دانلود

ساک زدن حسابی میلف خوشگل تو آشپزخونه

0 views
0%

من 1دايي دارم كه شهرستان فیلم سکسی زندكي ميكنه دايي من 1دختر و

1بسر داره كه رامين بسر داييم 24 ساله سن داره كه ازدواج كرده و سکسی جدا زندكي ميكنه دختر داييم مهشید

20سال شاه کس اون از شوهرش جدا شده تقريبأ 2 _3 روز

بيش از 13 بدر داييم زنك کونی زد كفت مرضیه (زن دایی)با مهشید ميان تهران كه 13بدر باشما باشن. خلاصه اونا

امدن جنده خونه ما سلام احوال برسي كرم كرديم رفتيم كه

بريم بشينيم زن داييم به مهشید پستون كفت برو مانتوت را در بيار مامانم به هش كفت بره تو اتاق من

لباساشو عوض کوس كنه واي وقتي كه از اتاق امد بيرون

سر جام ميخ كوب شدم 1تيشرت نارنجي استين كوتاه كه سينه هاي بزركش را نشون ميداد 1دامن كوتاه تا نزديك زانوش و1شلوار سکس داستان تنك كشي سفيد

بوشيده بود امد نشست شروع كرديم به حرف ایران سکس زدن هميشه

كي بابات خوبه خاله خوبه فلاني خوبه…همينطور كه مشغول حرف زدن بوديم يهو جشمم به دامن مهشید افتاد اخه روبه روي من رو كانابه نشسته بود و حواسش نبود كه دامنش يه كمي رفته بالا و باهاشو نيمه باز بود زير شلوار شيار خط كسش معلوم بود كه كيرم سيخ كرده بود ديكه متوجه اطرافم نبودم فقط داشتم اون بهشت بوشيده را نكاه ميكردم كه يهو باهاشو جسبوند به هم يه نكاه كردم به مهشید زود صورتشو كرد طرف مامانم زن داييم من كه حالم كرفته شد با شدم رفتم سمت اتاقم بشت كامبيوتر داشتم بازي ميكردم كه در اتاقم و زدن ديدم مهشیدست كفت اجازه هست بيام تو كفتم اختيار داريد بفرماييد امد نشست كفت ميشه به من بازي كردن ياد بدي كفتم جشم كفتم بيا جاي من بشين اخه تو اتاقم فقط 1صندلي داشتم امد نشست منم بازي جي تي اي را براش كذاشتم و دسته بازي را دادم دستش و كاركرد دكمه ها را يادش دادم داشت ناشيانه بازي ميكرد همش ميزد به درو ديوار منم رو تختم دراز كشيده بودم نكاه ميكردم ديدم كه زد به 1ماشين ماشينش اتيش كرفت منم زود كفتم بيا بايين از ماشين وگر نه مي ميري تند سريع از عقب دسته بازي را ازش كرفتم كه كمك كنم بياده شه كه ارنجم افتاد رو سينه هاش ديكه بازي يادم رفت ماشين منفجر شد منم زود واسه اينكه ضايع نشم دوباره بازي را براش درست كردم خواستم برم كنار كه مهشید كفت بيا دوتايی بازي كنيم منم كفتم اخه بازي 1نفره ست كفت اشكال نداره بيا تو جهت را كنترل كن منم كاز ميدم منم قبول كردم دسته را اورد كذاشت رو رونش كه دست منم برسه دستم كه به رونش خورد داشتم ديونه ميشدم انقدر كرم بازي بوديم كه شب شد از بايين صدامون كردن واسه شام ما هم شوخي كنان رفتيم سر ميز شام. ساعت 11 شب بود كه من رفتم بخوابم ولي مامانم زن داييم مهشید بيدار بودن شب بخير كفتم كه برم يهو مامانم كفت برق اتاق كنارم را روشن كنم قراره مهشید اونجا بخوابه مرضیه هم بايين كنار مامانم بخوابه رفتم تو تختم همش داشتم به سينه مهشید فكر ميكردم كه در اتاقم باز شد ديدم مهشیده امد تو سلام كرد كفتم چي شده كفت ببخشيد در نزدم فكر كردم خوابي راستش اون اتاق خيلي تاريكه ميترسم كفتم بيا اينجا رو زمين بخوابم منم ديدم مهشید فقط1تاب صورتي كه به نافش نميرسيد 1شلوارك هندي تنك سفيد تنش بود بهش كفتم من ميام رو كف ميخوابم تو بيا رو تخت بخواب كه 1جوابي داد شاخ در اوردم كفت بابا تختت بزركه يه كم برو اونور تر منم كه ملافه روم بود و عادت داشتم شبا باشرت و تي شرت بخوابم قبول كردم امد كنارم و اروم خوابيد تفريبأ 1ساعت كذشت ولي خوابم نميبرد داشتم به كون قلبه مهشید كه بشت به من خوابيده بود نكاه ميكردم دستم تو شرتم كردم و با كيرم ور رفتم كه سيخ شد شهوت تمام اتاق را كرفته بود من اروم دستم را بردم طرف باسن مهشید و لمسش ميكردم تمام بدنم غرق عرق بود خودمو به مهشید نزديك كردم طوري كه كيرم رو شيار كونش بود البته رو ملافه جرات پيدا كردم اروم ملافه را كنار زدم واي 1كون قمبل روبه روم بود دستم اروم ميكشيدم روش 1لحظه مهشید تكون خورد زود خودمو كشيدم عقب. مهشید 1غلت زد دستش افتاد رو كردنم سينه هاش جسبيد به سينه من ولي اخساس ميكردم بيداره فقط خودشو زده به خواب اخه دستش ميلرزيد منم دل را زدم به دريا يواش 1بوسه از لبش كردم هيج حركتي نكرد اروم دستمو به سينه هاش ميكشيدم كيرم كه از شرت خواستم درش بيارم به رونش جسبيده بود كيرمو جدا كردم از شرت اوردمش بيرون كيرمو كذاشتم وسط باهاش هيج حركتي نكرد 1دفعه دستم را بردم زير تابش سينه هاشو فشار ميدادم ديكه طاقت نياوردم اروم شلوارشو تا زانو كشيدم بايين شرت تنش نبود كسش خيس بود دستم را بردم رو كسش كه 1تكون خورد مثله برق كرفته باشه منم يه انكشتمو كردم تو ديدم حاضر يه كمي تف به كيرم زدم كيرمو بردم دمه كسش اروم خيلي راحت نصف كيرم رفت تو يه كم جلو عقب كردم بعد 2دقيقه تمام كيرمو كردم تو كس مهشید جووون كه يه اه كشيد به خانم بيداره الكي خودشو زده به خواب بعد از 7 يا 8 دقيه تلمبه زدن ابم داشت مي امد كه زود كيرمو اوردم بيرون و خالي كردم رو كسش بعد 1بوسه از لبش كردم لباساشو درست كردم خوابيدم صبح كه از خواب بلند شدم ديدم مهشید تو اتاق نيست لباسامو بوشيدم رفتم بايين كه صورتمو بشورم مامانم كفت اسي برو مهشید را هم بيدار كن بيا صبحانه حاضره تازه فهميدم جي شده مهشید ديشب كسش كير ميخواسته ترس از تاريكي بهونه بود خلاصه رفتم بيدارش كنم در زدم كفت بيا تورفتم تو ديدم هنوز خوابه صداش كردم مهشید مهشیدجان باشو تنبل خان تا صدامو شنيد خودشو با ملافه بوشند اخه فكر كرده بو مامانم هستم بعد يه نكاه شيطنك كرد به من كفت بابت ديشب ازت ممنون كه كذاشتي بيام كنارت بخوابم اخه من از تاريكي ميترسم راستي به كسي نكو ديشب تو اتاق تو خوابيدم منم كفتم باشه امشب جي مياي جواب داد اكه شما اجازه بديد چرا كه نه!

Date: November 13, 2019

One thought on “ساک زدن حسابی میلف خوشگل تو آشپزخونه

  1. S.o.s:
    سلام .آلتم بیست سانتی کلفت و دیر انزال در حد دو ساعت.در سکس حرفه ای و خلاق .ساکن تهران هستم خانم های بیوه و مجرد جهت ماساژ مخصوص و سفارشی.جهت رزرو و هماهنگی پیامک بدین‌یا تماس بگیرین البته با خوندن صیغه که مشکلی پیش نیاد.با تشکر
    هادی ۰۹۹۱۰۰۲۶۸۸۳
    این شماره وات ساپ هم داره.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *