زیبای ساده ۱

0 views
0%

مشغول بازی بود که موتورسواری نزدیک شد و پرسید نونوایی کجاست با کلمات و اشارات آدرس رونشونش داد موتور سوار پرسید می تونی با من بیای و آدرس رو نشونم بدی خودم باموتور برت می گردونم زیبای ساده گفت باشه و سوار موتور شد به نونوایی که رسیدن بسته بود موتور سوار گفت یه نونوایی دیگه بلدم با من میای بریم اول نون بگیرم بعدش تو رو برگردونم از اونجا که نه گفتن رو بلد نبود گفت باشه موتور سوار اونقدر رفت تا وارد خیابونی شدن که بسیار خلوت بود مغازه ها همه بسته بودن و عابری هم عبور نمیکرد موتورسوار برگشت و پشت سرشو نگاه کرد خبری از ماشین یا موتور نبود به بهانه خاروندن پشتش دستش رو آورد عقب و شروع به بالا و پایین کردن روی کمرش کرد دستش رو طوری بالا و پایین می کرد که به جلوی زیپ شلوار کوچولوی ساده هم بخوره کم کم سرعت بالا و پایین کردن دستش رو کم کرد و خلاصه دستش رو روی زیپ شلوار کوچولو ثابت نگه داشت دوباره برگشت و پشت سرش رو نگاه کرد باز هم خبری نبود خیلی آهسته و با احتیاط زیپ شلوار اون کوچولو رو با 2تا انگشت کشید پایین وقتی دید اعتراضی در کار نیست با خیال راحت دستشو برد تو شلوار و شورتش کوچولو دید باز هم از اعتراض خبری نیست با استرسی عجیب که ناشی از ترس و شهوت بسیار زیاد بود شروع به مالیدن کرد تو همین حالت اونقدر رفتن تا رسیدن به یه مکان متروکه موتور سوار دیگه طاقت نداشت و با عجله شلوار و شورت بچه ی زیبا رو که جز اطاعت کردن کار دیگه ای بلد نبود کشید پایین شلوار و شورت خودش رو هم کشید پایین و آلت بزرگش رو توی دستای کوچولوی اون قرار داد بهش گفت بمال بچه هم دودستی شروع به مالیدن کرد یه کم که گذشت گفت 4دست و پا بشین رو زمین خودش 4 دست و پا شد و گفت اینجوری بعد بلند شد و بچه رو تو اون حالت قرار داد رفت پشتش و بعد از اینکه به آلت خودش و لای کون سفید و صاف بچه ی زیبا تف زد کیرشو گذاشت لاشو خودشو تا جایی که ممکن بود چسبوند بهش داشت لذت می برد و حال می کرد بعضی وقتا هم سرکیرشو میذاشت دم سوراخ بچه و یه کم فشار میداد کوچولو خیلی دردش میومد ولی از خجالتش هیچی نمی گفت چند دقیقه بعد کار موتور سوار تموم شدو شلوار و شورت بچه رو کشید بالا و نگاه به صورت زیبا و معصوم بچه کردو یه بوس از لبای خوشگلش کرد بعدش دست کرد تو جیبش و یه اسکناس بزرگ درآورد و بهش داد بچه هم پولو گرفت و گذاشت تو جیبش دوباره سوار موتور شدن و برگشتن سمت محل یه کوچه مونده به اونجایی که سوارش کرده بود وایساد و گفت بقیشو خودت برو که یه وقتکسی مارو با هم نبینه کوچولو هم قبول کرد و پیاده شد موتور سوار گفت مواظب خودت باش زیبای ساده بدون اینکه به موتور سوار نگاهی بکنه گفت چشم و دوید طرف خونه نوشته زیبای

Date: July 7, 2020

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *