاشید بیرون یعنی مردم و زنده شدم بی نهایت حال کردم انقد شهوت تو وجودش رخنه کرده بود که فقط با یه تماس به اون شدت ارضا شد سریع کیرمو از کونش در آوردم برش گردوندم و آبشو که روی پاهاش ریخته بود لیس زدم من وسواسی همشو قورت دادم به شدت تعجب کرده بود گفتم خوب بود بازم جواب نداد و با سرش تایید کرد همه لباسامون خاکی شده بود سریع پوشیدیم و اومدیم تو ماشین گفت که به شدت کونش درد میکنه و 2 تا ژلوفن با هم خورد یادمه گفتم بریم ناهار و مخالفت کرد فکر کردم قهر کرده ولی موقع پیاده شدن لبمو بوسید به جرات میگم بهترین روز زندگیم و بهترین سکس عمرم بود دیگه سکس نکردیم چونکه دیگه نخواست دو ماه بعد بدون مقدمه با یه معلم ازدواج کرد و الان یه پسر 2 ساله داره من دیگه نتونستم به اون شکل از سکس لذت ببرم با دخترای موبلوند و سکسی زیادی بودم ولی هیچکدوم زهره نمیشن حتی پا پیش گذاشتم و خواستم که جدا بشه تا ازدواج کنیم ولی قبول نکرد راستشو بهش گفتم و خواهش کردم که برگرده ولی قبول نکرد گفت طعم اون سکس تا ابد زیر زبونت میمونه و باید باهاش سر کنی الانم باهاش تو تلگرام حرف میزنم ولی میدونم که دیگه اون سکس تکرار نمیشه موندم که این زهره آخه چی داشته که من به اون شکل روانیش شدم جوابی ندارم نوشته