سال کنکور و لاپایی با اولین دوس دخترم

0 views
0%

سلام من امیرعلی ام تازه 18 سالم شده قدم 180 وزنم 72 سبزه چشمای رنگی با قیافه ای بچگونه ک همه بم میگن تازه ب بلوغ رسیدم و ریشام تازه داره در میاد مشکل من هم همینه ک در ادامه میگم ی هفته دیگه کنکور دارم این خاطره واسه ی ماه پیشه من قبلش با دختر دوس میشدم ولی بعد ی هفته کات میکردیم بهتره بگم کات میکردن میگفتن هنوز بچه ای هم خودت هم افکارت منم تا حدی قبول داشتم برم سراغ خاطرم ی روز ک از ازمون تستی برگشتم دیدم کسی خونه نی رفتم پارکمون نشستمو مثه اوسکولا ازمونمو بررسی کردم یهو دو تا دختر 15 16 ساله از جلوم رد شدن و نیمکت کناریم نشستن اولش بم میخندیدین ک توو پارک درس میخوندمومنم اعصابم داشت خوورد میشد یکیشون ک قیافش بچگونه تر بود با عشوه میخندید توجهم بش جلب شد ی جوره باحالی بود تیپش مثه دخترای 20 ساله بود قیافش خ ناااز بود هیکلش کوچولو بود تقریبا ولی فیس خوبی داشت کاره خودشو کرده بود و حواسم کاملا پرت شده بود از درس حالا من نگاش میکردم اون با این ک منو دیگه نگا نمیکرد میفهمید نگاش میکنم و ی جوراییی حال میکرد توو فکر مخ کردنش بودم منم ک کلا بلد نیستم با دخترا بحرفم اخه شما بگین ادم بره بگه چی چجوری بگه ازت خوشم اومده از 10 تا معادله ی فیزیکم سختره حداقل واسه من رفتم جلو ی ذره عصبی بودم گفتم گوشیتو میدی ی تماس ضروری دارم ی نگا ب دوسش کردو لبخند بم زد گف بفرماییید بدنش از نزدیک خ خوش فرم بوود گوشیو گرفتم و ب گوشیه خودم زنگ زدم ازش تشکر کردمو فهمیدم انم از کم رویی من خوشش اومده فردای اون روز بش اس دادم و گفتم کی ام گفت خب چرا همون موقع نگفتی از من خوشت اومده گفتم اخه گفتنش برام سخت بود گف اشکالی نداره خلاصه چند روز به اس دادیم اسمش مهسا بود اول دبیرستان مقع امتحانا بود ک ی شب گفت ریاضی کلا بلد نیست و میشه یادش بدم گفتم اره فردا بیا خونموون عصبانی شد گف نه بیا پارک ولی در اخر راضیش کردم بیاد خونه اونم تابلو بود خودش راغبه اون شب واسه اولین با قبل خواب بوس داد منم همینطور فرداش اتاقمو مرتب کردم و وسایل پذیرایی گذاشتم بالاخره اومد تیپش خوب بود قیافش هم ک مثه میشه نازو بانمک واقعا بش علاقه مند شده بودم بعد از استراحت رفتیم پشته میز تحریر و شروع کردیم اتفاقی نیفتاد منو بگو دیشبش چ فکرایی نکردم ی ذره خنگ بود و طول کشید ساعت شد 12 ک گفت مرسی من برم دیگه باورم نمیشد ک هیچ کاری نکردیم گفتم ناهار میمونی گف ن مرسی ازم خ تشکر کرد یهو دیدم گونمو بوس کرد دلم ضعف رفت و موهام سیخ شد ن کیرم اخه خ اروم اروم این کارو کرد گف خب تو نمیخوای چیزی بگی من من کردم شاکی شد ی ذره گف چرا راحت نیستی باهام گفتم راحتم کفت پس مثه دیشب ک بوسم کردی ثابت کن منم اروم بوسش کردم در مقابل من ریزه بود یهو روو پنجه هاش وایساد و دستشو گذاش رو گردنم و لبم رو بوس کرد تا خواس ول کنه ب صورته غریزی گرفتمشو لبشو خوردم با هم رفتیم رو تخت در همون حالت بعدش خوابیدیم رو شیکمم نشس گفتم شالتو در بیار در اورد خم شد ک بازم لب گرفتیم موهاش صورتمونو پوشونده بودگفتم ی ذره برو عقب تر شیکمم درد گرفت بم نگا کرد و خندید گف خب مثه ادم بگو بشین روش من جا خوردم نشست روووش لا مصب انگار بالش بود نررررم خودشو تکون میداد در همون حال بازم لب گرفتیم بلند شد گفت کاری نداری گفتم من خ حشری شدم لباساتو در بیار گفت بسه دیگه ولی خیلی شیطنتانه گفت منم گفتم قرار شد باهم راحت باشیم قبول کرد مانتو و شلوارش در اورد خ پاهاش خشگل بودی تاپ زرد تنش بود سوتین نپوشیده بود نیازی هم نبود چون سینه هاش تازه داشتن در میومدن نوک سینش خ خودنماییی میکرد وایساد رو تخت منم پایین تخت بودم دو دستی گرفتمشو سینه اشوچسبوندم ب دهنم تاپشو دراوردم سینه هاشو میمالدم و نوکشو زبون میزدمو اونم با مو هام بازی میکرد و حشری شده بود اومد پایین شرتشو اروم کشیدم پایین خجالت میکشد ی ذره با دست کسشو میمالیدم نشستم جلوش و کسشو بوس کردم ی اه کوتاه کرد ی پاشو گذاشت رو تخت و ی پاش هم ک روو زمین بود در این حالت ک زیرش نشستم توونستم کامل کسشو ببینم دهنمو بردم لای پاش و در حالی ک با دو تا دستم زیره کونشو گرفته بودم و کسشو میخوردم پشماشو نزده بود ولی زیاد نبود تند تند نفس میکشید و اسممو میگفت سرمو فشار میداد دیدم داره خیس میشه با ی دست واسه خودشو میمالید بلند شدم بوسش کردم شلوارکمو در اوردمو کیرمو از رو شرت میزدم ب شکم و لای کسش و ب سمت خودم فشر میدادم گفتم میخوری تو هم گف بلد نیستم گفتم بلد بودن نمیخواد زانو زد و شرتمو کشید پایین ی ذره زبون زد و مزه کرد سرشو میک میزد زیاد بلد نبود با ی دستش خوای هامو میمالید و ی لحظه در اون حالت نگام کرد ی جوری شدم خ باحال بوود یهو دهنشو مزه کرد گفت ابت اومد همین بود خندیدم گفتم ن بابا این اب اولیه اس گفتم بکنک گفت کجا گفتم هرجا بگی گفت فقط لا پا اخه دلم هم نمیومد دردش بیاد گفت امیر درک کن دیگه گفتم باشه گلم روو شکم خوابید و پا هاشو کامل جفت کرد ب کونش و کیرم کرم زدم بش گفتم شل کن خوابیدم روش و کیرمو کردم لای پاهاش عقب جلو میکردم و کیرم ب سطح کس و کونش مالیده میشد و داغیششو حس میکردم میگفت جوووون ب منم حال میده منم خودمو خالی کردم و روناش و زیره کسش خیس بود بلند شدم دیدم داره خودشو میماله با این ک زیاد حال داشتم منم با دست کس وکونشو مالوندم خ حال کرد و لب گرفتیم تو اون حالت یهو دیدم دستام خیس شد و اب از کنار کس خوشگلش زد بیررون و با ی اوووی خالی شد کس و کونش حسابی خیس بود با همون حالت پاشد رفت ب سمت دسشوویی منم با دستمال پاک کردم کیرمو همینجوری لخت اومد از دسشویی و لباساشو پوشید خ ازم تشکر کرد البته بابت درس نزاشتم بدونه ناهار بره اصن توو خوونه راجع ب سکس حرف نزدیم و ب روی خودمون نیووردیم اخرش هم دست دادیم و رفت 1 ساعت بعس اس داد گفت خ حال داد منم گفتم اره حال داد از اون موقع نیومده خونمون ب خاطر کنکور و امتحاناش و یکی دو با تل سکس کردیم خدا کنه بعده کنکور هم باهم باشیم بدجوری وابسته ی هم شدیم پایان نوشته

Date: October 19, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *